۰۰:۵۸ ۱۳۹۲/۹/۲۰
خدا رحمتش کنه.
نه تازه حرفش بود که برن خواستگاری براش عجل امون نداد.
دوتا موتور شدیم منو رفیقم داداشمو رفیقش رفتیم شهرستان از شمال رفتیم از اردبیل داشتیم برمیگشتیم داداشم گواهینامه نداشت ایست بازرسیو فرار کرد تا نگیرنش من مدارک داشتم وایستادم بعداز5دیقه راه افتادم یکم رفتم جلو دیدم کنار یه تیر چندتا ماشین وایستادن همه هم یه جا جمع شدن یسری داشتن فیلم برداری میکردن رسیدم ازموتور پیاده شدم جمعیت زدم کنار دیدم یه نفر خوابیده روزمین موتورم لح شده دسمال انداخته بودن روصورتش دسمالو برداشتم یه لحظه پاهام شل شده نفهمیدم چی شد سه روز تو بیمارستان هفت تیر تو کما بود بعدش فوت کردالانم هرپنج شنبه میرم سرخاک انگار تازه فوت شده