خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۹:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بی نهایت دوستت دارم ، اگر باور کنی
    می توانی این سند را، ثبت در دفتر کنی

    می توانی باورت را‌ ، از نگاهم بشنوی
    یا بسوزانی به پای عشق و خاکستر کنی

    شک نکن، ققنوسم و آتش، نمی سوزد مرا
    بلکه از سوزاندنم، حال مرا بهتر کنی

    امتحان عشق را، با نرخ جان ، پس می دهم
    می توانی رد کنی، یا رتبه ی برتر کنی

    آنچه می خواهی بکن ، اما مبادا عاقبت
    غنچه ی نشکفته ی عشق مرا، پرپر کنی

    باورت کردم که برحکم تو گردن می نهم
    گرچه تبعیدم به شهر و کشوری دیگر کنی

    در کنارت هستم و آنگونه جذبت می شوم
    تا مرا هم مثل خود، مست می و ساغر کنی
  • ۱۹:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    عشق پرواز بلندی است ، مرا پر بدهید
    به من اندیشه ی از مرز فراتر بدهید

    من به دنبال دل گمشده ای می گردم
    یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید

    ...
    تا درختان جوان ، راه مرا سد نکنند
    برگ سبزی به من از فصل صنوبر بدهید

    یادتان باشد اگر اگر کار به تقسیم کشید
    باغ جولان مرا بی در و پیکر بدهید

    آتش از سینه ی آن سرو جوان بردارید
    شعله اش را به درختان تناور بدهید

    تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند
    به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید

    عشق اگر خواست، نصیحت به شما گوش کنید
    تن برازنده او نیست به او سر بدهید

    دفتر شعر جنون بار مرا پاره کنید
    یا به یک شاعر دیوانه ی دیگر بدهید
  • ۱۹:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تو همیشه شلخته ای
    با آمدنت
    دلم را به هم ریختی
    با رفتنت
    ذهنم را!
  • ۱۹:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    مست خنديدي و دنيا را به آه انداختي
    شاعران را در تكاپوي گناه انداختي

    ارتش سرخت خيابان دلم را فتح كرد
    اخرش جنگ جهاني را براه انداختي

    شال قرمز بر سرت، چشمان سبزت بيقرار
    اي زليخا يوسفت را توي چاه انداختي

    شكل دانشجوي ترمِ اوّلي عاشق شدم
    با تمسخر سوي من وقتي نگاه انداختي

    بركه ها با صورتت هر شب تباني ميكنند
    از همان شب كه نگاهي هم به ماه انداختي

    اين خيابان بعد تو نام تورا بر خود گذاشت
    عابران را مدتي در اشتباه انداختي

    زير خط فقر عشقت دست و پا ميزد دلم
    امدي قلب مرا فكر رفاه انداختي

    مثل صيد خسته بالم را شكستي بعد از ان
    اسمان را ياد مرغ بي پناه انداختي
  • ۱۹:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بعد تو حوصله همراه دلم رفت به باد
    با خودم با درو پنجره خلوت کردم

    هی غزل گفتم و هی گفتم و آزار شدم
    به همین بغض به دل مانده ام عادت کردم
  • leftPublish
  • ۱۹:۴۷   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دوریت را چه کنم ای سراپا همه راز؟

    ای سراپا همه ناز؟

    به که گویم غم خویش؟

    به گل پر پر یاس؟

    تو بگو گریه کنم یا نکنم؟

    دوریت را چه کنم....
  • ۲۲:۰۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﻧﮑﻨﺪ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺩﻟﻢ ﺩﻭﺩ ﺷﻮﺩ
    ﻧﮑﻨﺪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﻦ ﯾﮑﺸﺒﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﻮﺩ

    ﻧﮑﻨﺪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻃﻢ ﺑﺎﺷﺪ
    ﻧﮑﻨﺪ ﺧﻮﻥ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻭﺍﺗﻢ ﺑﺎﺷﺪ

    ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺳﻮ ﺭﺍﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻨﺪﻧﺪ
    ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ

    ﺳﺮﺩ ﻣﺜﻞ ﺟﺴﺪﯼ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ
    ﺑﺮ ﻟﺒﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﺎﺭﻭﺗﻢ

    ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺁﺧﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺯ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﺑﺎﺷﺪ
    ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺩﺭ ﺑﻐﻠﺖ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺗﯽ ﺑﺎﺷﺪ

    ﮐﺎﺵ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﺸﻮﺩ تلخیِ ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺑﺪ
    ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺁﺧﺮ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﺘﻢ ﺷﻮﺩ
  • ۲۲:۰۴   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    . چنانم کرده ای عاشق که بی عشق تو ویرانم
    تویی روحم تویی جانم تویی پیدا و پنهانم

    برای دیدن رویت ز هر خوابی گریزانم
    تویی سر چشمه امید و درد و درمانم

    نگر بر قلب بیمارم ببین این جسم بی جانم
    بیا سویم چو میدانی تویی سوی دو چشمانم
  • ۲۲:۰۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    شنيده بودم قلب هركس
    به اندازه مشت گره كرده اش است...
    مشت ميكنم...
    وخيره ميشوم به انگشت هاي گره خورده ام...
    دستم راميچرخانم ودروتادورش رانگاه ميكنم...
    چقدركوچك ونحيف بايدباشدقلبم!
    درعجبم ازاين كوچك نحيف!كه چه به روزم آورده!
    وقتي تنگ ميشود...ميخواهم زمين وزمان رابه هم بدوزم!
    وقتي ميشكند...چنگ مي اندازد به گلويم ونفسم راسخت ميكند...
    وقتي كه ميخواهدونميتواند...
    موج موج اشك ميفرستد سراغ چشمهايم...
    درعجبم ازاين كوچك نحيف..
  • ۱۱:۳۸   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    با تو ام
    تو
    تو که میگفتی
    نبض این شعرها
    به دستت آمده است
    نگو که نمیبینی
    من و
    این شعرها
    حالمان خوش نیست ...

    هستی_دارایی
  • leftPublish
  • ۱۱:۴۳   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بدون هیچ کتابی
    هیچ معجزه ای
    هیچ جنگی
    هیچ ترسی
    هیچ حرفی
    دنیای دیگر
    به من اثبات شد!
    چشمانت!
    دو پیامبر کوچکند
    و تنها پیامبران زنِ تاریخ
    که مرا
    بارها به دنیای خودشان بردند

    #حمزه کریم تباح فر
  • ۱۱:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    حسرت را
    در چشم هايم ببين
    كه در هواي نداشتنت
    باراني اند

    در دست هايم
    كه از سردي فاصله ها
    يخ بسته اند

    و بر لبانم
    كه در آرزوي تكرار نامت
    وا مانده اند

    حسرت را
    در من ببين
    كه ندارمت
    و اين گونه بي تابم .....


    #سارا_قبادي
  • ۱۱:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    برای خوشبخت شدن با یک مرد
    کافی ست او را باور کنی ،
    حتی اگر دوستش هم نداشته باشی ..
    و برای خوشبخت شدن با یک زن
    کافی ست او را دوست داشته باشی ..
    حتی اگر باورش نداشته باشی !



    #پائولو_کوئیلو
  • ۱۱:۴۸   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دیگر ای دنیا به نامم قرعه ای را وا نکن
    امتحان پس داده ای را دلخوش فردا نکن

    اسمان وقتی نمیبارد به بخت شور من
    بی نصیبی را برایم مصلحت معنا نکن

    برسر اینکه غرورم را چگونه بشکنی
    این همه با خستگی های تبر دعوا نکن

    بعدازاینکه می تکانی شاخ و برگ باورم
    ریشه هایم را اسیر شعله ی سرما نکن

    دل بریدیم ما اگر از هر امید و بایدی
    ذهنمان را این همه بازیچه ی اما نکن

    نسل ما می سوزد اما نسل بعدی را فقط
    با اذان در گوششان اواره ی دنیا نکن

    گرچه گور ارزوهایم بدستت کنده شد
    روزگارم را شبیه روز عاشورا نکن
  • ۱۱:۵۲   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    اگر آغوش تو بُت خانه ی کفر است و گناه

    چه بهشتی است درین عاقبت بی دینی


    خبر ِ آمدنم را به زلیخا بدهید

    یوسف آورده ام و عاشقی اش تضمینی
  • ۱۲:۰۵   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    این بار به داد دل خود دیر رسیدم

    عاشق شدم و قطع شد از خویش امیدم

    گفتم که چه آمد به سرت ای دل من؟ گفت:!

    برخورد نگاه و پس از آن هیچ ندیدم

    رفته است جونیم به همان سادگی از دست

    یک عمر برایش چقدر نقشه کشیدم

    گفتم برود بر سرکاری که بیرازد

    هر چیز که می خواست بجز عشق خریدم

    هر بار که پرسید بگو عشق چه شکلی ست

    یک ریز از این شاخه به آن شاخه پریدم

    آن واهمه ها آه همان ها سرم آمد

    از بس که گریزان شدم از بس که دویدم

    هر وقت کسی گفت تو را دوست...به سرعت

    رد می شدم انگار نه انگار که شنیدم

    این آه همان عاشق زار است که می گفت

    یک روز الهی بچشی آنچه کشیدم
  • ۱۲:۰۶   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    این هــــوا ، هـــــوای ـ خوبی است برای ...

    دلتنگ بودن!...

    من بغض هایم را

    با روح ِ زخمی ام می آورم...!

    تو آغوشت را...

    با بوسه هایت...

    بیاور!!

    بگذار دست کشیدن از تو

    همچنان غیرممکن باشد!
  • ۱۲:۰۷   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم
    غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنیم
    کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز
    چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنیم
    عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود
    ما به این دنیای فانی زود عادت می کنیم
    ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا
    عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنیم؟
    کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی
    با همیم اما چرا احساس غربت می کنیم؟
    من به این مصرع یقین دارم که روزی میرسد
    سوره ای از عشق را با هم قرائت می کنیم
    محمد شمس
  • ۱۲:۰۷   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    آن چیست که چون دلهره افتاده به جانم
    حال همه خوب است- من اما نگرانم

    در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
    مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

    چیزی که میان من و تو نیست غریبی ست
    صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟!

    انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
    اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم

    از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟!
    بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

    ای عشق...! مرا بیشتر از پیش بمیران
    آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم...
  • ۱۲:۱۰   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است
    فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است
    چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
    گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است
    ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
    یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است
    پر می کشی و وای به حال پرنده ای
    کز پشت میله قفسی عاشقت شده است
    آیینه ای و آه که هرگز برای تو
    فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است...
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان