سلام آهو جونم
خوشحالم که اینجا می بینمت
اول اعتراف می کنم که من همیشه تو کف هنرهای تو بوده و هستم ولی الان دیدم که همه توی این فاز در حال سوال پرسیدن هستن پس من فاز خودم رو عوض می کنم
توی جوابات گفتی که بدت نمی یاد ازدواج کنی، خوب یکم توی این فاز سوال می کنم
در مورد ارتباطت با همسر آیندت چقدر خیال بافی کردی؟ الان یک تصویر ذهنی از اینکه مثلا ازدواج کردی و توی خونه ی خودت زندگی می کنی داری؟
فکر می کنی شوهر آیندت شبا چه ساعتی بر می گرده خونه؟
فکر می کنی پنجشنبه و جمعه ها هم می ره سر کار یا نه؟
فکر می کنی چقدر درآمد داشته باشه؟
فکر می کنی چند سالش باشه؟
فکر می کنی بعد از ازدواج هر چند روز به خانوادت سر می زنی؟
فکر می کنی هر چند وقت یکبار با هم مهمونی می رین؟
فکر می کنی همسرت شوخ طبع و مجلس گرم کن باشه یا جدی و موقر؟
فکر می کنی وقتی از سر کار بر می گردید تا موقع خواب چجوری می گذره؟
یه گپ دوستانه و نشستن جلوی تلویزیون رو ترجیح می دی یا یه تفریح خونگی مثل موسیقی و دور همی با دوستا؟
فکر می کنی سنتی ازدواج می کنی یا اول با همسر آیندت دوست می شی؟
اگر دوست شدی و رابطه به ازدواج منجر نشد چیکار می کنی؟
اگر به صورت سنتی خواستی ازدواج کنی و 4 سال گذشت و فرد مناسبی نیومد چیکار می کنی؟
اگر شوهرت با خیاطی کردنت موافق نبود چیکار می کنی؟
اگر شوهرت به صورت بی پایانی قدرتمند و حمایتگر بود دوست داری دنبال کدوم یکی از رویاهات بری؟
ببخشید آهو جون می دونم که سوالام یکمی زیادی شخصی شد، اگر صلاح دونستی به بعضی ها جواب نده
تو بخش بعدی احتمالا در مورد نحوه ارتباطت با بچه ی آیندت سوال می کنم 
موفق باشی.