خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۸:۱۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

     امروز خودم را
    آراسته ام
    گفتی که ظهر می آیی ؛

    و من يادم رفت بپرسم
    به افق تو يا من ؟
    و تو يادت رفت بگويي
    فردا يا روزی ديگر ؟

    چه فرقی مي کند ؟
    خودم را آراسته ام
    عطر زده و منتظر
    با لباسی که خودت تنم کرده ای...🍂

    #عباس_معروفى

    ویرایش شده توسط نازنین جون در تاریخ ۱۰/۱۲/۱۳۹۴   ۲۳:۵۷
  • ۱۸:۲۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانی

    بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی

    صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم

    یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی

    گر نامه نمی‌خوانی خود نامه تو را خواند

    ور راه نمی‌دانی در پنجه ره دانی

    بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس

    با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی

    ای از دل و جان رسته دست از دل و جان شسته

    از دام جهان جسته بازآ که ز بازانی

    هم آبی و هم جویی هم آب همی‌جویی

    هم شیر و هم آهویی هم بهتر از ایشانی

    چند است ز تو تا جان تو طرفه تری یا جان

    آمیخته‌ای با جان یا پرتو جانانی

    نور قمری در شب قند و شکری در لب

    یا رب چه کسی یا رب اعجوبه ربانی

    هر دم ز تو زیب و فر از ما دل و جان و سر

    بازار چنین خوشتر خوش بدهی و بستانی

    از عشق تو جان بردن وز ما چو شکر مردن

    زهر از کف تو خوردن سرچشمه حیوانی




    حضرت مولانا
  • ۱۸:۲۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    غمگینم و غم های من از جنس بلا نیست
    غم های من از جنس فراق است جفا نیست

    غمگینم و شادم که غمم پاک و اصیل است
    غمگینم و شادم که غمم بی سروپا نیست

    غمگینم و شادم که مریضیم از عشق است
    غمگینم و شادم که مرض هست و دوا نیست

    غمگینم و شادم که دلم پاک هوایی ست
    غمگینم و شادم که دلم سربه هوا نیست...
  • ۱۸:۲۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تلخ و شیرین دست ما باشد به دست بخت نیست
    این خیال آسوده باشد بی تو اما تخت نیست

    دوستم داری؟ نداری؟ پاسخی مبهم نده
    دست و بالم را تو بستی بی وفایی سخت نیست

    روز ها کردی جوابم شب به خوابم آمدی
    جان ناقابل بگیر آنقدر ها سرسخت نیست

    خونِ دل دادی به ما خود دلربایی میکنی
    جای اشکم میچکد خونآبه اما لخت نیست

    آبِ دریا را به گل دادن نباشد شرط عقل
    دست هر کس میرسد بر گل بدان خوشبخت نیست
  • ۱۸:۲۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    تا تو با منی زمانه با من است
    بخت و کام جاودانه با من است

    تو بهار دلکشی و من چو باغ
    شور و شوق صد جوانه با من است

    یاد دلنشینت ای امید جان
    هر کجا روم روانه با من است

    ناز نوشخند صبح اگر توراست
    شور گریه ی شبانه با من است

    برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
    رقص و مستی و ترانه با من است

    گفتمش مراد من به خنده گفت
    لابه از تو و بهانه با من است

    گفتمش من آن سمند سرکشم
    خنده زد که تازیانه با من است

    هر کسش گرفته دامن نیاز
    ناز چشمش این میانه با من است

    خواب نازت ای پری ز سر پرید
    شب خوشت که شب فسانه با من است
    #هوشنگ_ابتهاج
  • leftPublish
  • ۱۸:۲۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    پنداشتی که "کوره ی سوزان" ، عشق من
    دور از نگاه گرم تو، خاموش می شود؟

    پنداشتی که یاد تو ، این یاد دلنواز !
    در تنگنای سینه، فراموش می شود؟!

    تو رفته ای که بی من، تنها سفر کنی
    من مانده ام که بی تو، شب ها سحر کنم !

    تو رفته ای که عشق من از سر به در کنی
    من مانده ام که عشق تو را، تاج سر کنم !

    روزی که پیک مرگ، مرا می برد به گور
    من شب چراغ عشق تو را ، نیز می برم

    #فریدون_مشیری
  • ۱۸:۲۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
    شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک

    آسمان آبی و ابر سپید
    برگ‌های سبز بید

    عطر نرگس، رقص باد
    نغمه شوق پرستوهای شاد
    خلوت گرم کبوترهای مست

    نرم نرمک می‌رسد اینک بهار
    خوش به حال روزگار

    خوش به حال چشمه‌ها و دشت‌ها
    خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
    خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز
    خوش به حال دختر میخک که می‌خندد به ناز
    خوش به حال جام لبریز از شراب
    خوش به حال آفتاب

    ای دل من گرچه در این روزگار
    جامه رنگین نمی‌‌پوشی به کام
    باده رنگین نمی‌بینی به جام
    نقل و سبزه در میان سفره نیست
    جامت از آن می که می‌‌باید تهی است
    ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
    ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
    ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ....

    #فریدون_مشیری
  • ۱۸:۲۲   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ساکنم بر درِ میخانه که میخانه از اوست
    می خورم باده که این باده و پیمانه از اوست

    گر به مسجد کشدم زاهد و ، در دیر کشیش
    چه تفاوت کند ، این خانه و آن خانه از اوست

    خویش و بیگانه اگر رحمت و زحمت دهدم
    رحمت خویش از او ، زحمت بیگانه از اوست

    روزگاریست که در گوشه ی ویرانه ی دل
    کرده ام جای که این گوشه ی ویرانه از اوست

    گر چه پروانه دلی سوخت ز شمعی چه عجب
    شمع از او ، محفل از او ، هستی پروانه از اوست,,

    نیم آدم که از آن دانه ی گندم نخورم
    من از او ، جنت از او ، خوردن از او ، دانه از اوست

    سنگ زد عاقل اگر بر سر دیوانه ی ما
    سنگ از او عاقل از او ، این دل دیوانه از اوست

    مولانا
  • ۲۰:۵۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    اما
    نمی دانی
    چه شب هایی سحر کردم؛
    بی آنکه یک دم
    مهربان باشند
    با هم پلک های من،
    در خلوت خواب گوارایی!

    #مهدی_اخوان_ثالث
  • ۲۳:۵۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    در ياد منی حاجت باغ و چمنم نيست
    جايی که تو باشی خبر از خويشتنم نيست

    اشکم که به دنبال تو آواره‌ی شوقم
    يارای سفر با تو و رای وطنم نيست

    این‌لحظه چو باران فرو ريخته از برگ
    صدگونه سخن هست و مجال سخنم نيست

    بدرود تو را انجمنی گرد تو جمع‌اند
    بيرون ز خودم راه در آن انجمنم نيست

    دل می‌تپدم باز در این لحظه‌ی ديدار
    ديدار، چه ديدار؟ که جان در بدنم نيست

    بدرود و سفر خوش به تو آنجا که رهایی‌ست
    من بسته‌ی دامم، ره بيرون شدنم نيست

    در ساحل آن شهر تو خوش زی که من اينجا
    راهی به جز از سوختن و ساختنم نيست

    تا باز کجا موج به ساحل رسد آن روز
    روزی که نشانی ز من الا سخنم نيست ...
  • leftPublish
  • ۲۳:۵۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بلبل آهسته به گل گفت شبی
    که مرا از تو تمنائی هست

    من به پیوند تو یک رای شدم
    گر ترا نیز چنین رائی هست

    گفت فردا به گلستان باز آی
    تا ببینی چه تماشائی هست

    گر که منظور تو زیبائی ماست
    هر طرف چهرهٔ زیبائی هست

    پا بهرجا که نهی برگ گلی است
    همه جا شاهد رعنائی هست

    باغبانان همگی بیدارند
    چمن و جوی مصفائی هست

    قدح از لاله بگیرد نرگس
    همه جا ساغر و صهبائی هست

    نه ز مرغان چمن گمشده‌ایست
    نه ز زاغ و زغن آوائی هست

    نه ز گلچین حوادث خبری است
    نه به گلشن اثر پائی هست

    هیچکس را سر بدخوئی نیست
    همه را میل مدارائی هست

    گفت رازی که نهان است ببین
    اگرت دیده ی بینائی هست

    هم از امروز سخن باید گفت
    که خبر داشت که فردائی هست

    #پروین_اعتصامی
  • ۲۳:۵۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گل نیست چنین سرکش و رعنا که تویی
    مَه نیست بدین‌گونه فریبا که تویی

    غم بر سرِ غم ریخته، آنجا که منم
    دل بر سر دل ریخته، آنجا که تویی!🌹

    رهی معیّری
  • ۲۳:۵۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من به صراط مستقیم بی تو روان نمیشوم
    گر که به فسق خوانی ام،با دل و جان دوان شوم
    .
    دوزخ و جنت خدا، طره ی گیسوان تو
    آن دو به مفت میدهم،زلف تورا به جان خرم
    .
    چشمه آب کوثرش،گرچه به شهد گل پر است
    خشک بگردد این دو لب،بی تو زبان نمیزنم
    .
    قصه ی شیخ و زهد او،گرچه شنیده ام به گوش
    بهر تو اینکه خرقه است،سر به رهت فدا کنم

    #محسن_اسماعیلی
  • ۰۰:۱۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    00:00

    🌿 دوباره ساعت صفر و غزل غزل باران
    شروع نم زده ی جاده های بی پایان

    دوباره وصل و فراق و قرار عاشقی و
    تمام خاطره هایی که میشود اکران...

    مسیر گردش ساعت ،عبور ثانیه ها
    دوباره عمر گرانی که میرود آسان...

    دوباره برزخ تردید ، دوباره جبر و فراق..
    و مانده خیره نگاهی ، بگوشه ی ایوان

    دوباره راه گلو را چه بی سبب بسته
    غمی که چاره ندارد به عالم امکان !

    برای حافظ شیراز حکایتی دارم ..
    رواق منظر چشمم ،زگریه شد ویران

    میان دست نجیبت بیا و حبسم کن
    در این بهشت خیالی چه بهتر از زندان

    قرار عاشقیم را همیشه این ساعت
    به کوک یاد تو ارم، تو ای به از انسان...🌿

  • ۰۹:۰۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تلنگر میزند امشب . . .
    کسی بر سقف این خانه
    تویی باران . . .!؟
    تویی مهمان ناخوانده . . .
    بزن باران . . .
    تو هم زخمی بزن بر زخم این خانه
    بزن آهنگ زیبایت
    صدای چک چکه سازت
    میان کاسه خالی . . .
    شکنجه میکند امشب
    من تنهای زندانی
    تو ای باران
    از این ویرانه دل بگذر
    یقین بیرون این خانه
    هزاران دل هوای عاشقی دارند . .

  • ۰۹:۰۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده
    چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده

    هر سر موی حواس من به راهی می‌رود
    این پریشان سیر را در بزم وحدت بار ده

    در دل تنگم ز داغ عشق شمعی برفروز
    خانهٔ تن را چراغی از دل بیدار ده

    نشئه پا در رکاب می ندارد اعتبار
    مستی دنباله‌داری همچو چشم یار ده

    برنمی‌آید به حفظ جام، دست رعشه دار
    قوت بازوی توفیقی مرا در کار ده

    مدتی گفتار بی‌کردار کردی مرحمت
    روزگاری هم به من کردار بی‌گفتار ده

    چند چون مرکز گره باشد کسی در یک مقام
    پایی از آهن به این سرگشته، چون پرگار ده

    شیوهٔ ارباب همت نیست جود ناتمام
    رخصت دیدار دادی، طاقت دیدار ده

    بیش ازین مپسند صائب را به زندان خرد
    از بیابان ملک و تخت از دامن کهسار ده
  • ۰۹:۰۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دچارم کن به چوب دار و رویت را مگیر از من
    بده بر بادم اما عطر و بویت را مگیر از من ...

    کمان بر دار صیدم کن به اخمت راضی ام اما
    دمی دیوانه بازی های خوبت را مگیر از من ...

    خرابم کرده ای از اعتبار افتاده ام باشد
    خرابم کن خراب و آبرویت را مگیر از من ...

    بجای تو خودم از تو برایم شعر می خواند
    جنون عاشقی ِ گفتگویت را مگیر از من ...

    نمی یابم خودم را در دل امواج گیسویت
    خوشم این جستجوی مو به مویت را مگیر از من...

    شب سر در گمی من را اسیر خویش خواهد کرد
    تو در این بد بیاری کور سویت را مگیر از من ...

    جنون عاشقی دارد دلم را میبرد باخود
    بگیر از من خودم را آرزویت را مگیر از من .
  • ۰۹:۰۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    یاد داری آن شب از باران صمیمی تر شدیم؟
    آسمان افسانه گفت و ماهِ یکدیگر شدیم؟!

    قبله را گم کرده بودیم و هراسان عاقبت
    دل به دریا ها زدیم و لحظه ای کافَر شدیم

    وقت شب بود و چه زیبا شد مرورِ قصه ها
    داستانِ عشق را خواندیم و خوب از بر شدیم

    گفت و گویی بود بین چشم من با چشم تو
    واژه ای آتش گرفت و هر دو خاکستر شدیم

    خوب میدانم سرابی باشد این دنیا ولی
    آن ! از دلدادگی هامان همین جا تر شدیم

    بعد از آن شب بوی باران می دهد احساسمان
    آری آن شب هر دو از باران صمیمی تر شدیم
  • ۰۹:۰۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    بس کن ای زیبای من ، اینطور فالم را نگیر
    هی نکن امروز و فردا ، حس و حالم را نگیر ؛

    شاید این حرف ِ تو باشد اشتباه و می شود
    هـِـی نگو امکان ندارد ، احتمالم را نگیر ؛

    من به یادت ، خاطراتت ، بودنت مشغولم و
    جز تو که کاری ندارم ، اشتغالم را نگیر ؛

    با تو من میسوزم امـّا با تو هم روشن شدم ،
    شعله ات را برندار و اشتعالم را نگیر ؛

    سد نساز و خواهشا ًاین راهها را هم نبند ،
    رود هستم سمت ِ دریا ، اتصالم را نگیر ؛

    میوه ای کالم وَ هستم متصل بر شاخه ات ،
    نه ! نکن از خود جدا من را ، کمالم را نگیر ؛

    در خیالاتم تو هستی و تو هستی و تویی ،
    خوش خیالم با خیال ِ تو ، خیالم را نگیر
  • ۰۹:۰۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    نی بزن خواهش ولی امشب کمی غمگین نواز
    خوش نباشد حال من امشب کمی با من بساز

    نی بزن شاید کمی از درد من را کم کنی
    آسمان دل گرفته است غرق بارانم کنی

    میکشد شعله زبانه از درونم بی صدا ست
    سوختم خاکسترم خاکستر من پر بلاست

    هیچ همراهی به جز یادت نباشد هم سفر
    لطف کن امشب بیا این خاطراتت را ببر

    میدهد آهنگ غم آزار این گوش مرا
    رفتنت گشته سوالی و چرا پشت چرا

    گاه آواره شویم ، نه راه پس نه راه پیش
    ما جفا خود میکنیم ای نازنین در حق خویش

    نیستم اهل گله سنگ صبور غصه ام
    مانده ام از بهر تو دیگر چرا دلداده ام
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان