خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۵:۳۷   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    سید علی صالحی :
    سلام!
    حال همهٔ ما خوب است
    ملالی نیست جز گم شدنِ‌گاه به گاهِ خیالی دور،
    که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
    با این همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
    نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!


    تا یادم نرفته است بنویسم
    حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
    می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهٔ باز نیامدن است
    اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
    ببین انعکاس تبسم رویا
    شبیه شمایل شقایق نیست!
    راستی خبرت بدهم
    خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام
    بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار... هی بخند!
    بی‌پرده بگویمت
    چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
    فردا را به فال نیک خواهم گرفت
    دارد همین لحظه
    یک فوج کبوتر سپید
    از فرازِ کوچهٔ ما می‌گذرد
    باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
    یادت می‌آید رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
    نه ری‌را جان
    نامه‌ام باید کوتاه باشد
    ساده باشد
    بی‌حرفی از ابهام و آینه،
    از نو برایت می‌نویسم
    حال همهٔ ما خوب است
    اما تو باور نکن!
  • ۱۶:۰۵   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما

    افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا

    گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود

    مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا

    ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته

    زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا

    ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده

    ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا

    این باد اندر هر سری سودای دیگر می‌پزد

    سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما

    دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله

    امروز می در می‌دهد تا برکند از ما قبا

    ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری

    خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا

    هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی

    خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا

    عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان

    هر دم تجلی می‌رسد برمی‌شکافد کوه را

    یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود

    یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا

    ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او

    ای که چه باد خورده‌ای ما مست گشتیم از صدا

    ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیده‌ای

    گر برده‌ایم انگور تو تو برده‌ای انبان ما

    مولانا محمد جلال الدین
  • ۱۶:۰۵   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    كی رفته ای ز دل كه تمنا كنم تو را؟
    كی بوده ای نهفته كه پیدا كنم تو را؟

    غیبت نكرده ای كه شوَم طالب حضور
    پنهان نگشته ای كه هویدا كنم تو را

    با صد هزار جلوه برون آمدی كه من
    با صد هزار دیده تماشا كنم تو را

    چشم به صد مجاهده آیینه ساز شد
    تا من به یك مشاهده شیدا كنم تو را

    بالای خود در آینـﮥ چشم من ببین
    تا با خبر ز عالم بالا كنم تو را

    مستانه كاش در حرم و دیر بگذری
    تا قبله گاه مؤمن و ترسا كنم تو را

    خواهم شبی نقاب ز رویت برافكنم
    خورشید كعبه، ماه كلیسا كنم تو را

    گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
    چندین هزار سلسله در پا كنم تو را

    طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
    یكجا فدای قامت رعنا كنم تو را

    زیبا شود به كارگِه عشق كار من
    هر گه نظر به صورت زیبا كنم تو را

    رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
    ترسم خدا نخواسته رسوا كنم تو را

    فروغی بسطامی
  • ۱۸:۱۷   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    غیر تو در دل من هیچ کسی جای نشد
    هیچ دل همچو دلت ، لایق احساس نشد

    تو همان شعره تراویده ی خونباره منی
    گر چه در خویش چکیدم ولی آغاز نشد

    نشد یکبار که یاد تو کنم ، شاد شوم
    حرفهای دل من با غم تو ، ساخت نشد

    همچو شهر غارت زده، ویران شده ام
    خواستم ناجی ه غم هات شوم ، باز نشد

    هر چه بر طبل نگون بخت غم خویش زدم
    جز صدایی که دل افسرد، دگر ساز نشد

    باغ های خاطره با یاد تو سبزند ، ولی
    شهد شیرین لبت ، مانع آفات نشد

    آه لب فرو بند "عماد" ، بیش از این ناله مکن
    سرو سیمین تو با یاد ، مگر شاد نشد؟!
  • ۱۸:۱۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    فکر کن موی تو در باد پریشان باشد
    جاده و منظره و نم نم باران باشد

    پا به پای من دیوانه بیایی برویم
    اختیار من و تو دست خیابان باشد

    بی گمان سخت ترین حادثه مرگ است، ولی
    مي شود مرگ در آغوش تو آسان باشد

    مي شود کافر از عشق تو مسلمان بشود
    یا که کافر بشود هر که مسلمان باشد

    شهر پر مي شود از شاعر و دیوانه ، فقط
    فکر کن موی تو در باد پریشان باشد...
  • leftPublish
  • ۱۸:۲۰   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    نه در کف فنجان قهوه،

    نه در اخم پیشانی فالگیر،

    نه در ازدحام آدمهایی که

    سرد از کنارم می گذرند،

    نمی توانم بیابمت!!!

    تو بین خطوط درهم وپیچ در پیچ تقدیر من،

    در کف دستم گم شده ای!!!
  • ۱۸:۲۱   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    خبری از تو ندارم که دلم پر بزند
    پر پرواز خیالم ، به کجا سر بزند ؟

    تو که رفتی ز برم ، جام جهان نیز شکست
    چه شود دست تو ار بار دگر در بزند
  • ۱۸:۲۱   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    شده دلتنگ شوی، فاصله فرسنگ شود

    یاد شیرین کسی تیشه ی هرسنگ شود

    شده با بغض ترک خورده سلامی بکنی

    او جوابی ندهد ، ثانیه ها هنگ شود

    شده شاعر بشوی شعر و غزل تب بکند

    قافیه ، وزن و عَروضش ، همگی لنگ شود ؟

    یا در اندیشه دیروز به فردا برسی

    ناگهان دیر و زمان قصه ی دل تنگ شود

    شده در ساعت محکوم به دیوار اتاق

    چشم در چشم ،گِره،زل بزنی آمدنش زنگ شود
  • ۱۸:۲۲   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بیدار که میشوم

    دنیا انگار دفتر حضور و غیابش را باز میکند

    اسم تو دوباره ضربدر خورد

    من دوباره حاضر بودم

    دنیا دوباره تنبیه ام کرد

    من دوباره رد شدم

    چقدر همه چیز همیشه دوباره تکرار میشود

    چقدر تنهایی زنگهای تفریح دنیا را گوشه حیاط کز کرده ام

    چرا اینهمه نمی آیی
  • ۱۸:۲۳   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    میان دفتر شعرم ،
    ......... مرا گم کردی و رفتی
    نوشتم بی" تـو" میمیرم ،
    .......... تبسم کردی و رفتی .

    نوشتم بی" تـو" غمگینم ،
    ........ نوشتم بی" تـو" افسرده ،
    مرا با این صفت ها هم ،
    ........ تجسم کردی و رفتی .

    نوشتم بعد" تـو" شبها ،
    دل من ماندِه و غمها ،

    "تـو" با غمهای این شبها ،
    ....... تفاهم کردی و رفتی .

    شنیدی عشق در قلبم ،
    عمیق و بی نهایت بود ،

    گمانم بر دل کوچک ،
    ....... ترحم کردی و رفتی .

    نوشتم بین صد واژه ،
    مرا پیدا کن و برگرد ...
    میان شعرها اما ،
    .... مرا گم کردی و رفتی ...
  • leftPublish
  • ۲۰:۱۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    معنی فاصله ها چیست برایم بنویس
    درد این واژه سرا چیست برایم بنویس

    تو تماشاگر من بلکه نه من فاصله ای
    علت دوری ما چیست برایم بنویس

    همه جا غرق دعا میشوم از آمدنت
    معنی اشک و دعا چیست برایم بنویس

    خون دل خوردنت از بار گناهان من است..
    معنی شرم و حیا چیست برایم بنویس

    مثنوی نه ، غزلی نه ، نه قصیده نه گلم
    مصرع از درس وفا چیست برایم بنویس

    دست من را تو نگیری به زمین می افتم
    حکمت دست شما چیست برایم بنویس

    تو برایم بنویسی به یقین میفهمم
    حرمت عشق کجا نیست ... برایم بنویس.
  • ۲۰:۳۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بنشین تا نفسی هست نگاهت بکنم"
    نظری نیک به رخسارۀ ماهت بکنم

    شرر افکنده به جانم رخ عاشق کش تو
    چه کنم شرم ز چشمان سیاهت بکنم؟

    لشگر فاتح گیسوی شرابی رنگت
    همه بر صف شده تا ترک سپاهت بکنم

    دل مجنون صفتم ناله کنان می گوید
    که خودم را نکند غرق گناهت بکنم

    ناز کن رقص کنان بوسه بزن بر دو لبم
    تا پریشان نشوم ، شکوِه به شاهت بکنم
  • ۲۳:۳۹   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

    کنارت نبودم حواسم بهت بود
    از عمق وجودم حواسم بهت بود
    همیشه برای تو دلتنگ بودم
    تو اون لحظه هایی که کمرنگ بودم
    حواســـــــم بهت بود
    حواســـــــم بهت بود
    حواسم بهت بود که غمگین نباشی
    که از غم نپاشی
    حواســــم بهت بود که قلبت نلرزه
    که اشکت نلغزه ، حواســــم بهت بود
    حواســــم بهت بود…
    چقد گریه کردم، چقد غصه خوردم
    کنارت نبودم برای تو مردم
    تو روزای دوری حواسم بهت بود
    همیشه یه جوری حواســم بهت بود
    حواســــم بهت بود
    حواســــم بهت بود
  • ۱۰:۱۸   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﺣﺎﻝ ﻣﻦ , ﺣﺎﻝ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮﺍﺳﺖ ...ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺗﻮ
    ﭼﯿﺪﻥ ﺳﯿﺐ, ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻣﺎﺳﺖ ..ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺗﻮ

    ﻣﻦ ﭘﯽ ﺳﯿﺐ ﺩﻟﺖ ,ﺭﻭﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺧﻂ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ !
    ﮐﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ, ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎﺳﺖ .....ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺗﻮ

    ﺣﺎﻝ ﻣﻦ, ﺣﺎﻝ ﭘﻠﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﺎﻩ
    ﺩﺭﺩﻟﺶ ,ﯾﮏ ﺳﺮﻩ ﻏﻮﻏﺎﺳﺖ ..... .ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺗﻮ

    ﺣﺎﻝ ﻣﻦ, ﺣﺎﻝ ﺩﻝ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﻔﻨﺪﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﻮﺧﺘﻨﺶ
    ﺍﺯﺳﺮﺕ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻼ‌ﯾﺎﺳﺖ ..ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺗﻮ

    ﺑﺲ ﮐﻪ ﻫﺮﻟﺤﻈﻪ , ﺩﻝ ﻭ ﻋﻘﻞ,ﺳﺮﺕ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
    ﺟﮕﺮﻡ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺩﻋﻮﺍﺳﺖ ,ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺗﻮ
  • ۱۰:۱۹   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    جغرافیا دروغ بزرگی است!
    وقتی صدای تو
    از آنسوی جهان
    از نفس به من نزدیک تر است...
  • ۱۰:۲۰   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من آن درسم که روز امتحانش را نمیدانی
    همان آهنگ زیبا که زبانش را نمیدانی

    مرا حل کرده ای پاسخ بدست آورده ای اما
    از این ارقام طولانی یکانش را نمیدانی
    .
    نمازی بود در شهری میان راه دلبستن
    وضو داری ولی وقت اذانش را نمیدانی
    .
    مرا چون عید فطری دوست داری،مشکلت اینجاست
    به این عیدی که دل بستی زمانش را نمیدانی
    .
    محبت کافه ای شیک و تماشایی ست در تهران
    که وصفش را شنیدی و نشانش را نمیدانی
    .
    به خاطر داشتی من را شبیه شعری از حافظ
    که ترکیب درست واژگانش را نمیدانی
  • ۱۰:۲۰   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دلبرم قلب مرا دائم جوابش می کند.
    چشم بی خواب مرا هر شب پر آبش می کند.

    هر رقیبی راکه جان من به آتش می کشد.
    مهربان می خواند و جانم صدایش می کند.

    التماسش می کنم جانا تو حوای منی!
    هر کسی را پیش من آدم خطابش می کند.

    من به دستانم ستون عشق و اوبا یک تبر.
    من بنایش میکنم او هم خرابش می کند.

    هم خیالم می رود تا بوسه بر پیشانیش.
    هم عرق پیشانی از شرم گناهش می کند.

    بهر درمان دلم هر دم دوایی خواستم.
    بی وفا می بینمش با سم علاجش می کند.

    ای خدا رحمی خلاصم کن مرا کین بی وفا.
    جان به دستش گر دهم در دم خلاصش می کند.

    گفتمش رنجم مده دل سرکش است و پر غرور.
    گفت بی صبری نکن عشقم براهش می کند
  • ۱۰:۲۰   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گر عشق قرار است فرنگی باشد
    بهتر که نصیبت دل سنگی باشد

    من عاشقِ عاشق شدنِ فرهادم
    حتی اگر این عشق، کلنگی باشد
  • ۱۰:۲۱   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دلبسته به یک ثانیه دیدارِتو بودم
    این عمرکه بی حوصله ناچارِتوبودم

    تونازترین حادثه در زندگی من
    من شاخ ترین عاشق بی عارِتوبودم

    تاآخرِ بی حوصلگی شعرنوشتم
    هرشب که توخوابیدی وبیدارِتوبودم

    هرثانیه آتش زده ام پیرهنم را
    من ریزَعلیِ سخت فداکارِتوبودم

    هرفتنه که کردی تو، مراحصرنمودند
    من خسته یِ خسته زِ افکارِتوبودم

    بارایت یک فاجعه رفتی و دریغا
    یک عمر غریبانه گرفتارِتوبودم

    ای کاش فراموش شود بینِ من وتو
    آن فاصله ای را که بدهکارِتوبودم ...
  • ۱۰:۲۱   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    وقتی که رو کج می کنی یعنی که محرم نیستم

    من هم فقط عاشق شدم این غیرت مردانه را...
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان