خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۳:۵۲   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تو در چشم من همچو موجی
    خروشنده و سرکش و ناشکیبا
    که هر لحظه ات می کشاند بسویی
    نسیم هزار آرزوی فریبا
    چه می شد خدایا ...
    چه میشد اگر ساحلی دور بودم ؟
    شبی با دو بازوی بگشوده خود
    ترا می ربودم ... ترا می ربودم
    ترا می ربودم ... ترا می ربودم
    ترا می ربودم ... ترا می ربودم
    ترا می ربودم ... ترا می ربودم

    فروغ فرخزاد
  • ۱۳:۵۲   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    خدا نقاشی‌ات کرد و به دیوار تماشا زد
    خدا رنگ تو را روی تمام دیدنی‌ها زد

    شب از چشمان تو فهمید برتر از سیاهی نیست
    اگر مشکی نشد دریا به بخت خویشتن پا زد

    خدا شیرینی نام تو را در آب‌ها حل کرد
    از آن پس هر که عاشق گشت اول دل به دریا زد

    بزرگی! مهربانی! بی‌دریغی! آن قدر خوبی!
    که حتی می‌توان گاهی تو را جای خدا جا زد!

    دوباره شب شد و در من خیال شاعری گل کرد
    دوباره از غزل‌هایم تب عشق تو بالا زد

    غزل‌های مرا خواندند و صدها مرحبا گفتند
    به زیر بیت بیتش آفرینی از تو امضا زد 
  • ۱۳:۵۲   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    رخ قبله‌ام کجا شد که نماز من قضا شد
    ز قضا رسد هماره به من و تو امتحانی
    عجبا نماز مستان تو بگو درست هست آن
    که نداند او زمانی نشناسد او مکانی
  • ۱۳:۵۳   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    آنقَدَر بی تو در این شهر خرابم که نگو
    آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو

    مثل یک پیچک غمگین شده از رفتن تو
    تا بیایی همه جا در تب و تابم که نگو

    فکر کردی بروی مثل تو آرام شوم
    به خدا کوره ی سوزان و مذابم که نگو

    ناگهان دست به دامان خرافات شدم
    آنقَدَر دلخوش آن وقت جوابم که نگو

    خنده دارست ولی عشق کجا عقل کجاست
    دل پشیمان شده ی درس و کتابم که نگو

    با تو انگار شب و روزِ خدا مال من است
    بی تو آنقدر تهی مثل حبابم که نگو

    دوست دارم همه ی فاصله های کم بشود
    توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو
  • ۱۳:۵۴   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عشق تا نوبت ما گشت تو استاد شدی
    آنکه با جان و دلش مشق الف داد شدی

    گاه بر خاک زدم چنگ و گهی آتش و آب
    تو فقط دست موافق جهت باد شدی

    تب مرداد,سرم,گاه تنم سردی دی
    تو بهاران زده و موسم خرداد شدی

    گرچه من یک زن و لیلای درونم در بند
    تو به تلبیس جنون از قفس آزاد شدی

    چو زلیخا بدرم پیرهن عشق که تو
    یوسف قصه که در چاه برافتاد شدی

    تیشه در دستم و در عمر به ظاهر شیرین
    کوه,من کندم و تو سمبل فرهاد شدی...
  • leftPublish
  • ۱۳:۵۴   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ز تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
    یادگار از تو چه شبها ، چه سحر ها دارم

    با تو ای راهزن دل ، چه سفر ها دارم
    گرچه از خود خبرم نیست ، خبرها دارم

    تو مرا واله و آشفته و رسوا كردی
    تو مراغافل از اندیشه فردا كردی

    باز هم گرم از این آتش جانسوز تو ام
    سرخوش از آه وغم و درد شب و روز توام

    شكوه بیجاست ، مرا كشتی و جانم دادی
    آنچه از بخت طمع داشتم ، آنم دادی

    كاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق
    آن دلی كز تو نلرزد ، به چه ارزد ای عشق
  • ۱۳:۵۴   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تا به کی ، این دل دیوانه ، به تو رو بزند ؟
    عشق ، در پای تو افتاده ، و زانو بزند ؟

    چشم من ، منتظر دیدن تو باشد و اشک !
    روز و شب ، راه تو را یکسره ، جارو بزند !

    ذکر خیرت ، همه جا هست ، شنیدم صیاد !
    دیده چشمان تو و ، رفته که آهو بزند

    شاپرک مست شده ، دور شما می گردد !
    آمده پیش تو زنبور ، که کندو بزند !

    زودتر ، با دل دیوانه ی من ، راه بیا !
    ترسم این است ، کسی دست به جادو بزند !

    لطف کن ، با خبر آمدنت ، شادم کن !
    تا به کی لشگر غم ، در دلم اردو بزند ؟؟
  • ۱۳:۵۵   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من از دلبستگی ها تا توانستم ضرر دادم
    گَهی سر را به دل بخشیدم و گَه دل به سر دادم

    کمی آزرده از اینم که آخر دیر فهمیدم
    که من ساده سر بیهودگی عمرم هدر دادم

    خطر کردم و گفتم« دوستت دارم»،چه شد آخر
    تمام جان و روحم را برای یک خطر دادم

    درون قصه های خود ز من یک جمله بنویسید
    قضای هر نمازم را به یک غمزه نظر دادم

    تمنا کردنم بیهوده اما شکر باید کرد
    پر وبال خودم بشکست و او را بال و پر دادم

    هنر کردم که اشعاری سرودم؟؟شک ندارم من
    که من تاوان عشقم را به عنوان هنر دادم

    همه گفتند که عاشق نشو،دیوانگی کردم
    من از دیوانگی در شعر های خود خبر دادم

    درخت زرد پاییزم که دل اینگونه با من کرد
    تمام برگ هایم ریخت تا برگ و ثمر دادم
  • ۱۳:۵۵   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    رود بی حاصل ، تو را از چشمه دورت می کند
    می برد ، دریاچه ای صعب العبورت می کند

    گاه ، تاریکی مطلق ، برتر از هر نعمتی ست
    گاه دل بستن به یک خورشید ، کورت می کند

    یک رفیق لعنتی ، گاهی زمینت می زند
    دست گرم ناشناسی ، پرغرورت می کند

    خودپسندی ، نسبت معکوس دارد با شعور
    خودپسندی هات ، دارد بی شعورت می کند !

    بعد از این ، حتی نشانم را نمی بینی ، نترس !
    این جدایی ها ، تو را کم کم صبورت می کند
  • ۱۳:۵۵   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند؟
    گفته بودم مردم اینجا بدند
    دیدی آخر ساقه جانت شكست ؟
    آن عزیزت عهدوپیمانت شكست؟
    دیدی ای دل درجهان یك یار نیست؟
    هیچكس در زندگی غمخوار نیست؟
    آه دیدی سادگی جان داده است؟
    جای خود را گِل به سیمان داده است؟
    دیدی آخر حرف من بیجا نبود؟
    از برای عشق اینجا ، جا نبود؟
    نوبهار عمر را دیدی چه شد؟
    زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟
    دیدی ای دل دوستیها بی بهاست؟
    كمترین چیزی كه می یابی وفاست؟
    دیده ای گلها همه پژمرده اند
    رنگها در دود و سرما مرده اند
    آری ای دل ! زنده بودن ساده نیست
    بین آدمها یكی دلداده نیست
    باید اینجا از خود ای دل گم شوی
    عاقبت همرنگ این مردم شوی !.
  • leftPublish
  • ۱۳:۵۶   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    سخت است بخندی و دلت غم زده باشد
    هر گوشه ی پیراهن تو نم زده باشد
    سخت است به اجبار به جمعی بنشینی
    وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد
    احوال من ای دوست چنین است که انگار
    یک صاعقه بر جنگل خرم زده باشد
    دور از تو شبیه م به یتیمی که به رویش
    در جمع کسی سیلی محکم زده باشد
    دور از ادب است اینکه بخندد لبت اما
    دیوار دلت مشکی و ماتم زده باشد
    با این همه تا خرده نگیرند عزیزان
    میخندم و هرچند دلم غم زده باشد

    رضا خادمه مولوی
  • ۱۳:۵۶   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دفترم خیس و سایه هایت نیست
    شک ندارم که شعر بی تو گریست

    حس و معنای شعر٬ یعنی تو
    بی تو معنای شعرهایم نیست

    راستی٬ از خودت نمی پرسی؟
    آنکه با لحظه٬لحظه های توزیست

    تازگی ها چرا کناره گرفت؟
    گوشه ای درخودش شکست وگریست

    گفت از آن دقیقه های قشنگ
    آن خیال خوشی که با تو یکی ست

    سرد وبی روح سایه اش پاشید
    صفر تنها٬ که با تو می شد بیست.

    می گذاری ومی روی ... باشد!
    حرف آخر همیشه خواهش نیست.
  • ۲۲:۱۲   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    یا من مغلوب‌ ترین فاتح جهانم

    یا مرزهای تن تو دست‌ نیافتنی‌ ست

    دارم عقب‌ نشینی می‌ کنم

    این یعنی

    عاشقت شده‌ ام

    یعنی

    از اینجای شعر

    دستور

    دستور زبانِ توست.


    #کامران_رسول_زاده
  • ۲۲:۱۳   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    دل را شکست و مرتبه ی آخرش نبود

    دیگر نشانه ای ز دل شاعرش نبود

    گفتم : چقدر میگذرد که ندیدمت؟

    مکث و سکوت و بی خبری ،

    خاطرش نبود …
  • ۲۲:۱۴   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    با من بمان و حرف دلت را دوتا نکن
    در شهر من علیه دلم کودتا نکن

    حالا که از بهشت تو جا مانده ام، مرا
    در پای ایستگاه جهنم رها نکن

    بگزار پا به شعر من ای حس ناگریز
    فکر ردیف و قافیه های مرا نکن

    حق من این نبود دور از تو بشکنم
    حقم اگر فراق تو باشد ادا نکن

    کردی دعای صبر...دعایت مرا شکست
    در حق هیچ آیینه ای این دعا نکن

    با ابرهای معجزه بر روح من ببار
    جغرافیای قلب مرا بر ملا نکن...
  • ۲۲:۱۴   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    با چنین مهر چنان قهر چه جایی دارد ؟
    بشکن ، اما دل ما نیز خدایی دارد
    💫✨✨
    تا که گهگاه کمی آه برآرم ز رقیب
    بی وفا بودی و گفتم چه وفایی دارد
    💫✨✨
    عیب من نیست که عمری نگشودم پر و بال
    می زند بال و پری آنکه هوایی دارد
    💫✨✨
    گفت با طعنه رفیقی که اسیری گفتم
    رحمت اوست که گیسوی رهایی دارد
    💫✨✨
    رد نکن درخور اگر نیست که همچون دل من
    شعر من ساده اگر هست صفایی دار
  • ۲۲:۱۴   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد
    نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد

    اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر
    چگونه کشتی از این ورطه بلا ببرد

    فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک
    که کس نبود که دستی از این دغا ببرد

    گذار بر ظلمات است خضر راهی کو
    مباد کآتش محرومی آب ما ببرد

    دل ضعیفم از آن می کشد به طرف چمن
    که جان ز مرگ به بیماری صبا ببرد

    طبیب عشق منم باده ده که این معجون
    فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد

    بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت
    مگر نسیم پیامی خدای را ببرد
  • ۲۲:۱۵   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گنج حسن دگران را چه کنم بي رخ تو؟
    من براي تو خرابم، تو براي دگران...

    خلوت وصل تو جاي دگرانست، دريغ!
    کاش بودم من دل خسته بجاي دگران

    پيش ازين بود هواي دگران در سر من
    خاک کويت ز سرم برد هواي دگران...

    پا ز سر کردم و سوي تو هنوزم ره نيست
    وه! که آرد سر من رشک به پاي دگران..

    گفتي: امروز بلاي دگران خواهم شد
    روزي من شود، اي کاش! بلاي دگران

    دل غمگين هلالي به جفاي تو خوشست
    اي جفاهاي تو خوشتر ز وفاي دگران...
    #هلالی_جغتایی
  • ۲۲:۱۵   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    هر شب به تو با عشق و طرب می‌گذرد
    بر من زغمت به تاب و تب می‌گذرد

    تو خفته به استراحت و بی تو مرا
    تا صبح ندانی که چه شب می‌گذرد
  • ۲۲:۱۵   ۱۳۹۴/۱۲/۴
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    باز دلتنگ توام، دلبرک چشم عسلی
    شمع بزم غزلم، شاپرک چشم عسلی


    بعد حکم دل تو شاعر بی دل چه کند؟
    با تک چشم قشنگ تو، تًک چشم عسلی؟


    منکه از شعر و غزل هیچ نمیدانستم
    شاعرم کرده ای ای شاعرک چشم عسلی


    اسم گل بردم و با شرم ز گلزار گذشت
    پیش رخسار تو ای گلبرک، چشم عسلی


    به پیامی بنواز این دل مسدود و بخواه
    به سلامی و گلی، مشترک چشم عسلی


    باز دلتنگ توام، جلوه کن ای جلوه ی عشق
    ماه بانوی غزل، دخترک چشم عسلی
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان