۱۴:۲۳ ۱۳۹۴/۱۲/۱۲
راز دل پنهان نیست خوبتر كُن تو نگاه
چشم هاي دل من،مي دهد شرح گناه
آنقَدَر محو تـــــوام ،كه همه حیرانند
گاه از مستي من،ز خماري تو گاه
من که قـــانع نشدم همه عمر کم است
سهم من بودن توست،رفتن ومقصد و راه
قبل تو عشق فقط عــین وشين وقاف بود
بعدِ تو هستي من،برده بر عشق پناه
راه تو مي طلبم،طمعم مقصد نیســــت
چون تويي همسفرم،سهل شد چاله و چاه
نور تو مي تابد، پیکـرم سـوخته است
دلِ من گشته سپيد،پيكرم گشته سياه
در دلِ یاس شمع خورشيد بُوَد
گر شود او خاموش،تازه مي گردد ماه