۱۳:۱۹ ۱۳۹۵/۷/۵
تو آن لیلای مجنونگر,من آن فرهاد سختکوشم
توآن ساقی و می ریزی,من آن مستم که مینوشم
توآن دلبر که بانازی,من آن دلها که میبازم
توآن شیرین پرنازی,من آن فرهاد جانبازم
توآن ابری که می باری,من آن رعدم که پاسوزم
توآن قطره به دریاها,من آن خشکی که میسوزم
توآن ساحل که آرامی,من آن دریای مواجم
توآن دارای بی بخشش,من آن شاهم که بی تاجم
توآن مرحم که درمانی,من آن دیدم که بی مارم
توآن صیدی که میدانی,من آن صیاد بی دامم