خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۰۹:۰۴   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    امشب از پيش من شيفته دل ، دور مرو
    نور چشم مني ، اي چشم مرا نور ، مرو

    ديگري از نظرم گر برود باکي نيست
    تو که معشوقي و محبوبي و منظور ، مرو

    خانهٔ ما چو بهشتست به رخسار تو حور
    زين بهشت ار بتواني مرو ، اي حور مرو

    امشب از نرگس مخمور تو من مست شوم
    مست مگذار مرا امشب و مخمور مرو

    عاشق روي توام ،خستهٔ هجرم چه کني ؟
    نفسي از بر اين عاشق مهجور مرو

    دل رنجور مرا نيست به غير از تو دوا
    اي دواي دل ما ، ار سر رنجور مرو
  • ۱۰:۲۳   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    چه فرقی می کند
    من عاشق تو باشم
    یا تو عاشق من؟!
    چه فرقی می کند
    رنگین کمان ...
    از کدام سمت آسمان آغاز می شود؟!

    "گروس عبدالمالکیان"
  • ۱۰:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    بی خودتر از اینم کن

    راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن
    بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن

    یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
    یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن


    شوق سفرم هست در اقصای وجودت
    لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن

    دارم سر پرواز در آفاق تو، ای یار
    یاری کن و آن وسوسه را بال و پرم کن

    عاری ز هنر نیستم اما تو عبوری
    از صافی عشقم ده و عین هنرم کن

    صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
    باران من خاک شو و بارورم کن

    افیون زده ی رنجم و تلخ است مذاقم
    با بوسه ای از آن لب شیرین شکرم کن

    پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آن گاه
    تا لذت آغوش بدانی، خبرم کن

    شرح من و او را ببر از خاطر و در بر
    بفشارم و در واژه ی تو، مختصرم کن

    حسین منزوی
  • ۱۰:۲۸   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    کاشکی شعر مرا می خواندی

    گاه می اندیشم
    می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
    تو توانایی بخشش داری
    دستهای تو توانایی آن را دارد
    که مرا زندگانی بخشد


    چشمهای تو به من می بخشد
    شور عشق و مستی
    و تو چون مصرع شعری زیبا
    سطر برجسته ای از زندگی من هستی

    دفتر عمر مرا
    با وجود تو شکوهی دیگر
    رونقی دیگر هست
    می توانی تو به من
    زندگانی بخشی
    یا بگیری از من
    آنچه را می بخشی

    من به بی سامانی
    باد را می مانم
    من به سرگردانی
    ابر را می مانم
    من به آراستگی خندیدم
    من ژولیده به آراستگی خندیدم

    سنگ طفلی، اما
    خواب نوشین کبوترها را
    در لانه می آشفت
    قصه ی بی سر و سامانی من
    باد با برگ درختان می گفت
    باد با من می گفت:
    «چه تهیدستی مرد»
    ابر باور می کرد

    من در آیینه رخ خود دیدم
    و به تو حق دادم
    آه می بینم، می بینم
    تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی
    من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم

    چه امید عبثی
    من چه دارم که تو را در خور؟
    هیچ
    من چه دارم که سزاوار تو؟
    هیچ
    تو همه هستی من، هستی من
    تو همه زندگی من هستی
    تو چه داری؟
    همه چیز
    تو چه کم داری؟
    هیچ

    بی تو در می یابم
    چون چناران کهن
    از درون تلخی واریزم را
    کاهش جان من این شعر من است
    آرزو می کردم
    که تو خواننده ی شعرم باشی

    راستی شعر مرا می خوانی؟
    نه، دریغا، هرگز
    باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی
    کاشکی شعر
    مرا می خواندی

    حمید مصدق
  • ۱۰:۲۸   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    معنی جمال

    ای عشق، ای ترنم نامت ترانه‌ها
    معشوق آشنای همه عاشقانه‌ها

    ای معنی جمال به هر صورتی که هست
    مضمون و محتوای تمام ترانه‌ها


    با هر نسیم، دست تکان می‌دهد گلی
    هر نامه‌ای ز نام تو دارد نشانه‌ها

    هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
    گل با شکوفه، خوشه ی گندم به دانه ها

    شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
    دریا به موج و موج به ریگ کرانه ها

    باران قصیده‌ای است تر و تازه و روان
    آتش ترانه‌ای است به زبان زبانه‌ها

    اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست
    شبنم چگونه دم زند از بی‌کرانه‌ها

    کوچه به کوچه سر زده‌ام کو به کوی تو
    چون حلقه در‌به‌در زده‌ام سربه‌خانه‌ها

    یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
    سودا کند دمی به همه جاودانه‌ها

    قیصر امین پور
  • leftPublish
  • ۱۰:۲۸   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گم شدن

    از گم شدن همه می‌ترسیم

    اما

    زیباترین روز زندگی‌ام

    روزی بود که با تو در میانه جنگـل

    گم شدیم.



    گروس عبدالملکیان
  • ۱۰:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    مسافر

    نگاه مرد مسافر به روی زمین افتاد:
    «چه سیب‌های قشنگی!
    حیات نشئه تنهایی است.»
    و میزبان پرسید:
    قشنگ یعنی چه؟


    _قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
    و عشق، تنها عشق
    ترا به گرمی یک سیب می‌کند مأنوس.
    و عشق، تنها عشق
    مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد،
    مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.
    _ و نوش‌داروی اندوه؟
    _ صدای خالص اکسیر می‌دهد این نوش.

    و حال شب شده بود.
    چراغ روشن بود.
    و چای می خوردند.

    _ چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی.
    _ چقدر هم تنها!
    _ خیال می‌کنم
    دچار آن رگ پنهان رنگ‌ها هستی.
    _ دچار یعنی
    عاشق.
    _ و فکر کن که چه تنهاست
    اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
    _ چه فکر نازک غمناکی!
    _ و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.
    و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست.
    _ خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
    و دست منبسط نور روی شانه آنهاست.
    _ نه، وصل ممکن نیست،
    همیشه فاصله‌ای هست.
    اگرچه منحنی آب بالش خوبی است
    برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،
    همیشه فاصله‌ای هست.
    دچار باید بود
    و گرنه زمزمه حیرت میان دو حرف
    حرام خواهد شد.
    و عشق
    سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست.
    و عشق
    صدای فاصله‌هاست.
    صدای فاصله‌هایی که
    _ غرق ابهامند.
    _ نه،
    صدای فاصله‌هایی که مثل نقره تمیزند.
    و با شنیدن یک هیچ می‌شوند کدر.
    همیشه عاشق تنهاست.
    و دست عاشق در دست ترد ثانیه‌هاست.
    و او ثانیه‌ها می‌روند آن طرف روز .
    و او ثانیه‌ها روی نور می‌خوابند.
    و او و ثانیه‌ها بهترین کتاب جهان را.
    به آب می‌بخشند.
    و خوب می‌دانند
    که هیچ ماهی هرگز.
    هزار و یک گره رودخانه را نگشود.
    و نیمه شب‌ها، با زورق قدیمی اشراق
    در آب‌های هدایت روانه می‌گردند.
    و تا تجلی اعجاب پیش می‌رانند.

    سهراب سپهری
  • ۱۰:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    نامه از فاصله ها

    ای که تقدیر تو را دور زمن ساخت سلام
    نامه ای دارم از فاصله ها
    چندشب بود که من خواب تو را میدیدم
    خواب دیدم که فراری شده ای
    می گریزی از شهر


    جارچی ها همه جا نام تورا می خوانند
    پاسبانان همه جا عکس تو را می کوبند
    توی هر کوی و گذرقصه ی تبعید تو بود
    مردم و تیر و تفنگ
    اسبهایی چابک
    متهم قاتل گلهای سفید
    جایزه: یک گل رز
    و تو میدانی من عاشق گلهای رزام
    دوست دارم بنویسی به کجا خواهی رفت
    و چرا مردم این شهر تو را قاتل گل میدانند
    نگرانت شده ام
    بی جوابم مگذار
    پشت پاکت بنویس: متهم فاتل گلهای سفید
    توکه میدانی من عاشق گلهای رزام

    شهلا روشنی
  • ۱۰:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    اگر عشق نبود

    از غم خبری نبود اگر عشق نبود
    دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود

    بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
    این دایره کبود اگر عشق نبود


    از آینه ها غبار خاموشی را
    عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود

    در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش است
    از این همه دل چه سود اگر عشق نبود

    بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
    دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود

    از دست تو در این همه سرگردانی
    تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود

    قیصر امین پور
  • ۱۰:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    اگر شعر‌های من زیباست

    اگر شعر‌های من زیباست
    دلیلش آن است
    که تو زیبایی
    ..


    حالا
    هی بیا و بگو
    چنین است و چنان است.

    اصلاً
    مهم نیست
    تو چند ساله باشی
    من همسن و سال تو هستم

    مهم نیست
    خانه‌ات کجا باشد
    برای یافتنت کافی است
    چشم‌هایم را ببندم.

    خلاصه بگویم
    حالا
    هر قفلی که می‌خواهد
    به درگاه خانه‌ات باشد
    عشق پیچکی است
    که دیوار نمی‌شناسد.

    شاعر: گروس عبدالملکیان
  • leftPublish
  • ۱۰:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    نیلوفر صحرایی

    اگرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم
    تورا نمی دهم از دست، تا توان دارم

    سری به مستی نیلوفران صحرایی
    «دلی به روشنی باغ ارغوان دارم»


    اگرچه مرده ای، ای عشق! نعش نامت را
    هنوز هم که هنوز است بر زبان دارم

    چراغ یاد تو را در کجا بیاویزم
    کز این کبود نفس گیر در امان دارم؟

    میان سینه من آتشی است چون فانوس
    اگرچه خواستم این شعله را نهان دارم

    عبدالجبار کاکایی
  • ۱۰:۳۰   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    خلوت

    شبها که چشم مست تو پرناز می شود
    یعنی گره زکار دلم باز می شود

    ساز غم کلام تو شیوا و دلپذیر
    در خلوت شبانه من ساز می شود


    با قصه های روشن باران طلوع صبح
    در من سرود عشق تو آغاز می شود

    نقش نگاه گرم تو در ذهن سرد من
    کم کم بدل به صورت یک راز می شود

    یک روز یا دو روز ندانم تمام عمر
    دل با غم فراق تو دمساز می شود

    با مرغکان عاشق و گنجشککان کوی
    بر بام و بر درخت هماواز می شود

    وقتی روی زپیشم و تنها شود دلم
    آن وقت پای غم به دلم باز می شود

    محمد مهدی ناصری
  • ۱۰:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    نفسم کاش هم اینک توکنارم بودی
    دست در دست وشبی بازتویارم بودی

    دوقدم...زود بیا ..بی تو گلم دلتنگم
    من توراصیدشدم ؟یاتو شکارم بودی؟

    یاد آن شب!!! چه شبی بود که مابی وقفه
    سر به بالین هم وتو غم گسارم بودی

    من همه اشک شدم ازسردوشت جاری
    به! چه زیبا ..نفسم ..تو هم دچارم بودی!!

    من زلیخاشده ام ..مست دوچشمت ای عشق
    شعر چشمان توگفتم ..توشعارم بودی

    یوسف قلب خرابم شده ایی می دانی؟
    قاب تصویر تو...دل...ای که بهارم بودی

    بی قرارت شده ام باز بیا... .دل تنگم
    عشق من کاش هم اینک...تو کنارم بودی!!
  • ۱۰:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

    "استاد شهریار "

    راه کج بود نشد تا به ديارم برسم
    فال من خوب نيامد که به يارم برسم

    بي‌قراري رسيدن رمق از پایم برد
    نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

    شهرياري پر از اندوه ثریا هستم
    شايد آخر سر پيري به نگارم برسم

    استخوان سوز سياهي زمستان شده‌ام
    بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

    عشق هرروز دلم را به کناري مي‌برد
    عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

    مرگ دل‌بستگي آخر دنياي من است
    مي‌روم شايد روزي به مزارم برسم

    🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
  • ۱۱:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را

    نهاده کار صعبی پیش، صبر بند فرسا را

    توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم

    که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را

    من از کافرنهادیهای عشق ، این رشک می‌بینم

    که با یعقوب هم خصمی بود جان زلیخا را

    به گنجشگان میالا دام خود، خواهم چنان باشی

    که استغنا زنی ، گر بینی اندر دام ، عنقا را

    اگر دانی چو مرغان در هوای دامگه داری

    ز دام خود به صحرا افکنی، اول دل ما را

    نصیحت اینهمه در پرده ، با آن طور خودرایی

    مگر وحشی نمی‌داند، زبان رمز و ایما را



    وحشی بافقی
  • ۱۱:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
    امید ز هر کس که بریدیم،بریدیم


    دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
    از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم


    رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
    حالا که رماندی و رمیدیم،رمیدیم


    نام تو که باغ اِرَم و روضه خلد است
    انگار که دیدیم ندیدیم،ندیدیم


    صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
    گر میوه یک باغ نچیدیم،نچیدیم

    سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
    هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم


    وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
    آن نیست که ما هم نشنیدیم، شنیدیم

    وحشی بافقی
  • ۱۱:۳۰   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر

    هوای یار دگر دارم و دیار دگر

    به دیگری دهم این دل که خوار کردهٔ تست

    چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر

    میان ما و تو ناز و نیاز بر طرف است

    به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر

    خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم

    به فکر صید دگر باشد و شکار دگر

    خموش وحشی از انکار عشق او کاین حرف

    حکایتیست که گفتی هزار بار دگر

    از : وحشی بافقي
  • ۱۱:۳۰   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    از بهترین شعرهای وحشی بافقی :
    سپهر قصد من زار ناتوان دارد
    که بر میان کمر کین ز کهکشان دارد

    جفاى چرخ نه امروز می رود بر من
    به ما عداوت دیرینه در میان دارد

    به کنج بی کسى و غربتم من آن مرغى
    که سنگ تفرقه دورش ز آشیان دارد

    منم خرابه نشینى که گلخن تابان
    به پیش کلبه ى من حکم بوستان دارد

    منم که سنگ حوادث مدام در دل سخت
    به قصد سوختنم آتشى نهان دارد

    کسى که کرد نظر بر رخ خزانى من
    سرشک دمبدم از دیده ها روان دارد

    چه سازم آه که از بخت واژگونه من
    بعکس گشت خواصى که زعفران دارد

    دلا اگر طلبى سایه ى هماى شرف
    مشو ملول گرت چرخ ناتوان دارد

    ز ضعف خویش برآ خوش از آن جهت که هماى
    ز هر چه هست توجه به استخوان دارد

    گرت دهد به مثل زال چرخ گرده ى مهر
    چو سگ بر آن ندوى کان ترا زیان دارد

    بدوز دیده ز مکرش که ریزه ى سوزن
    پى هلاک تو اندر میان نان دارد

    کسى ز معرکه ها سرخ رو برون آید
    که سینه صاف چو تیغ است و یک زبان دارد

    چو کلک تیره نهادى که می شود دو زبان
    همیشه روسیهى پیش مردمان دارد

    ز دستبرد اراذل مدام دربند است
    چو زر کسى که دل خلق شادمان دارد

    کسى که مار صفت در طریق آزار است
    مدام بر سر گنج طرب مکان دارد

    خود آن که پشت بر اهل زمانه کرد چو ما
    رخ طلب به ره صاحب الزمان دارد

    شه سریر ولایت محمد بن حسن
    که حکم بر سر ابناى انس و جان دارد

    کفش که طعنه به لطف و سخاى بحر زند
    دلش که خنده به جود و عطاى کان دارد

    به یک گداى فرومایه صرف می سازد
    به یک فقیر تهى کیسه در میان دارد
  • ۱۱:۳۶   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    وحشی بافقی :

    تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط

    باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط

    عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث

    ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط

    دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا

    سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط

    اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد

    جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط

    همچو وحشی رفت جانم درهوایش حیف ، حیف

    خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط



    دانلود آهنگ جدید



  • ۱۱:۳۸   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    شراره سعیدپور
    کاربر فعال|131 |223 پست
    به پرواز
    شک کرده بودم
    به هنگامی که شانه هایم
    از توان سنگین بال
    خمیده بود... شاملو
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان