خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۲۲:۳۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    درخت بودن
    انتهای خوشبختی ست..
    حتی اگر
    از شاخه هایت کبریت بسازند!
    .
    شاید وقت دلتنگی
    سیگارش را
    با دست های تو
    روشن کند...
    .


    #حمید_سلاجقه
  • ۲۲:۳۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    آن روزها نام مرا حتا نمی دانست
    من عاشقش بودم ولی گویا نمی دانست

    من مشت خود را باز کردم خط به خط خواندم
    انگار او چیزی از این خط ها نمی دانست

    با خود کلنجار عجیبی داشتم آیا
    از عشق می دانست چیزی یا نمی دانست؟

    هی خواب می دیدم که در گرداب گیسویم
    اما کسی تعبیر رؤیا را نمی دانست

    رمال هم از آینه چیزی نمی فهمید
    از سرنوشتم نقطه ای حتا نمی دانست

    من تاجر ابریشم موهای او بودم
    سرگشته اش بودم ولی "دیبا" نمی دانست

    یک شب برایش تا سحر"گلپونه ها" خواندم
    تنها به لبخندی مرا دیوانه می دانست

    فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای
    "من مانده ام تنهای تنها"را نمی دانست
  • ۲۲:۳۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دوستم داشته باش
    و هر بار
    به اسم کوچکم صدا بزن
    مرا "حواصیل" بخوان
    پرنده ای که بارها از کوچ جامانده !
    یا " رضاییه "
    دریاچه ای که هر روز
    دلش بیشتر شور میزند ...
    تک " درخت سپیدار " باغچه ی پدربزرگ
    آخرین " فشنگ " سرباز خسته از جنگ
    یا تکه " ابری " سیاه
    که لک کرده دامان آبی آسمان را ...
    اسم های زیادی دارم
    ولی تو بی هیچ نگرانی
    مرا بارها صدا بزن !
    تنهایی
    شهرت من است
    و این نام های کوچک
    اصلیت ام را پنهان نمی کند



    #حمید_جدیدی
  • ۰۰:۴۲   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر
    آذر به دلم برزد، برزد به دلم آذر

    بستد دل و دین از من، از من دل و دین بستد
    کافرنکند چندین، چندین نکند کافر

    دو رخ چو قمر دارد، دارد چو قمر دو رخ
    عنبر ز قمر رسته، رسته ز قمر عنبر

    چوگان سر زلفش، زلفش ز سر چوگان
    چنبر همه در جوشن، جوشن همه در چنبر

    هرگز به صفت چون او، چون او به صفت هرگز
    آزر نکند نقشی، نقشی نکند آزر

    چشمش ببرد دلها، دلها ببرد چشمش
    باور نکند خلق آن، خلق آن نکند باور

    حیران شده و عاجز، عاجز شده و حیران
    بتگر ز رخش چون بت، چون بت ز رخش بتگر

    عاشق شده‌ام بر وی، بر وی شده‌ام عاشق
    یکسر دل من او برد، برد او دل من یکسر

    نالم ز رخش دایم، دایم ز رخش نالم
    داور ندهد دادم، دادم ندهد داور

    گریان من و او خندان، خندان من و او گریان
    لاغرمن و او فربه، فربه من و او لاغر

    مسته صنما چندین، چندین صنما مسته
    می خور به طرب با من، با من به طرب می خور

    منت به سرم بر نه، بر نه به سرم منت
    ساغربه کفم بر نه، بر نه به کفم ساغر

    ازرق شده بین گردون، گردن شده ازرق بین
    اخضر شده بین هامون، هامون شده بین اخضر

    بستان به فلک ماند، ماند به فلک بستان
    عبهر چو قمر بر وی، بر وی چو قمر عبهر

    گلبن به سرش دارد، دارد به سرش گلبن
    بر سر زوشی معجر، معجر زوشی بر سر

    سوسن به طرب برزد، برزد به طرب سوسن
    زیور ز خط گل گل، گل گل ز خط زیور

    ژاله همه شب بارد، بارد همه شب ژاله
    بی مر به جهان لولو، لولو به جهان بی مر

    بلبل به فغان آمد، آمد به فغان بلبل
    از بر شده بین ناله‌اش، ناله‌اش شده بین از بر

    رفته به سفر یارم، یارم به سفر رفته
    ای دل چه کنم تنها؟ تنها چه کنم ای دل؟

    `` حكيم نظامی
  • ۰۰:۴۳   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دوش به خواب دیده‌ام روی ندیده تو را

    وز مژه آب داده‌ام باغ نچیده تو را

    تیر و کمان عشق را هر که ندیده، گو ببین

    پشت خمیده مرا، قد کشیده تو را

    #فروغی_بسطامی
  • leftPublish
  • ۰۰:۴۳   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بده ای دوست شرابی
    که خدایی ست، خدایی

    نه در او رنج ِ خماری
    نه در او خوف ِ جدایی ..


    #مولانا
  • ۰۰:۴۴   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    مونس و همدم شبهای دلم یاد خداست

    آنکه هر لحظه دلم را به خودش می تابد
  • ۰۰:۴۵   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﻣﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺪﻭﺷﯿﻢ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ
    " ﺩﺭ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﺮﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﭼﻮ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﻣﺎ ﺯﺍﺩﻩ ﺩﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻩ ﻋﺸﻖ ﺑﭙﻮﯾﯿﻢ "
    ﺩﺭ ﺩﯾﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺑﻪ ﮐﺲ ﺣﮑﻢ ﺑﻘﺎ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﻣﺎ ﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻈﺮﺑﺎﺯ ﻭ ﺣﺮﯾﻔﯿﻢ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ "
    ﺟﺰ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺲ، ﺧﻮﻥ ﻧﻈﺮﺑﺎﺯ ﺭﻭﺍ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺯ ﻋﺸﻘﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﺎﺩ ﺭﻭﺍﻧﯿﻢ "
    ﺍﻧﺪﺭ ﻣﺮﺽ ﻋﺸﻖ ﺑﺠﺰ ﻋﺸﻖ ﺩﻭﺍ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﻫﻤﺒﺴﺘﺮ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻏﻢ ﻋﺎﻟﻢ "
    ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺠﺰ ﻋﺸﻖ، ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﺭﺳﻮﺍﯼ ﺟﻬﺎﻧﯿﻢ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ "
    ﻋﻤﺮﺵ ﺑﻪ ﻓﻨﺎ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﭼﻮ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﺟﺰ ﺭﺍﻩ ﻧﻈﺮ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻧﺸﻨﺎﺳﯿﻢ "
    ﺩﺭ ﻣﺬﻫﺐ ﻣﺎ ﮐﻔﺮ ﺑﺠﺰ ﺟﻮﺭ ﻭ ﺟﻔﺎ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﻣﺎ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺍﺩﺏ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ "
    ﺍﺯﺣﻠﻘﻪ ﺟﺪﺍﮔﺸﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺣﯿﺎ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻧﻈﺮ ﺑﺮﻃﻠﺐ ﺩﻭﺳﺖ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ "
    ﺍﻧﺪﺭ ﺳﺮ ﻣﺎ ﺟﺰ ﻃﻠﺐ ﺩﻭﺳﺖ ﻫﻮﺍ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﻣﺎ ﺭﻧﮓ ﻏﻢ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺰﺩﺍﯾﯿﻢ "
    ﺧﻨﺪﺍﻧﺪﻥ ﻭ ﻫﻢ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ ﺧﻄﺎ ﻧﯿﺴﺖ "

    ﻣﺎ ﺑﻨﺪﻩ ﻋﺸﻘﯿﻢ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﯿﻢ "
    ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﯾﯿﻢ ﻭ ﻧﮕﻮﯾﯿﻢ ﭼﺮﺍ ﻫﺴﺖ ﻭﭼﺮﺍ ﻧﯿﺴﺖ

    ‏مولانا
  • ۰۰:۴۵   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    یک شبی مجنون نمازش را شکست،
    بی وضو در کوچه "لیلا"نشست

    عشق آن شب مست مستش کرده بود،
    فارغ از جام الستش کرده بود

    سجده ای زد بر لب درگاه او،
    پرزلیلا شد دل پر آه او

    گفت یارب از چه خوارم کرده ای،
    بر صلیب عشق دارم کرده ای

    جام لیلا را به دستم داده ای،
    و در این بازی شکستم داده ای

    نشتر عشقش به جانم میزنی
    دردم از لیلاست آنم میزنی

    خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
    من که مجنونم، تو مجنونم مکن

    مرداین بازیچه دیگر نیستم
    این تو و لیلای تو، من نیستم

    گفت: ای دیوانه لیلایت منم،
    * در رگ پیدا و پنهانت منم*

    سال ها با جور لیلا ساختی،
    من کنارت بودم و نشناختی

    عشق لیلا در دلت انداختم،
    صد قمار عشق یک جا باختم

    کردمت آواره ی صحرا نشد،
    گفتم عاقل میشوی اما نشد

    سوختم در حسرت یک یا ربت،
    غیر لیلا بر نیامد از لبت

    روز و شب اورا صدا کردی ولی،
    دیدم امشب با منی گفتم بلی

    مطمئن بودم به من سر میزنی،
    در حریم خانه ام در میزنی

    حال این لیلا که خوارت کرده بود،
    درس عشقش بیقرارت کرده بود

    مرد راهش باش تا شاهت کند
    صد چو لیلاکشته در راهت کند
  • ۰۰:۴۵   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود
    نقش رویایی تو هی کم و کم رنگ شود

    ثانیه گُم بشود عقربه ها گیج شود
    دل خوش باورم آواره و دلتنگ شود

    ترسم این است از این خانه دلت قهر کند
    قصّه ها کَم بشود فاصله فرسنگ شود

    نکند بوسه بمیرد خبرش گم بشود
    دل شکستن نکند مایه ی فرهنگ شود

    نکند شاخه ی لرزان بشود شانه ی من
    هق هق گریه ی بندآمده آهنگ شود

    تلخی قهوه ی لب های تو زجرم بدهد
    لب بچیند دل و با گریه هماهنگ شود

    وای اگر در دل مرداد زمستان بشود
    قلب بی عاطفه ات یک سره از سنگ شود

    سینه را آه! دل سنگ تو آزار دهد
    وای اگر سادگی ام..مایه ی نیرنگ شود
  • leftPublish
  • ۰۰:۴۵   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    مگذار که دور از رخت ای یار بمیرم
    یک سر بگذر بر من و بگذار بمیرم

    مردن به قفس بهتر از آن است که در باغ
    از طعنه ی مرغان گرفتار بمیرم

    هر مشکلی آسان شود از مستی و ترسم
    خالی شَوَدَم ساغر و هشیار بمیرم !

    گفتی :به تو گر بگذرم از شوق بمیری !
    قربان سرت , بگذر و بگذار بمیرم !

    بوسه ز هما سایه‌ام افتاد صباحی
    باشد که در آن سایه ی دیوار بمیرم
  • ۰۰:۴۶   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    اسفند ؛ عین ِ پنجشنبه هاست . که همیشه صدبار قشنگ تر از جمعه هاست !

    اصلا از همون شروعش قشنگه
    حس بوی بهار از پشت پنجره و بارقه ی آفتاب ِ گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه .... ،
    شور ِ قشنگ چهارشنبه سوری
    اسفند ینی یک سال دیگه
    یعنی یه شانس دیگه
    .
    خوش اوممممممدی بهترین ماه سال
  • ۰۰:۴۶   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ساعت صفر عاشقی
    🌹 00 : 00 🌹

    دنگ..،دنگ..
    ساعت گیج زمان در شب عمر
    می زند پی در پی زنگ.
    زهر این فکر که این دم گذر است
    می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
    لحظه ها می گذرد
    آنچه بگذشت ، نمی آید باز
    قصه ای هست که هرگز دیگر
    نتوان شد آغاز...
  • ۰۰:۴۶   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ساعت صفر عاشقی
    🌹 00 : 00 🌹

    دنگ..،دنگ..
    ساعت گیج زمان در شب عمر
    می زند پی در پی زنگ.
    زهر این فکر که این دم گذر است
    می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
    لحظه ها می گذرد
    آنچه بگذشت ، نمی آید باز
    قصه ای هست که هرگز دیگر
    نتوان شد آغاز...
  • ۰۰:۴۷   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من قامت بلند تو را در قصیده ای

    با نقش قلب سنگ تو تصویر می کنم...


    #حمید_مصدق
  • ۰۰:۴۷   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    00:00

    ساعت صفر عاشقی


    نازنینم

    ساعت که به صفر می رسد


    دوست داشتن تو را

    از نو
    شعر می نويسم

    عقربه های ساعت من
    از اين لحظه

    با اشتياق بيشتری

    پشت نبضم


    تو را يادآوری می کنند

    راس ساعت دلدادگی
  • ۰۰:۴۷   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    نمیدانم چرا
    این عقل
    یقه ی دلم را
    رها نمیکند ؟!

    مگر تقصیر من است
    که تو را
    با دلم میخواهم و
    با عقلم جور درنمی آیی ؟!



    #هستی_دارایی
  • ۰۰:۴۷   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    از همه کس گذر کنم ، از تو گذر نمی شود
    مشکل تو وفای من ، مشکل من جفای تو

    کن نظری که تشنه ام ، بهر وصال عشق تو
    من نکنم نظر به کس ، جز رخ دلربای تو

    جان من و جهان من ، روی سپید تو شدست
    عاقبتم چنین شود ، مرگ من و بقای تو

    از تو برآید از دلم ، هر نفس و تنفسم
    من نروم ز کوی تو ، تا که شوم فنای تو

    دست ز تو نمی کشم ، تا که وصال من دهی
    هر چه کنی بکن به من ، راضی ام از رضای تو
  • ۰۰:۴۷   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
    مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

    گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
    گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

    گفت: میباید تو را تا خانهٔ قاضی برم
    گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست

    گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
    گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست

    گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
    گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

    گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
    گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست

    گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم
    گفت: پوسیده ست، جز نقشی ز پود و تار نیست

    گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
    گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست

    گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
    گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست

    گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
    گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست

    پروین اعتصامی
  • ۰۰:۵۰   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    عشق
    چیز پیچیده‌ای نیست
    .
    همینکه میدانم از دود متنفری
    اما برایم پیپ میخری
    یا تا دستم به پاکت میرود
    فندکم را آتش میکنی
    .
    عشق همین است که
    دلم میگیرد از رنگی شدن ناخن هایت
    اما خودم برایت لاک میزنم
    .
    عشق همین است که
    بخاطرت سیگار نمیکشم دیگر
    عشق همین است که
    بخاطرم لاک نمیزنی دیگر
    .
    عشق یعنی چشمهایت را ببندی
    کف دستت بوسه بگذارم
    گونه هایت گل بیاندازد
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان