خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۳:۳۱   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    "پل شكسته"
    روزگاري
    كوه ها را به هم وصل مي كردي
    آدم ها
    قلب ها را
    اما حالا...
    آه اي پل شكسته!
    حالا ديگر
    فقط ابرها مي توانند
    از روي تو بگذرند! "رسول يونان"
  • ۱۳:۳۲   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دو چشمم نم نم باران و دل دشت کویر امشب
    بیا بانو ! مدارا کن ، دو دستم را بگیر امشب

    بیا « آرایه » ام باش و بشو زیبای شعر من
    تو با من می شوی آیا ، « مراعات النّــظیر » امشب ؟

    تویی « مرجع » برای ( من ) ، ( تو ) و ( او ) ( ما ) ، ( شما ) ، ( ایشان )
    « جدا » نه ؛ « متّــصل » گردان ، مرا بر خود « ضمــیــر » امشب

    نگفتی آی ! ماه من ! به دور از چشم های بد
    من و تو در کنار هم ، شود امکان پذیر امشب ؟

    تمام سهمم از دنیا ، سراسر حال گیری بود
    بیا و لااقل دیگر ، تو حالم را نگیر امشب

    چرا از «قالب » چشمم ، نمی گیری تو « مضمون » را
    بدان که این گلو پیشت ، حسابی کرده گیر امشب

    حنظله ربانی
  • ۱۳:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

     

    در خیالات خودم در زیر بارانی نیست

    در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

    می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست

     

    می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی

    چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست

     

    باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟

    باز میخندم که خیلی...!گرچه میدانی که نیست

     

    شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند

    یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست

     

    چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی

    دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟

     

    وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو

    پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست

     

    میروی و خانه لبریز از نبودت میشود

    باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست

    #

    رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است

    باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست

     

    بیتا امیری

  • ۱۳:۳۳   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دلبری کردنت ای یار دل آزار کم است
    دوستت دارم و این جمله چه بسیار کم است !

    نعره از عمق دل و جان بزند آهویی
    که شود یک شبه در دام گرفتار کم است

    کشته ی عشق زیاد است ولی اینگونه
    جان به جان دادن ما پیش تو یکبار کم است

    تیغ بر دست ودل ما زدنت نیست ، غمی
    که در این دوره زمانه گل بی خار کم است .

    از دل چاه مکش یوسف ما را بیرون
    گرگ در شهر زیاد است و خریدار کم است

    فکر کن پنجره ای رو به هوایی تازه
    دردل تیره وبی رونق انبار کم است

    زندگی رنگ غبار است و فراموشی ، گر
    قاب عکس من و تو سینه ی دیوار کم است


    سید مهدی نژاد هاشمی
  • ۱۳:۳۸   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی

    ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی

    رد پایی تازه از پشت صنوبرها گذشت

    چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی 

    ای نسیم بی‌قرار روزهای عاشقی

    هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی

    سایه‌ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت

    آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی

    باد پیراهن کشید از دست گل‌ها ناگهان

    عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی

    چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت

    غنچه‌ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی

    کشته‌ای در پای خود دیدی یقین کردی منم

    سایه‌ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی

  • leftPublish
  • ۱۳:۴۰   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عاشقم اما نمیدانم گرفتار كه ام؟

    در نمیابم زمدهوشی دل آزار كه ام؟

    خواب از چشمم گریزان است هر شب تا سحر

    با چنین آشفتگی تا صبح بیدار كه ام؟

    آرزو هایم چو تصویری در ابر دور

    راستی از خود چه میخواهم گرفتار كه ام؟

    میكشم نقش كسی هر لحظه در قصر خیال

    بار دیگر میزدایم محو دیدار كه ام؟

    گل فراوان دیدهام اما عمر گل پاینده نیست

    بلبل افسرده ام سرمست گلزار كه ام؟

    مردمان بیمار دل بیمار وچشم یار هم

    حیرتی دارم خداوندا پرستار كه ام؟

    نقطه ام اما شعاعی دارم از خورشید عشق

    دور خود گردنده ام در خط پركار كه ام؟

    زشت وزیبا عاشق شعر من و دیدارمن

    كس نداند میان این وآن یار كه ام؟

    عاشقی مهر آفرینم دوستدار هر كه هست

    دلنواز نازنینانم دلارام كه ام؟

    مست یارم مست عشقم مست شعرم مست عمر

    كس نمی پرسد دراین هنگامه هشیار كه ام؟

    بلبلم اما ندانستم كه باغ من كجاست

    ای خدا تنها تو میدانی گرفتار كه ام؟
  • ۱۳:۴۲   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دل دیوانه که خود را به سر زلف تو بستست
    کس بر او دست نیابد که سر زلف تو بستست
    چکند طالب چشمت که ز جان دست نشوید
    بوی خون آید از آن مست‌ که شمشیر به دست است
    به امیدی که شبی سرزده مهمان من آیی
    چشم در راه و سخن بر لب و جان بر کف دست است
    من و وصل تو خیالیست که صورت نپذیرد
    که ترا پایه بلندست و مرا طالع پستست
    گفتم از دست تو روزی بنهم سر به بیابان
    دست در زلف زد و گفت‌ کیت پای ببستست
    حاش لله که رهایی دلم از زلف تو بیند
    که دلم ماهی بسمل بود و زلف تو شستست
    گرد آن دانهٔ خال تو سیه موی تو دامست
    دل شناسد که تنی هرگز ازین دام نجستست
    دل قاآنی ازینسان که به زلف تو گریزد
    چون برآشفته یکی رومی هندوی پرستست
  • ۱۳:۴۳   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من بلا گردان چشمت ماهتابی یا پری؟

    دست آن نقاش را بوسم كه این نقش آفرید

    گیسوان ابریشمی رخسارگردون مرمری

    میدرخشد چشم صدرنگ تو چون فیروزه ها

    آسمان سبز هم حیران از این مینا گری

    شانه ات را طاقت ابریشم مهتاب نیست

    برگ گل با من هماواز است در این داوری!

    گلبنان پر میكشند از باغ با لبخندعشق

    گر خرامان بگذری با قامت نیلوفری

    سینه را عریان مكن در چشمهء مهتاب ها

    تا بماند آسمان در فرصت روشنگری!

    آرزوی عاشقانی در میان پیرهن

    در چمن چون میكنی با ناز دامن گستری

    دختر ماهی؟رقیب زهره ای؟روشن بگو!

    خواب میبینم بگو فریاد از این نا باوری

    ای دریغا وقت پیری سوختم از درد عشق
    سینه ام پر آتشست و موی من خاكستری
  • ۱۳:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    سعید بیابانکی
    مستی به شکستن سبویی بند است
    هستی به بریدن گلویی بند است

    گیسو مفشان ،توبه ی ما را مشکن
    چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ..!

    از غیر تو بی نیاز کردند مرا
    با عشق تو هم تراز کردند مرا

    تا فاش شود فقط تو در قلب منی
    جراحی قلب باز کردند مرا ...!
  • ۱۳:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    سخت است که معتاد نگاهی شده باشی
    دیوانه ی چشمــان سیاهی شده باشــی
    اینکــه پســر رعیت ده باشی و آنوقت-
    دلداده ی تک دختر شاهـی شده باشـی
    در پیچ و خم عشق به سختی به در آیی -
    از چاله،، ولی راهی چاهی شده باشی
    از دور تو را محکم و چون کوه ببینند
    در خویش شبیه پر کاهی شده باشی
    مانند دلیری که به دستش سپری نیست
    بازیچه ی دستان سپاهی شده باشی
    یـک عُمر بجنگی و در آخــر نتوانـی -
    تا نااامزد آن که بخاهی شده باشی
    سخت است که ماه تو سراغ تو نیایـد
    آنگاه که در حوضچه ماهی شده باشی
    کنعان محمدی
  • leftPublish
  • ۱۳:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    چای دم كن با محبت میهمانت میشوم
    من همان قند دو پهلوی لبانت میشوم

    در دل تنگم عجب جا كرده ای جانان من
    گر بخواهی در دل تنگ تو جانت میشوم

    یك اشاره از تو بنیادِ دلم را میكٓند
    گر تو خواهی بهتر از جان جهانت میشوم

    ناز كم كن من كه گفتم میخرم ناز تو را
    آنقدر میخواهمت آهو ، شبانت میشوم

    شب شدی تو ماه تابم ، روز خورشید منی
    مهربانی دیدم از تو ، مهربانت میشوم

    چشمهء عشقی كه میجوشی درون سینه ام
    حكم دریاییّ و من آب روانت میشوم

    گفته بودی دوست داری یك نفر مهمان كنی
    چای دم كن با محبت میهمانت میشوم
  • ۱۳:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    تو در کنار خودت نیستی نمی دانی که در کنار تو بودن چه عالمی دارد

     

    دلم شکسته و اوضاع درهمی دارد

    و سالهاست برای خودش غمی دارد

     

    تو در کنار خودت نیستی نمی دانی

    که در کنار تو بودن چه عالمی دارد

     

    نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت

    بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد

     

    بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است

    کسی که در دل سردش جهنمی دارد

     

    گذر کن از من و بار دگر به چشمانم

    بگو ببار اگر باز هم "نمی" دارد

     

    دلم خوش است در این کار وزار هر "بیتی  "

    برای خویش "مقام معظمی" دارد

     

    برام مرگ رقم می زنی به لبخندت

    که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد

     

     

    فرامرز عرب عامری

  • ۱۳:۴۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
    که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی
    تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
    بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟
    انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
    سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی
    من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
    بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی
    غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی
    دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی
    حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم؟
    حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی؟
    نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب
    دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
    "احسان نصری"
  • ۱۳:۴۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دوست دارم با تو باشم عیب این خواهش کجاست؟
    باتو بودن ، شعر خواندن، کس نگفته نا بجاست

    از تو گفتن یا شنیدن ازلبت ، تا خواب صبح
    حرفهای عاشقانه با تو گفتن کی خطاست؟

    لب به لب، لبریزعشقت ،گرشود احساس من
    بازیِ شب زنده داری با لبانت ، دلرباست

    مست ومدهوشم کنی با غمزه ای حتی به چشم
    دل به اعجازدو چشمت بس به می،بی اشتهاست

    دوست دارم با تو گویم از کلامی با سه حرف
    عین وشین وقاف ودیگرهیچ حرفی.،کین رواست

    قصدم ای یار این نبود کزتو، سراید این غزل
    عشق پاکت بی محابا زد به دل این حرف راست...
  • ۱۳:۴۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    باید در امتداد باد گیسو رها کنی
    مضمون شعر تازه ای از نو بنا کنی

    دستی به چین دامن و دستی به روسری
    اینگونه باد را به خودت مبتلا کنی

    این واژه های لال غزل پس نمی دهند
    با شورشی دوباره مگر کودتا کنی

    جان را به یک کرشمه ی تو نقد میکنم
    گیرم در این معامله با ما ربا کنی

    سمفونی سکوت مرا نت به نت بخوان
    تا بغض های کال غزل را صدا کنی

    خورشید بی نشان، طلوعی دوباره کن
    شاید مرا ز شب گریه هایم جدا کنی..


    خلیل فاطمی
  • ۱۳:۴۸   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بسلامتی با ارزش ترین پول دنیا “تومن”

    چون هم تو هستی توش، هم من . . .
  • ۱۳:۴۸   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم
    فکر این را که تو باشی و نباشی نکنم

    فکر این را که تو هر روز بیایی سر ظهر
    روی گلدان دلم آب بپاشی نکنم!

    حوض این خاطره را گرچه پر از گِل شده است
    قول دادم به خودم بعد تو کاشی نکنم!

    من پر از زخم جگرسوزم و باید بروم
    که تو را اینهمه درگیر حواشی نکنم

    ?

    امشب افسوس نشد بر سر قولم باشم
    نشد از فاصله ها غصه تراشی نکنم

    گر تفنگی برسانند به من، نامردم
    تا سحر مغز خودم را متلاشی نکنم!

    زهرا شعبانی
  • ۱۳:۴۹   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    لواشکانه به دندان نشسته ای جانم
    بگو که دل بکنم از تو یا که دندانم

    تمام مزه دنیا به ترشرویی توست
    فدای تنگی خلقت لبان خندانم

    چه خوب،آمدی امشب ،که مانده بودم باز
    چگونه این دل درمانده را بپیچانم

    زغال چشم سیاه و دوسیب گونه تو
    بساط عیش مهیاست پای قلیانم

    خمیر بوسه ورآمد سخن بگو با من
    که تا تنور لبت گرم شد بچسبانم !

    به دکمه دکمه پیراهنت قسم هر شب
    به یاد صبح تنت تا سپیده بارانم

    اگر چه چشم پر از خواب و جاده هموار است
    به شوق سیب لبت تا بهشت می رانم!


    مجید آژ
  • ۱۳:۴۹   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    عاشقی دیدم که از معشوقه حسرت می خرید
    تکه تکه قلب را می داد و مهلت می خرید

    تا سحر بیدار بود و با زبانِ عاشقی
    جرعه جرعه شعر می نوشاند و لکنت می خرید

    لابلای دوزخِ شبهای حسرت زای خویش
    در خیالاتش، کنارِ یار، جنّت می خرید

    در کنارِ سفره ی خالی، برای عشقِ خود
    از خدای مهربانِ خویش برکت می خرید

    لحظه لحظه ساعتش را می شکست و بعد از آن
    لحظه ها را می شمرد و باز ساعت می خرید

    قسمتش چیزی به جز تنها شدن گویا نبود
    از قضا،و در کوچه ی تقدیر، قسمت می خرید

    متهم می شد میانِ خلق، اما باز هم
    آبرو می داد و جایش، بارِ تهمت می خرید

    نامِ شاعر را نگویم تا نباشد غیبتش
    بینوا در شهر می گشت و محبت می خرید
  • ۱۳:۴۹   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من بی تو نیستم، تو بی من چه می‌کنی؟

    من بی تو نیستم، تو بی من چه می‌کنی؟
    بی‌صبح ای ستاره‌ی روشن چه می‌کنی؟
    شب را به خواب‌دیدن تو روز می‌کنم
    با روزهای تلخ ندیدن چه می‌کنی؟
    این شهر بی تو چند خیابان و خانه است
    تو بین سنگ و آجر و آهن چه می‌کنی؟
    گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
    می‌پوشمش هنوز، تو بر تن چه می‌کنی؟
    من شعله شعله دیده‌ام ای آتش درون
    با خوشه خوشه خوشه‌ی خرمن چه می‌کنی!
    پرسیده‌ای که با تو چه کردم هزار بار
    یک بار هم بپرس تو با من چه می‌کنی؟!

    مژگان عباسلو


  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان