خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۰:۲۱   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    وقتی که چادر می‌کِشی یعنی که مَحرم نیستم

    من عاشقم صِرفاً همین رفتارِ محجوبانه را
  • ۱۰:۲۲   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ای همه آرامشم از تو ، پریشانت نبینم
    چون شب خاکستری ، سر در گریبانت نبینم

    ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی
    همچو ابر سوگوار ، اینگونه گریانت نبینم

    ای پر از شوق رهایی ، رفته تا اوج ستاره
    در میان کوچه ها ، افتان و خیزانت نبینم

    تکیه کن بر شانه ام ، ای شاخه ی نیلوفری رنگ
    تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم

    قصّه ی دلتنگیت را خوبِ من بگذار و بگذر
    گریه ی دریاچه ها را تا به دامانت نبینم

    کاشکی قسمت کنی غمهای خود را با دل من
    تا که سیل اشک را زین بیش مهمانت نبینیم
  • ۱۰:۲۳   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    به نگاهی که مرا عاشق خود کرده, قسم
    بایدامشب به غزلهای نگاهت برسم

    کاش آن لحظه که در حسرت باران بودم
    ابری از کوی تو می آمد و می شد نفسم

    «ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری »
    چه کسی گفت که من اهل هوا و هوسم

    مثل این قافله ی عمر به سر آمده،کاش
    باخبر می شدی از ناله ی
    بانگ ‌جرسم

    تا که آزادیم آوازه ی این شهر شود
    کاشکی گوشه ای از قلب تو می شد قفسم

    می روم سربه بیابان بگذارم بی تو
    به نگاهی که مرا عاشق خود کرده, قسم
  • ۱۰:۲۳   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    مــی توانــــی بـــروی قصــــه و رویـــا بشـــوی

    راهــــی دورتـــــرین نقطــــه ی دنیــــا بشـــوی

    ساده نگذشتم از این عشق ، خودت می دانی

    من زمینــگیر شــــدم تــــا تـــو ، مبـــادا بشوی

    آی ! مثـــل خــــوره این فکــــر عـذابم می داد ؛

    چــــوب ما را بخوری ، ورد زبـــان هـــا بشـــوی

    مـــن و تــــو مثــــل دو تــــا رود مــــوازی بـودیم

    من که مرداب شدم ، کـــاش تو دریـــا بـــشوی

    دانــــه ی برفــــی و آنقــــدر ظریــــفی که فقط

    باید از این طـــرف شیشــــه تمــــاشا بشـــوی

    گره ی عشـــق تــــو را هیــــچ کســی باز نکرد

    تو خودت خواستــــه بودی کـــــه معما بشـــوی

    در جــهانی که پر از وامق و مجنون شده است

    می تـــوانی عــــذرا باشـــــی، لیـــلا بشــــوی

    مــی تـــوانی فقــــط از زاویــــه ی یـک لبــــخند

    در دل سنـــــگ تــــرین آدم هــــــا جـــــا بشوی

    بعد از این، مرگ نفس هـــــای مرا می شـــمرد

    فقــــــــط از ایــن نگرانــــــم که تو تنـــــها بشوی

    مهدی فرجی
  • ۱۰:۲۳   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گاهی اوقات، صلاح است که تنها بشوی
    چون مقدر شده تکخال ورق ها بشوی

    گاهی اوقات قراراست که در پیله ی درد
    نم نمک شاپرکی خوشگل وزیبا بشوی

    گاهی انگار ضروریست بگندی درخود
    تا مبدل به شرابی خوش وگیرا بشوی

    گاهی از حمله ی یک گربه، قفس میشکند
    تا تو پرواز کنی راهی صحرا بشوی

    گاهی از خار گل سرخ برنجی، بدنیست
    باعث مرگ گل سرخ، مبادا بشوی

    گاهی از چاه قرارست به زندان بروی
    آخر قصه هم آغوش زلیخا بشوی...
  • leftPublish
  • ۱۰:۲۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گر چه از عشق فقط لطمه زدن را بلدیم
    گر چه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم
    گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم
    جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم
    روزگاری است که ما رعیت این خانه شدیم
    سجده ی شکر بر آریم که دیوانه شدیم

    از همان روز که حُسنش به تجلّی دم زد
    از همان دم که دمش طعنه به جام جم زد
    از همان لحظه که مهرش به دلم پرچم زد
    عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
    بنده ی عشقم و مجنون حسین بن علی
    در رگم نیست به جز خون حسین بن علی

    آسمان با طپش ماه تماشا دارد
    قطره دریا که شود جلوه ی زیبا دارد
    روح در جسم که باشد همه جا جا دارد
    عشق با نام حسین است که معنی دارد
    تا خدا هست و جهان هست و زمان هست و زمین
    شب میلاد حسین است شب عشق همین

    او رسیده که به داد دل غافل برسد
    کشتی گمشده ی عشق به ساحل برسد
    کاروانی که به ره مانده به منزل برسد
    نمک سفره ی ما نُقل محافل برسد
    به همان کس که به میزان خدا هست محک
    هر کجا سفره ی عشق است حسین است نمک
  • ۱۰:۲۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    یادمان نیست کجا صحبت بی دردی شد
    اولین بار کجا نوبت نامردی شد
    یادمان نیست کجا از خودمان دور شدیم
    یک شبه با کمی اندوخته مغرور شدیم
    وسوسه از دل ملعون که دنیا امد
    و هوس با همه ی قدرتش اینجا امد
    اولین بار کجا شرم به انسان خندید
    اولین سیب چگونه لب ما را بوسید
    یادمان نیست کجا راه خطا پیمودیم
    اولین بار کجا بنده ی شیطان بودیم
    یادمان نیست کجا کاشف تزویر شدیم
    کی در ابلیس خزیدیم و تکثیر شدیم
    اولین حرف دروغی که شنیدیم چه بود
    انچه دیدیم و انگار ندیدیم چه بود
    در کجا شعله ی نورانی دل پایان یافت
    و کجا خصلت ابلیس شدن جریان یافت
    در صف سیب و سرابیم چه شد با این دل
    همه در پشت نقابیم چه شد با این دل
    دوست بودیم همه با همه ی ادمها
    کم نمیکرد صفای دلمان را غمها
    بین ما هیچ کسی حامل تزویر نبود
    جز به حق هیچ کسی لایق تقدیر نبود
    ما کجا این همه تاریکی و ویرانه کجا
    ما کجا این همه رفتار وقیهانه کجا
    عشق و اخلاص و محبت همه مدفون شده است
    عهد و پیمان و رفاقت همه ملعون شده است
    بین ما تا به خدا یک پل فانی هم نیست
    اعتقاد و شرف و عشق زبانی هم نیست
    کاش پیدا بشود روزنه ای سمت دعا
    راهی از توبه ی ما تا به گلستان خدا
    کاش کابوس زمستانی شیطان برود
    کاش مخلوق خدا باز هم ادم بشود
  • ۱۰:۲۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    شده دلتنگ شوی فاصله فرسنگ شود؟

    یاد شیرین کسی تیشه ی هر سنگ شود؟

    شده با بغض ترک خورده سلامی بکنی؟

    او جوابی ندهد ثانیه ها هنگ شود؟

    شده شاعر بشوی شعر و غزل تب بکند؟

    قافیه وزن و عروضش همگی لنگ شود؟

    یا در اندیشه ی دیروز به فردا برسی

    ناگهان دیرو زمان قصه ی دلتنگ شود؟

    شده در ساعت محکوم به دیوار اتاق

    چشم در چشم گره زل بزنی آمدنش زنگ شود؟؟
  • ۱۰:۲۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    اینکه غم دنیا به دلم هست مهم نیست
    دنیا شده یک کوچه بن بست مهم نیست

    تا اینکه مرا خورد کند سنگ زمانه
    با بخت بد من شده هم دست مهم نیست

    در جام من آن جرعه کمیاب نباشد
    تا دل شود از مزه ی آن مست مهم نیست

    قلبی که به صدوصله زدن می طپد اکنون
    از شدت این فاصله بشکست مهم نیست

    ازچشم حسودان وبخیلان بگریزم
    یا طعمه این طایفه پست مهم نیست

    تنهاتو مهمی که فقط با تو بمانم
    غیر از تو اگر فاصله ای هست مهم نیست.
  • ۱۰:۲۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    غم بیاید روی چشمت شرمسارم می کند

    شیشه ام ، گرد و غباری ، سنگسارم می کند

    مثل ماهی های قرمز قبل وقت زلزله

    هر کجا بویت بیاید بیقرارم می کند

    من به تو وابسته نه ، معتاد چشمان تو ام

    یک نگاه زیر چشمی هم خمارم می کن

    فرق بنیادین من با هر شکاری واضح است

    چون که صیادم نخواهد هم شکارم میکند

    امیر سهرابی
  • leftPublish
  • ۱۰:۲۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تا تب دیدارات از قلب اسیرم تاب برد

    شب شد و چادر سفیدروزرا مهتاب برد

    اخم کردی چند آبادی زمین را مه گرفت

    گریه کردی کوچه های شهرمان را آب برد

    خواب دیدم ماهیم در آبی چشمان تو

    خنده هایت طعمه شد قلب مرا قلاب برد

    قویی و برف پرت زیبایی این برکه هاست

    پر زدی و رفتنت آرامش از تالاب برد

    امیر سهرابی
  • ۱۰:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    خط قرمز دور اسمم میکشی تا اینکه ممنوعم کنی

    شایدم می خواستی ، شر من را از سرخود کم کنی

    پیش پایت ، آب گشتم ! ... گم شدم در بین ماهیهای رود

    اینقدر پس بی خودی زحمت نکش از بام پارویم کنی

    گردنم نازک تر از مو!!!هر چه گفتی گفته ام بر روی چشم

    این سری هم بی وفا لازم نبود اینطور ابرو خم کنی

    بعد من تنها تر از اینها که هستی میشوی !!! مانند من

    پس برایت بهتر است پیمانه ای از چای کمتر دم کنی

    سبز بودم بین چشمت وقت افتادن به این زودی نبود

    فکر این را هم نمی کردم که با دستان خود زردم کنی

    مینویسم روی کاغذ جمله های آخراین قصه را

    "دوستت دارم هنوزم ! من فقط می خواستم درکم کنی"

    امیر سهرابی
  • ۱۰:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    به آتش می کشم آخر دل نامهربانت را
    به یغما می برم چشمِ به رنگِ آسمانت را

    بمان ای کشتی امیدهایم ، لج نکن با من
    به توفانی ز نفرین می سپارم بادبانت را

    وجودش را ندارم خوب می دانی و الا من
    به لب می آورم بادستهایم طفلِ جانت را

    شنیدم با همه حاضر جوابی می کنی باشد
    خلاصه داغ خواهم کرد گنجشکِ زبانت را

    و روزی هم به دستِ باد خواهم داد می بینی
    شلالِ گیسوانِ مخملِ پولک نشانت را

    نمی دانی چه آهی می کشم وقتی که دورادور
    تماشا می کنم رنگین کمانِ ابروانت را

    به نستعلیقِ ابروی به هم پیوسته ات سوگند
    به من جان می دهی ، حرفی بزن واکن دهانت را
  • ۱۰:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    شبیه قطره بارانی که آهن را نمی فهمد
    دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد

    نگاهی شیشه ای دارم، به سنگ مردمک هایت
    الفبای دلت معنای «نشکن»! را نمی فهمد

    هزاران بار دیگر هم بگویی «دوستت دارم»
    کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد

    من ابراهیم عشقم، مردم اسماعیل دلهاشان
    محبت مانده شمشیری که گردن را نمی فهمد

    چراغ چشمهایت را برایم پست کن دیگر
    نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد

    دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
    فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد

    برای خویش دنیایی شبیه آرزو دارم
    کسی من را نمی فهمد، کسی من را نمی فهمد

    نجمه زارع
  • ۱۰:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دلم اندازه ی یک شهر برایت تنگ است
    آنقدر تنگ که با ذهن خودم در جنگ است

    آنقدر تنگ که از من قدمی دور شدی...
    یک قدم فاصله اندازه ی صد فرسنگ است

    به خیالم که به این عشق تعصب داری
    بی خیالیت برای منِ عاشق ننگ است

    مشکل انگار - رقیب من و دلتنگی نیست
    چشمهای تو پر از وسوسه ی نیرنگ است

    دلم از این همه نا مردی تقدیر شکست
    هرچه سنگ است فقط لایق پای لنگ است

    حرفهایم اثری در تو ندارد انگار
    دل من عاشق و انگار دلت از سنگ است

    کاشکی گوش کنی حرف مرا برگردی...
    دلم اندازه ی یک شهر برایت تنگ است...
  • ۱۰:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من ازتو بی‌خبرم,وضع حادیعنی این

    و بی تو دربه‌درم,گردبادیعنی این

    درون بخش خبر،روزنامه چی بنویس

    که تــرک کردمرا...رویداد یعنی این!
  • ۱۰:۲۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ
    ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ
    ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﻬﺎ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺍﺷﮏ ﻣﻦ ﺑﺸﻮ
    ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﯿﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ
    ﺭﻓﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺑﯽ ﺳﺒﺐ ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﺻﺪﻫﺎ ﺳﻮﺍﻝ
    ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻣﻨﻄﻘﺖ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ
    ﻗﻬﻮﻩ ﯼ ﺗﻠﺦ ﻭﻧﮕﺎﻩ ﺍﺧﺮ ﺗﻠﺨﺖ ﮐﻨﺎﺭ
    ﺗﻠﺨﯽ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺑﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ
    ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺧﺮﺕ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺷﺪﻩ
    ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ
  • ۱۰:۲۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور كه نیست
    یا نگاهم بكند چشم تو مجبور كه نیست

    شده یك روز بیایی به دلم سر بزنی
    با توام ! خانه ی تنهایی من دور كه نیست

    آنكه با دسته گلی حرف دلش را میزد
    پردرد است ولی مثل تو مغرور كه نیست

    نازنین! عشق که نه ، اخم شما قسمت ماست
    عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست

    تو مرا دیدی و از دور به بیراهه زدی
    تو نگو نه ٬ دل دیوانه ی من كور كه نیست

    خواستم دل بكنم از تو ولی حیف نشد
    لعنتی غیر تو با هیچ كسی جور كه نیست

    مشكل اینجاست نگفتی تو به من ٬ می دانم
    تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور كه نیست

    زهرا حسینی
  • ۱۰:۲۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    میشود با چشم تو ......تا آخر آغاز رفت

    روی شهبال غزل.... تا قله ی پرواز رفت

    میشود آری سحر دربستراندیشه خفت

    خواب را دوری زد و تا اوج هر اعجاز رفت

    ماه من ..حالا ردیفم پس بیا قافیه باش

    میشود باشعر حافظ تا خود شیراز رفت

    سازدل خاموش شددمسازشو باسازما

    شورو حال و ناز هم با نغمه تا آواز رفت

    دفتر گل در گلستان از حضورت باز شد

    بازِ بختم باز آمد .عشق پر زد ..باز رفت

    خاطر لیلای ما را .غصه ی مجنون نبود

    در طریق عاشقی ...باید بدون نازرفت
  • ۱۰:۲۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دلتنگی لجباز ترین حس دنیاست...
    هر چه برایش توضیح دهی, بیشتر پاهایش را به فرش دلت میکوبد...
    گریه میکند...
    بهانه میگیرد...
    نق میزند....
    خسته میشود
    و خوابش میبرد...
    امان از لحظه ای که بیدار شود....
    داغ دلش تازه تر میشود....
    بیچاره دلم..
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان