خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۱:۴۴   ۱۳۹۵/۱۰/۵
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ازلبت واژه عسل ريخت كه من مست شدم
    تو چه كردى به دلم تا كه قلم دست شدم

    به چه شعرى زمن اينگونه شدى عاشق و مست
    در تب و تاب تنت اينگونه من هست شدم

    طاقت دورى آن روى تو سخت است چو مرگ
    عابرى خسته ام و وارد اين كوچه بن بست شدم

    نازنين بى تو چه گويم همه را باداباد
    من كه با شهد لبت واله و سرمست شدم

    قلمم مست شده دلبر نازم تو بدان
    عشق تو وسوسه ام كرده چنين هست شدم

    تو نگاهم كن و با شيرينى و قند نگات
    تا ببينى زشراب نگهت از دل و جان مست شدم



    https://telegram.me/joinchat/DP1XsD6KcO14l86zlRbBgA
    بزن رو لینک ◕‿◕
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان