خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۰:۳۳   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    تو درتعبیر خوابم ماه من باش
    تو در قصر امیدم شاه من باش

    مرا درظلمتم در بے کسے ها
    تو تنها شب چراغ راه من باش

    شدم یوسف اسیر آن مغاکم
    زلیخایم بیا هم چاه من باش

    گلویم مرده از فریاد و آهے
    بیا معناے دادم ، آه من باش

    بہ وقت احتضارم جان جانان
    توجانم را ستان جانکاه من باش
  • ۱۰:۳۳   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    شاعر شده‌ام اوج در اوهام بگیرم
    هی رقص کنی از تنت الهام بگیرم

    شاعر شده‌ام صبرکنم باد بیاید
    تا یک غزل از روسری‌ات وام بگیرم

    هی جام پس از جام پس از جام بیاری
    هی جام پس از جام پس از جام بگیرم

    آشوب شوی در دلم آشوب بیفتد
    آرام شوی در دلت آرام بگیرم

    سهمم اگر افتادن از این بام بیفتم
    سهمم اگر اوج است از این بام بگیرم

    سنگی زدم و پنجره‌ات باز... ببخشید
    پیغام فرستادم، پیغام بگیرم

    شاعر شدم اقرار کنم وصف تو سخت است
    شاعر شدم از دست تو سرسام بگیرم
  • ۱۰:۳۳   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    نفسم، تنگدلم، لب بنه بر جام لبم
    نفسم ده، نفست مست ترینم بکند

    نفسم، گوشه چشمان تو دنیای منست
    یک نگاه تو نفس، تارک دینم بکند

    نفسم، یخ زده ام، لرز مرا می بینی؟
    بغلم کن، بغلت داغ ترینم بکند

    نفسم، دور مرو، بی نفست میمیرم
    عاشقم، عشق تو مجنون ترینم بکند.
  • ۱۰:۳۵   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست

    سینه ام می تپد از وحشت دیر آمدنت ...
    من مجال دگرم نیست بگو صبر کنم یابروم...

    چشم در راه تو خشکید و نمی آیی تو...
    شده این باور تندیس بگو صبر کنم یا بروم...

    غرقه در حسرت دیدار بمانم یا نه...
    دیگر این شرم روا نیست بگو صبر کنم یا بروم...

    گور وحشت دگر این بار مرا خوانده بکام...
    چاره ام نیست نیایی بگوصبر کنم یا بروم...

    دیگر از جان شده ام سیر ببین من رفتم...
    دم آخر چه کنم صبر کنم یا بروم..

    ویرایش شده توسط مریم-ش در تاریخ ۲۳/۱/۱۳۹۵   ۱۰:۳۵
  • ۱۰:۳۶   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    مریم-ش
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست
    برابر نیست این جنگی که برپا کرده ای ای عشق!/
    که تو با من گلاویزی و من با خویش درگیرم...

    حسین زحمتکش
  • leftPublish
  • ۱۲:۰۷   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    کژالکاپ آشپزی 
    یک ستاره ⋆|3760 |1786 پست
    شرابی تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
    که تا یکدم بیاسایم زدنیا و شر وشورش ... "حافظ"
  • ۱۳:۳۰   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    خسته ام اما بخواهی تکیه گاهت می شوم
    بین تنهایی ِ آدم ها پناهت می شوم

    یک شب از دنیا به عشقت دست ِ خود را می کشم
    در هوای خانه ای تاریک ماهت می شوم

    تا نگاهم می کنی از شوق می ریزد دلم
    خیره در آئینه ی چشم سیاهت می شوم

    با تو دنیا تیره و تاریک هم باشد خوش است
    تو فقط عاشق بمان ... فانوس راهت می شوم

    گاه ابرم ... گاه باران ... گاه شیرین ... گاه تلخ ...
    همدم حال و هوای گاه گاهت می شوم

    بی تو مردن آخرین درد من از این لحظه هاست
    در کنار تو شبی از مرگ راحت می شوم
  • ۱۳:۳۱   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من روزگار غربتم را دوست دارم
    این حس و حال و حالتم را دوست دارم

    یك عكس كوچك توى جیبِ كیفِ پولم
    تنها ترین هم صحبتم را دوست دارم

    بر عكس آدم هاى دل بسته به دنیا
    هر تیك و تاكِ ساعتم را دوست دارم

    امشب دوباره خاطرت مهمان من بود
    مهمانى بى دعوتم را دوست دارم

    هر چند باعث مى شود هر شب ببارم
    اما دل كم طاقتم را دوست دارم

    عادت شده این گریه هاى بى تو ، هرچند
    مى خندى امّا عادتم را دوست دارم
  • ۱۳:۳۲   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    گفتم فدای چشمت قدری رطب نداری
    گفتا مگر نگاهی بر روی لب نداری
    گفتم که تشنه ام کن با یک پیاله بوسه
    گفتا که احتمالا شرم و ادب نداری
    گفتم که کام دل را پیوسته از تو گیرم
    گفتا تو مثل اینکه اصل و نسب نداری
    گفتم نبرده ای بو.از مهر و مهربانی
    گفتا مگر تو گاهی قهر و غضب نداری؟
    گفتم به یک نگاهی از ما تو دل ربودی
    گفتا اگر چه دل را در تاب و تب نداری
    گفتم که وعده ای کن امشب تو را ببینم
    گفتا مگر خبر ها از گشت شب نداری
    گفتم عسل بفر ما کی می دهی طلب را
    گفتا همین که گفتم از من طلب نداری
  • ۱۳:۳۲   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من به حکم پادشاه عشق، تنها می شوم
    با هجوم قطره های اشک، رسوا می شوم
    آتشی افکنده ای در بند بند سینه ام
    ذره ذره می روم بالا و عیسی می شوم
    عمق جانم سوخت..یوسف..! این تو و پیراهنت
    من فقط با برق چشمان تو، بینا می شوم
    ای تمنایت شبیه سنگ در دامان رود
    با تو من آغوشی از آرام دریا می شوم
    از کنارم رفتی و گفتی..که چشمانت ببند
    چشم...! می بندم ولی محو تماشا می شوم
    نیستی تا خود ببینی ساز ناکوک مرا
    گاه مجنون می نوازم گاه لیلا می شوم
    نیستی اما چنان در جان شرار افکنده ای
    کز نبودت جلوگاه طور سینا میشوم
    در سکوت و بغض می پیچم شب تاریک و..روز
    روسفیدی می نمایم غرق حاشا می شوم
  • leftPublish
  • ۱۳:۳۵   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دل را به تو دادم و تو رفتی که نهانی!
    دل را به عزیزدل خود تا برسانی!

    زندانی عشق تو شدن درد کمی نیست
    رفتی که از این مخمصه خودرا برهانی!

    فریاااد! که از هر طرفم راه ببستند
    بی مهری و دوری تو و خرج و گرانی

    شیدایی زیبایی تو جرم کمی نیست
    حق است به خاک سیه ام گر بنشانی!

    جانم به فدایت بشود سرخوشم از مرگ
    من مرد عمل هستم و تو اهل زبانی!

    کاوه به خدا هیچ هراسی به دلش نیست
    حتی اگر از عرش به فرشم بکشانی!

    حافظیه ی شیراز فدای دل پاکت
    «باما.به.از.این.باش.که.با.اهل.جهانی!»...

    کاوه احمدزاده
  • ۱۳:۳۵   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    شده یک بار پیامک به خدایت بزنی

    ناله ای از ته دل تابه نهایت بزنی

    شده یک باربگویی که خداناظرماست

    گرگره گشت به کارت توبگی فاطرماست

    شده یک بار خدا را به خدایی نظری

    جمله الطاف خدا را بر چشمت ببری

    شده یک بار فرستی به خدایت نه گمان

    یک نمازی ز سر عشق و رضایت نه گمان

    شده بی وقت بگویی که خدا عاشقتم

    فکر مزدش به کنارونه جدا عاشقتم

    شده یک بار بگویی که چه نعمت به تو داد

    این همه لطف وکرم بی غر و منت به تو داد

    شده یک باربگویی که خدا دستم گیر

    آنچه را بودم و هستم هرچه راهستم گیر

    شده یک باربگویی که خدا خسته شدم

    هرچه را درب زدم پشت دربسته شدم

    شده یک باربگویی که خداماندم وتو

    چاره درد توباشی و تو ر اخواندم و تو

    شده یک بار پیامک به خدایت بزنی

    دوست دارد که سراغش به رضایت بزنی
  • ۱۳:۳۵   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دو سه خط وصف تو گفتن ، چه گناهی دارد ؟
    در خیالات تو خفتن ، چه گناهی دارد ؟

    یک بغل ، خواب خوش و ناز در اغوش غزل
    با تو گفتن ، وَ شنفتن ، چه گناهی دارد ؟

    مگر این نیست که من عاشق و همراه تو ام ؟
    هِی نگو وای تو و من ، چه گناهی دارد

    زندگی قبل تو بگذشت و عزیزم با تو
    باز هم صرف گذشتن ، چه گناهی دارد ؟

    از چه رو طعنه به چشمانِ خمارم زده ای ؟
    شب و روز مستِ تو گشتن ، چه گناهی دارد ؟

    دلبرم باز غزل رو به شکایت ها رفت
    مگر این ساده دلِ من ، چه گناهی دارد ؟
  • ۱۳:۳۵   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    باید به دلت دل بسپارم که ببارم
    آنقدر تو را دوست بدارم که ببارم

    در تاب و تب دیدنت آرام نگیرم
    هر ثانیه قرنی بشمارم که ببارم

    عشق آمده و خانه خرابی چه قشنگ است
    کرده ست غم و درد نثارم که ببارم

    من خسته ترین ابر زمستانم و اینک
    افتاده به شوق تو گذارم که ببارم

    چشمان تو با نیم نگاهی زده آتش
    چون صاعقه ای دار و ندارم که ببارم

    یارا ! بتکان شاخه ی تنهایی من را
    آنقدر ترک خورده انارم که ببارم

    بی چتر بیا تنگ غروبی به سراغم
    بنشین پس از عمری به کنارم که ببارم

    دلتنگی من تا به ابد دامنه دارد
    بگذار ببارم که ببارم که ببارم ..
  • ۱۳:۳۶   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    پا به پایِ هوسِ دوست ، پریشانم و مست
    وای اگر دل نَکَنی ، از دلِ بیگانه پرست

    عهدِ من بود ، پریشانِ نگاهت نشوم
    به فدایِ سرت ای دوست ، دلم توبه شکست

    بنشین یک نفسی مست ، که در این دنیا
    می شود زندگی و مرگ ، فقط دست به دست

    جانِ من ، خاطرِ من ، عطرِ تن و پیرهنم
    تا به کِی ، نیمه شب از فکرِ تو بیدار نشست

    من به چشمانِ تو ، بد مست ترین رویِ زمین
    تو ولی این همه با نرگسِ مستت ، خوش مست

    تو در اقبالِ من و تشنه به آغوشِ رقیب
    این چه رسمی است که تابوده ، همین بوده و هست...!
  • ۱۳:۳۶   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    مرد گاهی با غرور خویش بد تا می کند

    سفره ی درد دلش را هر کجا وا می کند

    عاقبت با اخم، خود را از دلت بیرون کشد

    هر کسی با خنده خود را در دلت جا می کند

    راه دور و قسمت و اینها بهانه بود و بس

    کفتری که جلد باشد راه پیدا می کند

    قحطی گندم کجا و قحطی یک جو مرام

    شهر کنعان را همین یک دانه رسوا می کند

    رفتن یوسف ولی با مردم کنعان نکرد

    آنچه که معشوقه دارد با دل ما می کند

    صورتت شعر است و هر یک تار زلفت مصرعی

    شعر را یک مصرع پیچیده زیبا می کند

    از: ماشاالله دهدشتی
  • ۱۳:۳۶   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    به قفس سوخته گیریم که پر هم بدهند
    ببرند از وسط باغ گذر هم بدهند

    حاصل این همه سال انس گرفتن به قفس
    تلخ کامی ست اگر شهد و شکر هم بدهند

    قصه ی غصه ی یعقوب همین بود که کاش
    بادها عطر که دادند... خبر هم بدهند

    ما که هی زخم زبان از کس و ناکس خوردیم
    چه تفاوت که به ما زخم تبر هم بدهند

    قوت ما لقمه ی نانی ست که خشک است و زمخت
    بنویسید به ما خون جگر هم بدهند

    دوست که دلخوشی ام بود فقط خنجر زد
    دشمنان را بسپارید که مرهم بدهند

    خسته ام مثل یتیمی که از او فرفره ای
    بستانند و به او فحش پدر هم بدهند

    حامد عسکری
  • ۱۳:۳۶   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند

    سیمرغم و عقاب قبولم نمی کند

    عریان ترم ز شیشه و مطلوب سنگسار

    این شهر، بی نقاب قبولم نمی کند

    ای روح بی قرار چه با طالعت گذشت

    عکسی شدم که قاب قبولم نمی کند

    این چندمین شب است که بیدار مانده ام

    آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند

    بیتاب از تو گفتنم و آخ که قرنهاست

    آن لحظه های ناب قبولم نمی کند

    گفتم که با خیال تو دلی خوش کنم ولی

    با این عطش سراب قبولم نمی کند

    بی سایه تر ز خویش حضوری ندیده ام

    حق دارد آفتاب قبولم نمی کند...

    از: محمد علی بهمنی
  • ۱۳:۳۷   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    راه کج بود نشد تا به دیارم برسم
    فال من خوب نیامد که به یارم برسم

    بی‌قراری رسیدن رمق از پایم برد
    نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

    شهریاری پر از اندوه ثریا هستم
    شاید آخر سر پیری به نگارم برسم

    استخوان سوز سیاهی زمستان شده‌ام
    بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

    عشق هرروز دلم را به کناری می‌برد
    عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

    مرگ دل‌بستگی آخر دنیای من است
    می‌روم شاید روزی به مزارم برسم

    از: شهریار
  • ۱۳:۳۷   ۱۳۹۵/۱/۲۳
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    دلم شکست..کجایی که نوشخند زنی؟

    به یک اشاره دلم را دوباره بند زنی؟

    دوباره وصله ای از بوسه های دلچسب ات

    برین سفال ترک خورده ام به چند زنی؟

    اگر به دست تو باشد چه فرق این یا آن؟

    دمی ضماد گذاری... دمی گزند زنی

    مباد دود دل من به چشم غیر رود

    مخواه بیشتر آتش درین سپند زنی

    منم که پیش تو از بید سر به زیرترم

    تویی که طعنه به هر سرو سربلند زنی

    دوباره همهمه افتاده است در کلمات

    که در حوالی این شعر دیده اند زنی

    زنی که وصفش در این غزل نمی گنجد

    زن از حریر..از ابریشم..از پرند..زنی..

    از: علیرضا بدیع
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان