خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۰:۱۵   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    یاران ناشناخته ام
    چون اختران سوخته
    چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
    که گفتی
    دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.

    آنگاه، من، که بودم
    جغد سکوت لانه تاریک درد خویش،
    چنگ زهم گسیخته زه را
    یک سو نهادم
    فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
    گشتم میان کوچه مردم
    این بانگ با لبم شررافشان:
    آهای !
    از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
    خون را به سنگفرش ببینید! ...
    این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
    کاینگونه می تپد دل خورشید
    در قطره های آن ... شاملو
  • ۱۰:۱۵   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
    باشد که خستگی بشود شرمسار تو
    در دفتر همیشه ی من ثبت می شود
    این لحظه ها عزیزترین یادگار تو ... محمد علی بهمنی

  • ۱۰:۱۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    با همه ی بی سر و سامانی ام
    باز به دنبال پریشانی ام
    طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
    در پی ویران شدنی آنی ام
    آمده ام بلکه نگاهم کنی
    عاشق آن لحظه ی توفانی ام
    دلخوش گرمای کسی نیستم
    آماده ام تا تو بسوزانی ام
    آمده ام با عطش سالها
    تا تو کمی عشق بنوشانی ام... محمد علی بهمنی
  • ۱۰:۱۶   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
    تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد...
    می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
    یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
    مگذار که دندانزده ی غم شود ای دوست
    این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد محمد علی بهمنی
  • ۱۰:۱۷   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
    محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
    از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
    که در این وصف زبان دگری گویا نیست
    بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
    غزل توست که در قولی از آن ما نیست
    تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
    تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
    شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
    در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
    این که پیوست به هر رود که دریا باشد
    از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
    من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
    این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست محمد علی بهمنی

  • leftPublish
  • ۱۰:۱۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست


    اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
    کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
    دلم برای خودم تنگ می شود آری
    همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
    نشد جواب بگیرم سلام هایم را
    هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
    چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
    اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم محمد علی بهمنی

  • ۱۰:۱۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من زنده بودم اما انگار مرده بودم
    از بس که روزها را با شب شمرده بودم
    یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که
    او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم
    یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم
    از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
    در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد
    گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم
    وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد
    کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم
    محمد علی بهمنی


  • ۱۰:۱۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    قلم به دست می برم تو را نشانه می كنم
    چه بی بهانه ماه من تو را بهانه می كنم

    نوا شدی برای من چه دل فریب شد تنت
    ببین چه عاشقانه من تو را ترانه می كنم

    غزل غزل دویده ام به اعتماد بودنت
    و خط به خط برای تو غزل جوانه می كنم

    تویی تمام حادثه به عاشقی به گل قسم
    به حرف حرف دفتری كه جاودانه می كنم

    نیاز من و ناز تو همیشه مبتلای توست
    نکن از آتشم گریز اگر زبانه می كنم

    خلوص من به قدمت تمام شاعرانه هاست
    سفر به عمق حسّ تو كبوترانه می كنم

    بیا فقط ببین كه من نگاه عاشقانه را
    برای گریه کردنت چگونه شانه می كنم
  • ۱۰:۱۸   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    لبخند ِ تو صادر شده از کشور ناز است
    تحریم نکن، کشور ِ دل غرق ِ نیاز است

    آدم شدنم دست خودم نیست به والله
    سیب ِ لب ِ تو سرخ تر از * حد مجاز است *

    رو راست بگو با دل ِ افسرده ی این مرد
    چادر به سر و شرم و حیا از چه لحاظ است؟

    محدود نکن سایه ی چشم و خط ِ لب را
    هرچند که آرایش ِ تو، مسئله ساز است

    دوری نکن از من که زمستان ِ نبودت
    مانند ِ شب ِ زلف ِ تو ای یار، دراز استــ
  • ۱۰:۱۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    برای حسرت سردی که در دلم دارم
    نگاه گرم توراهر دقیقه کم دارم

    شبیه قطره ی اشکی که در خفا ریزد
    اسیر موج سکوتم ، هوای غم دارم

    شب فراق تو هرگز سحر نشد ، اما
    دو چشم خیره به فتح سپیده دم دارم

    تو آن قرار عمیقی که بی تو بی تابم
    شکایت از این گریه های دم به دم دارم

    سپاه خاطره هایت احاطه ام کرده
    حکایت از این غصه های بی عدم دارم

    در این زمانه که عاشق همیشه قربانیست
    تغزل از خیال تورا مغتنم دارم
  • leftPublish
  • ۱۰:۱۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست


    قطره قطره اگر چه آب شدیم
    ابر بودیم و آفتاب شدیم
    ساخت ما را همو که می پنداشت
    به یکی جرعه اش خراب شدیم
    هی مترسک کلاه را بردار
    ما کلاغان دگر عقاب شدیم
    ما از آن سودن و نیاسودن
    سنگ زیرین آسیاب شدیم
    گوش کن ما خروش و خشم تو را
    همچنان کوه بازتاب شدیم
    اینک این تو که چهره می پوشی
    اینک این ما که بی نقاب شدیم
    ما که ای زندگی به خاموشی
    هر سوال تو را جواب شدیم
    دیگر از جان ما چه می خواهی ؟
    ما که با مرگ بی حساب شدیم
    محمد علی بهمنی
  • ۱۰:۱۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    امسال پاییز یکسره سهم شما بهار
    ما را در این زمانه چه کاریست با بهار
    از پشت شیشه های کدر مات مانده ام
    کاین باغ رنگ کار خزان است یا بهار
    حتی تراز حافظه گل گرفته اند
    ای مثل من غریب در این روزها بهارا
    دیشب هوایی تو شدم باز این غزل
    صادق ترین گواه دل تنگ ما بهار
    گلهای بی شمیم به وجدم نمی کشند
    رقصی در این میانه بماناد تابهار محمد علی بهمنی
  • ۱۰:۱۹   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ..چگونه مي‌شود اي همزبان‌! زبان را كشت‌
    سكوت كرد و به لب بغض بي‌امان را كشت‌
    چگونه مي‌شود آيا گلايه نيز نكرد
    كه ميهمان به سر سفره ميزبان را كشت‌
    ميان گندم و جو فرق آنچناني نيست‌
    كسي به مزرع ما اعتبار نان را كشت‌
    هر آنچه ميوه در اين باغ‌، رايگان شما
    ولي عزيز من‌! اين فصل‌، باغبان را كشت‌
    ببخش‌، با همة درد و داغ‌، مي‌دانم‌
    نمي‌توان به يكي ابر، آسمان را كشت‌ محمد علی بهمنی
  • ۱۰:۲۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست
    خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
    چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را
    برای این همه نا باور خیال پرست
    به شب نشینی خرچنگ های مردابی
    چگونه رقص کمند ماهی زلال پرست
    رسیده ها چه غریب نچیده می افتند
    به پای هرزه علف های باغ کال پرست
    رسیده ام به کمالی که جزا نالحق نیست
    کمال دارد برای من کمال پرست
    هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری است
    به تنگ چشمی نا مردم زوال پرست محمد علی بهمنی
  • ۱۰:۲۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    وفا نكردي و كردم، خطا نديدي و ديدم
    شكستي و نشكستم، بُريدي و نبريدم
    اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت
    كشيدم از تو كشيدم، شنيدم از تو شنيدم
    كي ام، شكوفه اشكي كه در هواي تو هر شب
    ز چشم ناله شكفتم، به روي شكوه دويدم
    مرا نصيب غم آمد، به شادي همه عالم
    چرا كه از همه عالم، محبت تو گزيدم
    چو شمع خنده نكردي، مگر به روز سياهم
    چو بخت جلوه نكردي، مگر ز موي سپيدم
    بجز وفا و عنايت، نماند در همه عالم
    ندامتي كه نبردم، ملامتي كه نديدم
    نبود از تو گريزي چنين كه بار غم دل
    ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشيدم
    جواني ام به سمند شتاب مي شد و از پي
    چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم
    به روي بخت ز ديده، ز چهر عمر به گردون
    گهي چو اشك نشستم، گهي چو رنگ پريدم
    وفا نكردي و كردم، بسر نبردي و بردم
    ثبات عهد مرا ديدي اي فروغ اميدم؟
    مهرداد اوستا
  • ۱۰:۲۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    با من بگو تا کیستی, مهری؟ بگو, ماهی؟ بگو
    خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو
    راندم چو از مهرت سخن گفتی بسوز و دم مزن
    دیگر بگو از جان من, جانا چه می‌خواهی؟ بگو
    گیرم نمی‌گیری دگر, زآشفته ی عشقت خبر
    بر حال من گاهی نگر, با من سخن گاهی بگو
    ای گل پی هر خس مرو, در خلوت هر کس مرو
    گویی که دانم, پس مرو، گر آگه از راهی بگو
    غمخوار دل ای مه نیی, از درد من آگه نیی
    ولله نیی, بالله نیی, از دردم آگاهی بگو ؟
    بر خلوت دل سرزده یک شب درآ ساغر زده
    آخر نگویی سرزده, از من چه کوتاهی بگو؟
    من عاشق تنهایی‌ام سرگشته شیدایی‌ام
    دیوانه‌ای رسوایی‌ام, تو هرچه می‌خواهی بگو مهرداد اوستا
  • ۱۰:۲۰   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    بازآ كه چون برگ خزانم رخ زردی‌‌ست
    با یاد تو دم ساز دل من دم سردی‌ست
    گر رو به تو آورده‌ام از روی نیازی‌‌ست
    ور دردسری می‌دهمت از سر دردی‌ست
    از راهروان سفر عشق درین دشت
    گلگونه سرشكیست اگر راهنوردى ست
    در عرصه اندیشه من با كه توان گفت
    سرگشته چه فریادی و خونین چه نبردى ست
    غمخوار به جز درد و وفادار به جز درد
    جز درد كه دانست كه این مرد چه مردی است
    از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
    با مردم بیدرد ندانی كه چه دردی است؟
    چون جام شفق موج زند خون به دل من
    با این همه دور از تو مرا چهره زردی است مهرداد اوستا
  • ۱۰:۲۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست


    چون برآرم ز دل سوخته آوا من
    زار نالم که دریغا ، که دریغا من
    خود ندانم که مرا وایه بود یا نی
    کس نپرسید که دارم چه تمنا من
    گاه ز آوارگی و درد همی گردم
    گردبادی یله در دامن صحرا من
    گه فرو می برم از اندُه و نومیدی
    سر به زیر پر اندیشه چو عنقا من
    یا به کردار یکی نالهّ سرگردان
    می سپارم ره این گمشده بیدا من
    باز واپس نگرم خسته و فرسوده
    سایه ای بینم ، همراه شده با من
    تا ز جان من فرسوده چه می خواهد
    این به خون برده ، بدین خیرگی ام دامن!؟
    زی کجا پویی و آهنگِ که را داری
    ها من -ای سایهّ سرگشتهّ من- ها من!؟
    کیستم ؟ خسته نگاهی همه نومیدی
    باز نایافته اسرار جهان را من
    بر لبی پرسشی آسیمه سرم، و آن گاه
    بازنشنیده بجز پاسخ بی جا من
    باز با شهپر اندیشه برافرازم
    بال بر کنگرهّ گنبد مینا من
    باز با کشّی و تابندگی آویزم
    همچو ناهید به دامان ثریا من
    مه برآورده سپهرانه یکی خرگه
    شب فرو هِشته پَرندینه یکی دامن
    همه آسوده ز طوفان بلا ، و آن گاه
    چنگ در دامن طوفان زده تنها من
    هر نفس همچو یکی نای برون آرم
    از دل خستهّ سودا زده آوا من مهرداد اوستا

  • ۱۰:۲۱   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    پس از مرگم در سوگ من منشین
    آن هنگام که بانگ ناخوشایند ناقوس مرگ را می شنوی
    که به دنیا اعلام می کند: من رها گشته ام ؛
    ازاین دنیای پست , از این مأمن پست ترین کرم ها
    وحتی وقتی این شعر را نیز می خوانی, به خاطر نیاور
    دستی که آنرا نوشت, چرا که آنقدر تو را دوست دارم
    که می خواهم در افکار زیبایت فراموش شوم
    مبادا که فکر کردن به من تو را اندوهگین سازد
    حتی اسم من مسکین را هم به خاطر نیاور
    آن هنگام که با خاک گور یکی شده ام
    هر چند از تو بخواهم این شعر را نگاه کنی
    بلکه بگذار عشق تو به من , با زندگی من به زوال بنشیند
    مبادا که روزگار کج اندیش متوجه عزاداری تو شود
    و از اینکه من رفته ام (از جدایی دو عاشق) خوشحال شود.
    ویلیام شکسپیر
  • ۱۰:۲۳   ۱۳۹۴/۱۲/۱۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من هم می‌ميرم
    اما در خيابانی شلوغ
    دربرابر بی‌تفاوتی چشم‌های تماشا
    زير چرخ‌های بی رحم ماشين
    ماشين يک پزشک عصبانی
    وقتی که از بيمارستان بر می‌گردد
    پس دو روز بعد
    در ستون تسليت روزنامه
    زير يک عکس ۶ در ۴ خواهند نوشت
    ای آنکه رفته‌ای...
    چه کسی سطل‌های زباله را پر می‌کند؟
    سلمان هراتی
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان