خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۸:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    در این سرای بی کسی پرنده پر نمی زند
    به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

    یكی زشب گرفتگان چراغ بر نمی كند
    كسی به كوچه سار شب در سحر نمی زند

    نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
    دریغ كز شبی چنین سپیده سر نمی زند

    دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
    كه خنجر غمت از این خراب تر نمی زند

    گذر گهی است پر ستم كه اندرو به غیر غم
    یكی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

    چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
    برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

    نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
    اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند”

    ― هوشنگ ابتهاج
  • ۱۸:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
    چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

    چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
    به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم

    خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر
    من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم

    فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری را
    زحال گریه پنهان حکایت با سبو کردم

    فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
    سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم

    صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
    ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم

    ازین پس شهریارا ما و از مردم رمیدنها
    که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم
  • ۱۸:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عشق از روز ازل روی زبان افتاده است
    مثل باران نغمه خوان از آسمان افتاده است

    خرم آباد است و از چشمان عاشق پرورش
    هر که افتاده است از نام ونشان افتاده است

    هرکه بی میل است با او جون درختی بی ثمر
    آفتی دید از نگاه باغبان افتاده است

    بی صدا می افتد از بالای شاخه بر زمین
    برگ شادابی که در چنگ خزان افتاده است

    قصه ی عشق من وتو بی شباهت نیست با
    حبه قندی که میان استکان افتاده است؟

    ریختم چای غزل در استکانت نوش کن
    گل دم است و تا بماند از دهان افتاده است



    محمد علی ساکی
  • ۱۸:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    پنداشتی که "کوره ی سوزان" ، عشق من
    دور از نگاه گرم تو، خاموش می شود؟

    پنداشتی که یاد تو ، این یاد دلنواز !
    در تنگنای سینه، فراموش می شود؟!

    تو رفته ای که بی من، تنها سفر کنی
    من مانده ام که بی تو، شب ها سحر کنم !

    تو رفته ای که عشق من از سر به در کنی
    من مانده ام که عشق تو را، تاج سر کنم !

    روزی که پیک مرگ، مرا می برد به گور
    من شب چراغ عشق تو را ، نیز می برم

    "فریدون مشیری
  • ۱۸:۲۷   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    در آسمان غزل عاشقانه بال زدم

    به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم



    در انزوای خودم با تو عالمی دارم

    به لطف قول و غزل قید قیل و قال زدم



    کتاب حافظم از دست من کلافه شدست

    چقدر آمدنت را چقدر فال زدم



    غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست

    همان شبی که برایش تورا مثال زدم



    غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد

    چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم



    به قدر یک مژه بر هم زدن تورا دیدم

    تمام حرف دلم را در این مجال زدم...

    سید حمیدرضا برقعی
  • leftPublish
  • ۱۸:۲۸   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ماه در چشم تو ای یار چه نوری دارد
    لاله در گونه ات انگار حضوری دارد

    نیمه شب چشم بدوزم به دلت تا به سحر
    عجبا کاین لب خاموش چه شوری دارد

    روزنی رو به افق باز بگرداند رخت
    بگمانم که مهی قصد عبوری دارد

    تا کجا رفت خیالم ز پی بانگ رحیل
    ساربانم ز پی اش قلب صبوری دارد

    گر در این میکده گویند بنوشید ز جام
    گو بگیرید ز جامی که سروری دارد

    ماه من باز کجا رفت خسوف است دلا
    بسته شد پلک چو این یار غروری دارد
  • ۱۸:۲۸   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    آن شب که غزل با رخ زیبای تو سر کرد
    احساس من آتش زد و از سینه گذر کرد
    دل سوخته بودم تهِ این کوچه ی چشمت
    زد شعله تن و جان مرا سوخته تر کرد
    هر شعر که از جان من خسته بر آمد
    بر قلب تو انگار به صد شیوه اثر کرد
    در من بچکانید غزل قطره به قطره
    شاید که درخت دلم این بار ثمر کرد
    هرچند پرستوی نگاهم شده چشمت
    افسوس که از شعر ترم رفت و سفر کرد
    این شهر مرا هم به دو تا قافیه بخشید
    با حکم عطش ریشه ی من نیز تبر کرد
    جابر ترمک
  • ۱۸:۲۸   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    گفتم دلم عشق تو را هر شب تمنا میکند
    خندیدی و بی اعتنا گفتی که بیجا میکند!!!

    گفتم که امشب چشم تو خون بر دل ما کرده است
    گفتی که از این بدترش را ازصبحِ فردا میکند

    گفتم دلم را کرده ای خونابه،گفتی تو برو
    در سازمان انتقال خون که احیا میکند

    گفتم چرا چشمت کشیده خط قرمز دور من
    گفتی که دارد با تو تمرین الفبا میکند

    گفتم دلم با دوریَت زود درمان میشود
    چون حکم اعدام خودش را خوب امضا میکند

    گفتم خدایا دل ز ما میدزدد و در محکمه
    این بی شرف پیش تو حتی باز حاشا میکند

    شاید نمیداند که این مصداق حق الناسیَست
    وقتی که موی بسته اش را پیشِ ما وا میکند

    موسی شکافد نیل را،چشم شما هم در عوض
    یک قطره از عشق مرا فی الفور دریا میکند

    دل میکُند نفرین سر شب جد و آباد تو را
    اما سحر خود را درآغوش تو پیدا میکند

    این داستانِ عشقِ ما باید شود ضرب المثل
    بشنو ز من این قصه را زیرا که غوغا میکند

    "آقا محمد خان به حال مردم کرمان نکرد
    کاری که هر شب چشم تو با این دل ما میکند"
  • ۱۸:۲۸   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گل من قصه عشق بازی دنیاست بخند
    غم امروز مخور طالع به فرداست بخند

    عاشقی پیشه کن و عشق به انجام رسان
    بنگر قامت معشوقه چه رعناست بخند

    تو بر این عمر دو روزه نکنی تلخ بکام
    که اگر خوش نگری زندگی زیباست بخند

    منشین زار و مکن شکوه ز ایام غریب
    که بسی جای تو در محفل گلهاست بخند

    اگر این چرخ نشد نوبت دور من و تو
    تو بر این چرخ که بر حیلت بالاست بخند

    آن خدایی که همه مامن عشقست و صفا
    در کنار منو توست آری همینجاست بخند





    بهرام شمس
  • ۲۱:۲۱   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    نه کسی
    منتظر است،
    نه کسی چشم به راه…

    نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه!

    بین عاشق شدن و مرگ
    مگر فرقی هست؟

    وقتی از عشق نصیبی نبری
    غیر از آه...!

    #فریدون_مشیری
  • leftPublish
  • ۲۱:۲۲   ۱۳۹۴/۱۲/۹
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    مده از خنده فریب و مزن از غمزه خدنگ
    رو که ما را به تو من بعد نه صلح است و نه جنگ

    غمزه گو ناوک خود بیهده زن پس مفکن
    که دل و جان دگر ساختم از آهن و سنگ

    عذرم این بس اگر از کوی تو رفتم که نماند
    نام نیکی که توانم بدلش ساخت به ننگ

    بلبل آن به که فریب گل رعنا نخورد
    که دو روزیست وفاداری یاران دو رنگ

    آه حسرت نه به آیینه وحشی آن کرد
    که توان بردنش از صیقل ابروی تو زنگ

    #وحشی_بافقی
  • ۱۴:۴۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    نشسته ای به قلبِ من، خیالِ پا شدن مکن
    تو جفتِ خوب قلبمی ، فکرِ سوا شدن مکن

    گره گره به پایِ من، نشسته دامِ خوبی ات
    به رویِ دل نوشته ام ، شورِ رها شدن مکن

    من و تو ما شدیم و تو، یواشکی و دزدکی
    نقشه مکش ، تفکرِ شومِ جداشدن مکن

    کنون که روحِ ما دوتن، گشته وجودِ واحدی
    بر اتحادِ ما دو تن، فکرِ دوتا شدن مکن

    به ذره های جانِ خود منم که بنده ات شدم
    برای جانِ دیگری کار خدا شدن مکن
  • ۱۴:۴۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم
    بی توای آرام جان یا ساختم یا سوختم

    سرد مهری بین که کس بر آتشم آبی نزد
    گرچه همچون برق از گرمی سراپاسوختم

    سوختم اما نه چون شمع طرب دربین جمع
    لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم

    همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
    سوختم در پیش مه رویان وبیجا سوختم

    سوختم از آتش دل در میان موج اشک
    شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم

    شمع وگل هم هر کدام از شعله ای در آتشند
    در میان پاکبازان من نه تنها سوختم

    جان پاک من رهی خورشید عالمتاب بود
    رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم
  • ۱۴:۵۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تو رفتی
    بی انکه بدانی
    انچه در چمدانت بردی
    دلم بود


    #نادر_باقری
  • ۱۴:۵۵   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
    و تماشای تو زیباست اگر بگذارند

    من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
    عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

    دل درنایی من اینهمه بیهوده مگرد
    خانه دوست همین جاست اگر بگذارند

    سند عقل مشاع است اگر بگذارند
    عشق اما فقط از ماست اگر بگذارند

    غضب آلوده نگاهم میکنید ای مردم
    دل من مال شماهاست اگر بگذارند
  • ۱۵:۰۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    چشمت بی شتابم می کند
    موج این دریا حبابم می کند

    جذبه ی چشمان مخمور شما
    حالتی دارد که آبم می کند

    باز لبخند تو می گوید بیا
    باز می آیم، جوابم می کند

    قحط بارانم، کویری تشنه ام
    این عطش روزی سرابم می کند

    آی آدم! من که آهن نیستم
    نی مزن، نایت کبابم می کند

    ناله کم کن، ناله کم کن ای غریب
    حال محزون تو خوابم می کند

    سخت سختم کوه فولادم اگر
    آتش عشقت مذابم می کند

    مانده ام سر گشته در یک انتظار
    تا غمت کی انتخابم می کند
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بوى دريا لبِ ساحل
    منِ دلتنگ خيالِ باطل

    باد و بارون توى ايوون
    منِ بى تو، منِ حيرون

    شبى آروم ولى گريون
    منِ تنها دلى پرخون

    آخ چقد فاصله سخته
    بين دستاى منو اون..


    #فروغ
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ماه در چشم تو ای یار چه نوری دارد
    لاله در گونه ات انگار حضوری دارد

    نیمه شب چشم بدوزم به دلت تا به سحر
    عجبا کاین لب خاموش چه شوری دارد

    روزنی رو به افق باز بگرداند رخت
    بگمانم که مهی قصد عبوری دارد

    تا کجا رفت خیالم ز پی بانگ رحیل
    ساربانم ز پی اش قلب صبوری دارد

    گر در این میکده گویند بنوشید ز جام
    گو بگیرید ز جامی که سروری دارد

    ماه من باز کجا رفت خسوف است دلا
    بسته شد پلک چو این یار غروری دارد
  • ۱۵:۰۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ⚡️شاهکار استادشهریار⚡️

    "دوست دارم همدمت باشم ولی سربارنه"

    گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه
    گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه

    هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست
    خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه

    تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا
    دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه

    دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز
    با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه

    قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان
    بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه

    گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
    آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه

    می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز
    می کنی گاهی فرامـوشم ، ولی انکار نه

    سخت می گیری به من ، با اینهمه از دست تـو
    می شوم دلگیر شایــد نازنیــن ، بیزار نه
  • ۱۵:۰۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    چه کسی چشم تو را دید و نشد عاشق تو؟
    ای فدای دل بی غل و غش و صادق تو

    بعد ازین چشم که زیبائی عالم در اوست
    چه بگو داد به تو خالق تو؟

    رودی از عشق تو در من بخروش است انگار
    ای تنت آب روان و دل من قایق تو

    تو به این خوبی و ، من با نفس خسته ء خود
    چه سرایم ؟ چه بگویم ؟ که بود لایق تو

    می هراسم من ازین عاطفه ی چون آبت
    تو بگو من چه کنم تا نشوم عاشق تو،
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان