۰۰:۱۳ ۱۳۹۴/۱۲/۲۰
خنده ی تو می چکد از خوشه ی لب ها
بیچاره بمی ها و غم نرخ رطب ها
دنبال دو رج بافه از ابریشم مویت
تبریز شده قبر عجم ها و عرب ها
قاجاری چشمان تو را قاب گرفته است
قنداق تفنگ همه مشروطه طلب ها
از عکس تو و بغض همینقدر بگویم
دردا که چه شب ها که چه شب ها که چه شب ها
قلیان چه کند گر نسپارد سر خود را
با سینه ی پر آه به تابیدن تب ها
گفتم غزلی تا ننویسند محال است
ذکر قد سرو از دهن نیم وجب ها
#حامد_عسکری