شما هم اینطوری هستین؟؟؟؟؟ آیا؟؟؟؟؟

 

شاید هر چیزی درست سر جای خودش نیست، بچه دارید مگه

فعلا نه نداریم
...

من فکر میکنم با حوصله و شاید وقت گذاشته نمیشه و شاید اون لحظه مرتب بشه اما اصولی تمیز نشده

سلام به نظر من اگه دارید اذیت میشید خیلی منطقی بهش بگید
مگه میشه هر روز تمیز کنید هر روزم کثیف شه شاید نا مرتب میشه فقط هر چیزی و سر جای خودش نمی زارید

ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺮﭼﯽ برمیدارﯾﺪ ﺑﻌﺪ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﺳﺮﺟﺎﺵ
ﺗﻤﯿﺰﯼ ﺑﺎﻧﺎﻣﺮﺗﺒﯽ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ
ﺍﮔﻪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯿﺸﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ﺷﻠﻮﻏﻪ ﮐﻪ ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻨﻈﺮ ﻣﯿﺎﺩ
ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﻫﻢ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺭﻭﻫﻢ بردارید

دوست عزیز تمیز کردن خونه فقط وظیفه همسرشما نیست.. هر دو تون باید با هم کمک کنید.

اقا مهدی منم با موناجون موافقم
چون ممکن نیس یکی با هزار زحمت یه جایی رو تمیزکنه بعد خودش اونجارو بهم بریزه

سعی کنید وسایل اضافی را برای مدتی کنار بذارید تا یک مقدار خونه نظم پیداکنه وتمیز کردنشم راحت باشه منم همین کارو کردم

منم فکر میکنم خیلی وسایل اضافی و وسایلی که شاید لازم نیست فعلاً اطرافتون باشه رو بردارید و کمی خونه رو خلوت کنید چون ممکنه همونا باعث بشه شما فکر کنید خونه شلوغ و به هم ریختست

شماکه بچه ندارید باعث تعجبه که خونه زود کثیف میشه.خونه ماهم اونطوریه ولی من2تا دوقلو دارم که با باباشون میشن 3تا.
من که خونه رو تمیز میکنم اگه تنها باشم تا چند روز مثل گل میمونه.ببینید مشکل ازکجاست بهتره دنبال مشکل باشید تاراه حل
زودبه نتیجه میرسید

منم مشکل خانوم شمارو دارم . اما من تازه فهمیدم که افسردگی دارم و اون باعث میشه که بعد از اینکه تمییزکاری کردم بعدش مثلا ناهار خوردیم دیگه حوصله ندارم ظرفا رو بشورم با اینکه تنبل نیستم تنبل میشم .. به نظرم خانوم شما روی شما حساسیت داره (از نوع دوست داشتن ) و هرحرف شما واسش مهم باشه بهتره که شما طرز رفتار و حرف زدنتون با اونو عوض کنید باهاش مهربونتر باشید .مشکل ما که از وقتی همسرم فهمیده داره حل میشه .... یا شاید اصلا مشکلتون مثل ما نباشه فقط خواستم بگم شاید کمکی باشه

خیلی ممنون از لطفتون
بله من خیلی وسواس دارم
خونه مامانم برق میزنه از تمیزی نمیتونم تحمل کنم اخه
...............


بازم ممنون......

پس بنده خدا خانومتون بیگناهه.
به نظر من باید اول شما مشکل وسواستون رو حل کنید...چون با این روند حساسیت بعدا به مشکلات زیادی بر میخورید.

منم تاوقتی بچه نداشتم اصلا دل به کارنمیدادم .همش سرگرم کارای خودم بود.شوهرمم اعتراض میکرد.ازوقتی بچه دارشدیم
کم کم احساس مسعولیت کردم .البته سن من خیلی کم بود.واسه همین.الان هم نمیرسم همش سربام ولی انگارنه انگار....

میتونید بدون لودادن قضیه اگاهش کنید
من خیلی دوست داشتم شوهرم به روم نیاره ولی بلدنبود
اصلا به روش نیارید چون ممکنه افسرده بشه
برنامه ریزی داشته باشید

میشه بگید چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مثلا بگین خونه فلانی به هم ریخته بود نتونستم بمونم مثلا ها.....
یا وقتی خونه تمیزه بگید دستت درد نکنه که خونه رو تمیز میکنی

خودتونم کمکش کنید .بگید بیا امروز باهم خونه روتمیز کنیم.همسرمن گاهی میگفت بیا باهم خونه روتمیزکنیم