خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۱:۰۶   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بعضی روزها ,
    حال آدم یک جور عجیبی خوب است
    خوب که میگویم
    نه اینکه مشکل نباشد ها
    نه!!
    خوب یعنی خدا دستش را میگیرد,
    مقابل غم ها . . .
    میگوید "امروز بنده ام باید خوشحال باشد ، سراغش نیایید"
    و تو هی ذوق میکنی,
    از خوشی های کوچک زندگی ات!
    از اتفاقاتی که انتظارش را نداری و میشود!
    گفتم انتظار ، یادم آمد
    هر روزی که بی انتظارو شاکر
    چشم گشودم "حالم خوب بود "
    خوب که میگویم
    نه اینکه به تمام آرزوهایم رسیده باشم ها ! . نه!
    خوب یعنی خدارا رأس آرزوهایم قرار دادم
    و همه چیز را به او سپردم . . .


  • ۱۱:۰۷   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بیستون بود و تمنای دو دوست.
    آزمون بود و تماشای دو عشق.
    در زمانی که زعشق ،
    ناله می‌زد " شیرین" ،
    تیشه می‌زد "فرهاد"!
    نه توان گفت به جانبازی فرهاد: افسوس،
    نه توان کرد ز بی جانی "شیرین" فریاد.
    کار "شیرین" به جهان عشق برانگیختن است!
    کار فرهاد برآوردن میل دل دوست
    خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
    خواه با کوه در آویختن است.
    رمز شیرینی این قصه کجاست؟
    که نه تنها شیرین،
    بی‌نهایت زیباست
    آنکه آموخت به ما درس محبت می‌خواست
    جان چراغان کنی از عشق کسی
    به امیدش ببری رنج بسی
    به وصالش برسی یا نرسی
    سینه بی عشق مباد یک نفسی...
  • ۱۲:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تا...ماه شدی...برکه شدم...با...تن تب دار
    آیینه شدم...محو شدی...تکه...و...تکرار

    باید...بنشینم...بنوازم...بنوازی
    شهناز شوی...ناز شوم...با...نفس تار

    من...پنجره را پلک زدم...تا...تو بیایی
    شاید...که...دری باز شود...در دل دیوار

    ای دورترین بغض زمین...مرز نفس گیر
    نزدیک تر...از...من به خودم ...وعده ی دیدار

    غوغای غریبی ست...میان من...و...این آه
    ما...هر دو شکستیم...در این حادثه...بسیار

    باید بروم...سمت غروبی...که...تو رفتی
    یک صبح...به تو...ختم نشد...باز هم انگار

    من...روسری ام...را...به پر باد سپردم
    افتاد به یادم...گره ی بغض تو...هر بار

    محبوب من...ای شعر غزل خیز دل انگیز
    ای دوست ترین...دوست ترین...دوست ترین یار
  • ۱۲:۵۵   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    🍀تقدیم به مادر 🍀
    قلمم راست بایست!
    واژه ها ...گوش به فرمان قلم!
    همگی نظم بگیرید
    مودب باشید!
    صاحب شعر عزیزی است به نام «مادر»
    امشب از شعر پرم،کو قلم و دفتر من؟!
    آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
    تک و تنها و غریبم!
    تو کجایی مادر...؟!
    آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
    بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
    آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
    جانِ من حرف بزن!
    امر بفرما مادر..
    آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
    کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
    آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
    مادر ای یاد تو آرامش من...!
    امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
    جانِ من زود بیا
    بغلم کن مادر...!
    آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
    گفته بودی: فرزندم! عاشق اشعار تو ام
    ای به قربان تو فرزند..بیا دلتنگم
    آنقَدَر شعر برای تو بخوانم که نگو...
    مادرم...مادر خوبم
    به خدا دلتنگم!
    رو به رویم بِنِشینی کافیست
    همه دنیا به کنار...
    تو که باشی مادر!
    دست و دلباز ترین شاعر این منطقه ام
    آنقَدَر واژه به پای تو بریزم که نگو...
    گرچه از دور ولی،دست تو را میبوسم
    نه شعار است ،نه حرف!
    آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو.
  • ۱۲:۵۷   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گفتیم به پیمانه چه دارید که مستید ؟
    گفتند شراب است که از یار به کام است

    گفتیم چرا یار بشد ساغر مستان ؟
    گفتند که مستی سبب عشق مدام است

    گفتیم که ازعشق چه آید به سرانجام ؟
    گفتند که عشق بردل عشاق طعام است

    گفتیم که دوزخ شود آن خانه ی عشاق
    گفتند که میخانه همان جای سلام است

    ما نیز شدیم از پی آن جام و شرابش
    زیرا که خدا مقصد پیمانه و جام است
  • leftPublish
  • ۱۲:۵۷   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دلم وقتی که می گیرد تو می آیی به دیدارم
    به من آهسته میگویی " عزیزم دوسـتت دارم "
    سرم بر شانه ات ، باور ندارم پیش من باشـی
    تورا در خواب میبینم بگو یا این که بیدارم ؟
    نوازش می کنی با مهربـانی گونه هایم را
    چه رقصی دارد انگشتت به روی بغض تب دارم
    کنار لحظه های تو دو فنجان قهوه می ریزم
    اگرچه تلخ ، شیرین است با لبخندِ هَر بارم
    کتابی میگذاری روی میزم مهربان من
    و مـی گویی به آرامی که این هم آخرین کارم
    غروب شنبه ای دیگر برایم شعر میخوانی
    تمام هفته را من از هوای عشق سرشارم
    تنم خورشید میخواهد کنار ساحل امنت
    من از شبهای برف آلوده ی این شهر بیزارم
    دلم ابریست از دست تمام بی تو بودن ها
    اگر باران بیاید باز می آیی به دیدارم ؟
  • ۱۲:۵۸   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ای دل به کمال عشق آراستمت
    از هر چه به غیر عشق پیراستمت
    یک عمر اگر سوختم و کاستمت
    امروز چنان شدی که می‌خواستمت

    ای عشق غم تو سوخت بسیار مرا
    آویخت مسیح‌وار بر دار مرا
    چندان که دلت خواست بیازار مرا
    مگذار مرا ز دست مگذار مرا

    ای عشق پناهگاه پنداشتمت
    ای چاه نهفته راه پنداشتمت
    ای چشم سیاه، آه ای چشم سیاه
    آتش بودی نگاه پنداشتمت

    با یاد تو لبریز کنم جامم را
    نام تو شکرریز کند کامم را
    ای عشق تو برده تاب و آرامم را
    در جام تهی ببین سرانجامم را

    ای دل به کمال عشق آراستمت
    از هر چه به غیر عشق پیراستمت
    یک عمر اگر سوختم و کاستمت
    امروز چنان شدی که می‌خواستمت
  • ۱۲:۵۹   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من آمده ام تا به ابد مال تو باشم

    پرواز کنى، پر بزنم، بال تو باشم

    چون سایه که در هر قدمش بوده کنارت

    بگذار که هر لحظه به دنبال تو باشم

    چون یکه سوارى که از آینده ى فنجان

    با اسب سفید آمده، در فال تو باشم

    بگذار که از بین دو ابروى کمانت

    تیرى بزنم فاتح تک خال تو باشم

    یک لحظه که گریان بشوى یا که بخندى

    یک لحظه که من باشى و من حال تو باشم

    دلگیر نشو، اخم نکن، تا که بمانم

    من آمده ام تا به ابد مال تو باشم ..
  • ۱۳:۰۰   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    با یاد شما قلم به دفتر زده ام
    عاشق شده ام لبی به ساغر زده ام

    گفتند بهشت جاودان نزدیک است
    پس بوسه ی عشق پای مادر زده ام

    اسرار مگوی عاشقی ها را من
    تنها به کسی که بود یاور زده ام

    گفتم که چراغ خانه ام باش، گلم
    لبخند وفا به عشق همسر زده ام

    چون ایه ی کوثر است دختر بخدا
    یک شاخه ی گل به موی دختر زده ام

    در مکتب شعر و عشق و امید و وفا
    دیوانه شدم و حرف آخر زده ام

    تا چشم بخیل بینوا کور شود
    پس سوره ی وان یکاد،سر در زده ام

    هر نکته که گفتمت بدان یک رمز است
    جانم ، همه با یقین و باور زده ام 
  • ۱۳:۰۱   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد
    بعد از این دیدن او فرض محالت باشد

    از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی !؟
    گریه ات باعث تکرار سوالت باشد

    چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری
    عکسهایش همه عمر وبالت باشد

    روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد
    باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد

    توی تنهایی خود فکر مسکن باشی
    قرص اعصاب فقط چاره ی حالت باشد

    "ای که از کوچه معشوقه ما می گذری"
    قسمت ما نشد این عشق... حلالت باشد...
  • leftPublish
  • ۱۳:۰۱   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    فکر کن موی تو در باد پریشان باشد
    جاده و منظره و نم نم باران باشد

    پا به پای من دیوانه بیایی برویم
    اختیار من و تو دست خیابان باشد

    بی گمان سخت ترین حادثه مرگ است، ولی
    مي شود مرگ در آغوش تو آسان باشد

    مي شود کافر از عشق تو مسلمان بشود
    یا که کافر بشود هر که مسلمان باشد

    شهر پر مي شود از شاعر و دیوانه ، فقط
    فکر کن موی تو در باد پریشان باشد...
  • ۱۳:۰۳   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    یک شب دلی به مسلخ خونم کشید ورفت
    دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
    پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
    اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
    تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
    بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت
    شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق
    مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت
    دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم
    از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت


    افشین_یدالهی
  • ۱۳:۱۰   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    یا بفرما به سرایم
    یا بفرما به سر آیم ،

    غرضم وصل تو باشد
    چه تو آیی چه من آیم ،

    گر بیایی دهمت جان
    ور نیایی كشدم غم ،

    من كه بایست بمیرم
    چه بیایی چه نیایی ...
  • ۱۴:۳۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    [Forwarded from Maryam... Zaman]
    گفتم به دل عاشق مشو،جایی برای عشق نیست
    خندید دل گفتابمن،پس کاراین دل چیست چیست؟

    گفتم مگردیوانه ای،با عشق دریک خانه ای
    رنجید دل ازدست من،گفت درگمانت،عاقلی

    گفتم که دل راباختی،خودرا به چاه انداختی
    بیچاره دل گفتا به من،تو عشق را نشناختی
    گفتم سراپاسوختی، چون شمع عشق افروختی
    درمانده دل گفتا بمن،توچشم بردر دوختی

    گفتم که چون عاشق شدی،درکوی یاران گم شدی
    فریادزد دل برسرم،تو کمترازمجنون شدی

    گفتم به هجران ساختی،تیری به سینه کاشتی
    گفت درمیان عاشقان،فرهاد رانشناختی
  • ۱۴:۳۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    [Forwarded from Maryam... Zaman]
    دل من لک زده از دوری تو آب شده
    نبض قلبم به نفسهای تو بی تاب شده
    این دل ساده ی من، بسکه برایت زده شور
    دل ، من سنگ نمک ، گشته و کمیاب شده
    چون فشارم همه شب ، تا به ثریا رفته
    قلب من سکته زده وصله نایاب شده
    بسکه چشمم به همه ، درد دلش را گفته
    درد های دل من چون پل نواب شده
    شب یلدا شد و من ، تا به سحر بیخوابم
    اشک در چشم ترم مانده و مرداب شده
    پیر مردی بمن از روی نصیحت می گفت
    به جهان عهد و وفا ، گوهر نایاب شده
    من زبانم شده بند و نگهم مانده به راه
    مثل ماهی که دهن ، بند به قلاب شده
    ای خدا قلب مرا تشنه به عشقی تو نکن !
    تا بفهمم که دلم سالم و شاداب شده
  • ۱۴:۳۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    [Forwarded from Maryam... Zaman]
    شمس تبريزى :

    ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است
    ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز است

    امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
    ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست .

    هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
    هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست

    هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
    هر احمد و محمود رسول مدنی نیست

    بر مرده دلان پند مده خویش نیازار
    زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست

    با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود
    این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست

    خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت
    خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست

    جایی که برادر به برادر نکند رحم
    بیگانه برای تو برادر شدنی نیست

    صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
    غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست
  • ۱۴:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    [Forwarded from Maryam... Zaman]
    #بریده_ایی_از_یک_کتاب

    #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم

    #نادر_ابراهیمی

    کسی که سهراب را دوست داشته باشد
    شاملو را احساس کند
    فروغ را بستاید
    و هر شعر خوب را آیه ی زمینی بپندارد
    چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد
    کسی که به کیارستمی شگفت زده نگاه کند
    به زرین کلک با نهایت احترام
    به صادقی با محبت
    و آثار مخملباف را دوست داشته باشد
    چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد
    کسی که در برابر بتهوون
    باخ و موتزارات
    فروتنانه سکوت اختیار کند
    به تارجلیل شهناز
    عودنریمان
    آواز شجریان
    و ترانه ی "اندک اندک" شهرام ناظری
    عاشقانه گوش بسپارد
    چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد
    کسی که مولوی را قدری بشناسد
    حافظ را قدری بخواند
    خیام را گهگاه زیر لب زمزمه کند
    و تک بیت های ناب صایب را دوست بدارد
    چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد
    کسی که زیبایی نستعلیق و شکسته
    عظمت خوف انگیز کاشیکاری های اصفهان
    و اوج زیبایی طبیعت را
    در رودبارک احساس کرده باشد
    چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد
    شاید سخت
    شاید دردمندانه
    شاید در فشار
    اما بدون شک به درستی زندگی خواهد کرد.
  • ۱۴:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    [Forwarded from Maryam... Zaman]
    ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ ، ﻣﺴﺖ ﺷﺪ!
    ﻭﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﺭﺍﻩ ﺑﯽ ﺑﻦﺑﺴﺖ ﺷﺪ ! ...
    ﻛﺎﺵ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻢ ﺷﺮﺍﺏ ِ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺩ
    ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺟﺎﻧﻢ ﺧﺮﺍﺏ ِ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺩ ! ...
    ﻫﺮ ﻛﺠﺎ ﻋﺸﻖ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺳﺎﻛﻦ ﺷﻮﺩ ،
    ﻫﺮ ﭼﻪ ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮَﺩ ، ﻣﻤﻜﻦ ﺷﻮﺩ ! ...
    ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺮ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽﺳﺖ ،
    ﺭﺩّﭘﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺩﯾﺪﻧﯽﺳﺖ! ...
    ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ِ ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺟﻬﺎﻥ ،
    ﺳِﺮّ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮﻭﺩ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ! ...
    ‏« ﺳﺎﻟﮏ !« ﺁﺭﯼ ... ؛ ﻋﺸﻖ ﺭﻣﺰﯼ ﺩﺭ ﺩﻝﺳﺖ
    ﺷﺮﺡ ﻭ ﻭﺻﻒ ِ ﻋﺸﻖ ﻛﺎﺭﯼ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ! ...
    ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻮﺭ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﻛﻼﻡ !
    ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻌﺮ ، ﻣﺴﺘﯽ ، ﻭﺍﻟﺴﻼﻡ ...!


    "" مولانا ""
  • ۱۴:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    @asheghanehha2020
    لای دیوان باز شد ، حافظ صدایت کرده بود
    این دل دیوانه در دیوان هوایت کرده بود...

    لای دیوان باز شد ، « تیر دعا » رفت و نخورد
    « اشک »، « راز سر به مهرم » را روایت کرده بود...

    یک شب از یک پنجره یک دست ، دستم را گرفت
    دست تنهایی که دل را رد پایت کرده بود...

    دست من افتاد از پا ، پای من از دست رفت
    این همان دستی ست که هر شب دعایت کرده بود...

    بغض من سنگین شده ، پس تنگ یک آغوش کو ؟!
    کاش روی خاک احساس رضایت کرده بود...

    وعده ما یک هزار و سیصد و هشتاد و ... عشق
    با همان لحنی که با من آشنایت کرده بود...

    می نشینی ، یک نفس مهمان شعرم می کنی
    شعر زیبایی که همرنگ خدایت کرده بود...

    خواب من تعبیر شد ، انگار داری می روی
    یک نفر شاید نمک در کفش هایت کرده بود...
    
  • ۱۴:۳۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    [Forwarded from 💞Şสરส💞]
    گفتمش گرمی آغوش تو غوغا دارد
    گفت فریاد نگاهم همه را وا دارد

    گفتمش باغ نگاه تو هوس انگیز است
    گفت هم شهد لبم موج تمنا دارد

    گفتمش واژه شیرین وفا ، افسانه
    گفت هرعشوه فروشی غم فردا دارد

    گفتمش مزرعه عشق بسی رنگین است
    گفت هنگامه بی تو چه تماشا دارد

    گفتمش رنگ افق چیست بهنگام سحر
    گفت از سرخی شرمنده نشانها دارد

    گفتمش راز صف آرایی انجم به سما
    گفت پرونده آن معرکه شیدا دارد

    گفتمش عطر نفسهای تو دل انگیز است
    گفت انگیزه هر وسوسه دنیا دارد
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان