۰۰:۰۹ ۱۳۹۴/۱۲/۹
پلک چشمم می پرد تا آرزویی می کنم
با دلم تا از نگاهت گفتگویی می کنم
بوسه ها بخشیدمت آن روز دیدار نخست
لا به لای خاطراتم جستجویی می کنم
شاید از طرز نگاه تو بگیرم آیه ای
تازه دارم با دل خود هم دو رویی می کنم
خوب می دانم کسی دیگر گرفته جای من
پیش قلب خسته حفظ آبرویی می کنم...
رفته ای، دیگر نمی آیی و در رویای خود
با تب سرد غزلها یاوه گویی می کنم
از تو دورم ...دور دورم از نگاه تو ولی
پلک چشمم می پرد تا آرزویی می کنم ...