۰۹:۵۸ ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
از سکوتم می نویسم تا بدانی خسته ام،،،
بی هوایت کنج پستوهای غم یخ بسته ام،،،
بی تو بی تابی دراین برزخ به جانم خمیه زد،،،
من هنوز این بغض راازرفتنت نشکسته ام،،،
با خیالت روزها را بی صدا سر می کنم،،،
بی تو دارم بی کسی راتازه باورمیکنم،،،
از کلامم هرکسی شیدایی ام را خوانده است،،،
یاد چشمانت مراازهرنگاهی رانده است،،،
کاش بودی تا بهارم غرق بی رنگی نبود،،،
کاش در تقدیر ما دوری ودلتنگی نبود،،،
فاطمه طاهریان