۱۴:۲۶ ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
دوباره یاد توافتادم و دوباره ... غزل
تویی که چشم تو ماه و دلت ستاره، غزل!
دوباره یاد نگاهت ، دوباره تنهایی
سکوت ،عشق ،ترانه، چهار پاره، غزل:_
_پُر از ردیف تو بود و پُر از نبودن ِتو
وواژه ها که به یادت، به یک اشاره، غزل :_
شدندو بی تو همه لحظه های من حالا
ز خاطرات تو لبریز ، بی قرار ِ غزل.
به یُمن "حضرت ِچشمت" به شوق "حافظ " باز
گرفتم از تو صمیمانه استخاره... غزل!
"منم که شُهره ی شهرم به عشق ورزیدن "
تویی که چشم تو لبریز ِاستعاره ، غزل!
منم که شاهد شب های بی" غزل خوانی"
تویی که هُرم نفس های تو، بهار ِ غزل.
تویی که پُر شده از دلبری ،قدم هایت
منم که خار بیابان و سنگ خاره غزل!
منم که از تو فقط خاطرات ِ او مانده
تمام "دار و ندارم"همه ، دچار ِغزل.
دوباره یاد تو افتادم و دوباره غزل
تویی که چشم تو ماه و دلت ستاره، غزل!
#امیر_نقدی_لنگرودی