خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۲۰:۰۶   ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    نباید خالی بمانند این دست ها
    راستش را بخواهی
    دلم هوای دستی را کرده
    وسیع مثل دشت
    گرم مثل خورشید
    محکم مثل سایه ها . . .

    که باشد
    و بشود به اعتبارشان جنگید
    آه دورترها
    یک نفر دست هایش را تکان میدهد
    شاید تو باشی
    شاید تو باشی
    شاید تو باشی . . .


    نازنین_عابدین_پو
  • ۲۰:۰۶   ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    در وادی عشق ِ تــو دلم خسته ترین است
    وای از دل دیوانه که دل بسته ترین است

    رفتن نتــوانم به رهــی گر تو نباشــی
    در راه ِ غمت گام ِ من آهسته ترین است

    من زخمــی ِ صد دشنه ی آلوده به زهــرم
    باکی نبود ... زخــم ِ تو برجسته ترین است

    تسلیــم قضا و قدرم در سفــر ِ جان
    در مذهب ِ عشق دیده ی من بسته ترین است

    در الفت ِ دیــرینه ی غم با من رســوا
    پیــوند غم عشق تو ... پــیوسته ترین است..
  • ۱۱:۴۷   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من هستم و دوباره دلی بی قرار تو
    این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو
    منظومه ی بلند غزل های ناز من!
    خورشید هم ستاره شود در مدار تو
    زیبا ترین تغزل بارانی منی
    می بالد عاشقانه غزل در بهار تو
    عطری نجیب می وزد از واژه های من
    هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو
    بخشیدم عاشقانه دلم را به چشمهات
    باشد که بی بهانه شود در کنار تو
    جایی که عشق نیز دچار تو می شود
    از من عجیب نیست شوم بی قرار تو
    رضا قریشی نژاد
  • ۱۱:۴۷   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
    باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود

    دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
    دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود

    تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای
    از آسمان فاصله نازل نمی‌شود

    خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم
    آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟

    می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
    دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود

    تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند
    این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود

    زنده‌یاد نجمه زارع
  • ۱۱:۴۸   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    چرا زهم بگریزیم،راهمان که یکی است
    سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که یکی است
    چرا زهم بگریزیم؟دست کم یک عمر
    مسیر میکده وخانقاهمان که یکی است
    تو گر سپیدی روزی ومن سیاهی شب
    هنوز گردش خورشید وماهمان که یکی است
    تو از سلاله لیلی من از تبار جنون
    اگر نه مثل همیم اشتباهمان که یکی است
    من وتو هردو به دیوار ومرز معترضیم
    چرا دو توده ی آتش؟ گناهمان که یکی است
    اگر چه رابطه هامان کمی کدر شده است
    چه باک؟ حرف وحدیث نگاهمان که یکی است

    محمد سلمانی
  • leftPublish
  • ۱۱:۴۸   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    آیا تو نیز دردسری چند می خری؟
    یعنی دلی ز دست هنرمند می خری؟
    قلبی پر از غرور ز مردی بهانه‏گیر
    او را كه بی‏بهانه شكستند می خری؟
    بنشین و عاقلانه بیندیش خوب من
    دیوانه‏ای رها شده از بند می خری؟
    یك لحظه آفتابی و یك لحظه ابر محض
    آمیزه‏ای ز اخم و شكرخند می خری؟
    باری به حجم عاطفه بر دوش می‏كشی؟
    دردی به وزن كوه دماوند می خری؟
    بگذار شاعرانه بكوشم به وصف خویش
    ابلیس در لباس خداوند می خری؟
    وقتی كه لحظه‏های من آبستن غم‏اند
    اخم مرا به قیمت لبخند می خری؟

    محمد سلمان
  • ۱۱:۴۸   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ببین در سطر سطر صفحۀ فالی که می بینم
    تو هم پایان تلخی داری ای آغاز شیرینم
    ببین در فال «حافظ» خواجه با اندوه می گوید:
    که من هم انتهای راه را تاریک می بینم
    تو حالا هرچه می خواهی بگو حتی خرافاتی
    برای من که تآثیری ندارد ، هر چه ام اینم
    چنان دشوار می دانم شب کوچ نگاهت را
    که از آغاز، پایان ترا در حال تمرینم
    نه! تو آئینه ای در دست مردان توانگر باش
    که من درویشی از دنیای کشکول و تبرزینم
    در آن سو سود سرشار و در این سو حافظ و سعدی
    تو و سودای شیرینت ، من و یاران دیرینم
    برو بگذار شاعر را به حال خویشتن ماند
    چه فرقی می کند بعد از تو شادم یا که غمگینم
    پس از تو حرفهایت را بگوش سنگ خواهم گفت
    تو خواهی بعد از این دیوانه خوانی یا خبر چینم

    محمد سلمانی
  • ۱۱:۴۸   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    در قلب قصه های یکی بود یا نبود
    یادم نمی رود که کسی جز خدا نبود
    یادم نمی رود که در آن سال های دور
    مردانگی ز افسر شاهی جدا نبود
    در باور قبیلة احساس های پاک
    بی حرمتی به ساحتِ گل ها روا نبود
    آن روز در تصور انسانِ قصه ها
    می گفت مادرم که محبت خطا نبود
    وقتی د لی برای د لی درد می نوشت
    پیکی به جز کبوتر بادِ صبا نبود
    این کوه این تهی شده از یادِ تیشه ها
    در بیستونِ عشق چنین بی صدا نبود
    روزی که قهرمان به سر چشمه می رسید
    راهی به جز مبارزه با اژدها نبود
    می شد که در هوای مساوی نفس کشید
    یک بام در کشاکشِ چندین هوا نبود
    محمد سلمانی
  • ۱۱:۴۸   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    باز شب ماند و من و این عطش خانگی ام
    باز هم یاد تـــــــو ماند و من و دیوانگی ام

    اشک در دامنم آویخت کـــــه دریا باشم
    مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم

    خواب دیدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
    محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:

    یک نفر مثل پـــــری یک دو نظر آمد و رفت
    با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت

    خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
    باز دنبال جگر گوشه ی مــردم افتاد

    “آخــــــرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد
    یک شبه یک شبه دیوانه چشمان که شد”

    تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است
    من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است

    “آی تو، تو کـــــه فریب من و چشمان منی
    تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منی

    تو که ویران من بی خبر از خود شده ای
    تو که دیوانه ی دیوانه تر از خود شده ای”

    در نگــــــــــــــاه تو که پیوند زد اندوه مرا
    چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا

    ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپیدار قدت
    چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟

    چند روزی شده ام محرمت ایلاتی مــن
    آخرش سهم دلم شد غمت ایلاتی من

    دکتر محمد حسین بهرامیان
  • ۱۱:۴۹   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تو مثل حادثه ی عشق ناگهان و زیبایی
    شبیه صبح گل سرخ دلفریب و رویایی

    تو نا گهانگی شعر را سبب هستی
    دلیل عصمت این واژه های شیدایی

    دوباره پلک غزل می پرد خمار آلود
    دوباره دست دلم را بگیر دریایی !

    بگیر و از عطش چشم خود شرابم ده
    مرا که سهم توام یادگار تنهایی

    تو سر نوشت منی ای سرشته با غزلم!
    که بیت بیت مرا کرده ای فریبایی

    به جرعه جرعه ی چشمت که تشنه خواهد ماند
    تمام دفتر من بی تو ای مسیحایی

    رضا قریشی نژاد
  • leftPublish
  • ۱۱:۴۹   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    شده عشقی به دلت باشد و انکار کنی
    یا که از بـودن او در دلت اقـرار کنـــی

    شده صــــدبار بمیری و شبت روز شود
    باز هــــر بار همـین کار، تو تکـرار کنی

    شده از روزه ی لبهای کسی خسته شوی
    برســد روز ملاقات و تـــــو افطار کنی

    شده تنها بشوی بغض تو باران بشود
    از تَهِ قـلب خودت باز تو اصـرار کنی

    شده یارت بشود دور ز چشمت و تو باز
    نتوانی که غمت بر همـــــه اظهار کنــی

    .............. محمد عسگری .............
  • ۱۱:۵۰   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
    عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت

    به خدا درد کمی نیست که با پای خودت
    بدنت را بکشانی به سر دار خودت

    کاروان رد بشود، قصه به آخر نرسد
    بشوی گوشه ای از چاه خریدار خودت

    درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد
    بگذاری برود! آه... به اصرار خودت!

    بگذاری برود در پی خوشبختی خود
    و تو لذت ببری از غم و آزار خودت

    اینکه سهم تو نشد درد کمی نیست ولی
    درد یعنی بزنی دست به انکار خودت...

    ......................... علی صفری
  • ۱۱:۵۱   ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دوباره می سرایمت تو را كه شاعرانه ای
    بهانه می كند دلم تو را كه بی بهانه ای
    همیشه چشم های تو دلیل شعرهای من
    میان این همه غزل فقط تو عاشقانه ای
    خدا تو را نیافرید مگر برای قلب من
    كه از تبار صبحی و زلال صادقانه ای
    بخند خنده های تو بهانه ی ترانه هاست
    دلیل هر سكوتی و شروع هر ترانه ای
    تو ضربدر دل منی و حاصل شما غزل
    همیشه جذر تو منم تویی كه بی كرانه ای
    نهاد بی گزاره ای اگر چه بی خبر ولی
    رسیدی و برای من همیشه جاودانه ای
    رضا قریشی نژاد
  • ۱۵:۱۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ؛؛
    ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
    ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ؛؛
    ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ

    ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ !!
    ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ

    ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ !!
    ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ

    ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ،،،،،
    ﻫــﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨـــﻢ ﺑﺸــﮑﻨﺪ ﻗﻠـــﺐ ﮐﺴﻲ ؟
    ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ؟ ﺑﺎطﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ...
  • ۱۵:۱۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    یک عمر هوای دل خود داشتم اما...

    یک لحظه "نگاه تو" بهم ریخت دلم را....
  • ۱۵:۱۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    میگوینــد:
    بــاران کــه میزنــد ,
    بــوے” خــاک “
    بلنــد مےشــود…
    امــا ,
    اینجــا بــاران کــه میزنــد ;
    بــوے
    ” خاطــره ”
    بلنــد میشــود …!
  • ۱۵:۱۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    شب از نیمه ی سیاهِ
    گیسوی تو
    گذشته است....

    دیوارِ ابری ِچشم هایم
    نم داده و
    تمام دریچه های تنهایی ام
    باز است هنوز ...

    تو رفته ای و
    صدای نبودنت مُدام
    در خالیِ خانه می پیچد...
  • ۱۵:۱۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    هيچ چيز اين دنيا،
    خواستنى تر و دوست داشتنى تر از عاشقى نيست.
    سرانجام،
    فرصتِ ما نيز براى زندگى به پايان خواهد رسيد.
    در آن روز فقط طعمِ گسِ عشق مى ماند و بس.
    واى بر كسانى كه بار سنگينِ دلى سنگى و بى احساس را در سينه دارند
    و با چنين دلى در خاك مى خوابند.
    خوشا به حال كسانى كه در دل كوچكشان،
    گُلِ عشق روييده است.
    واى بر كسانى كه وعده ىِ آب مى دهند
    و به سراب مى كشانند.
    اينان در مَشك خويش، چيزى جز هوا ندارند.
  • ۱۵:۱۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    به دریایی از هیچ رسیده ام

    و با هر موجش بیشتر فرو می روم

    من به زنده بودن بی تفاوت شده ام

    کشتی نجاتت را بی مسافر

    به ساحل برگردان

    که برای گرفتن دست تو ،

    هیچ دستی از دریا بالا نمی آید

    من به غوطه خوردن در نیستی

    بیشتر امید دارم

    تا بودن در ساحل هستی بی حضور تو


    #بهزاد_حیدری
  • ۱۵:۱۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    زیباترین دریاها دریایی است
    که هنوز بر آن قایقی نرانده ایم

    زیباترین حرفها حرفهایی است
    که هنوز به هم نگفته ایم

    بیا ای دوست
    دور درختی جمع شویم
    که هنوز آن را نکاشته ایم،،،

    "احمد شاملو"
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان