صندلی داغ

بهزاد لابی : 
- اگه یه روز بچه ت یه اعتقادی پیدا کنه که فرسنگ ها با اعتقاد تو فاصله داشته باشه واکنشت چیه؟ آدم در طی زمان خیلی دیدگاههاش عوض میشه میذارم این رو هم تجربه کنه و اگه توی انتخابش راسخ موند اذیتش نمی کنم اما مامان فرک همیشه اونو به چالش می کشه که بیشتر فکر کنه چه موافق من باشه چه مخالف
- به نظرت چرا اکثرا(نه همیشه) توی فامیل خانم ها کمتر با هم کنار میان. مثلا همین چیزی که باعث شده جاری، مادرشوهر، مادر زن، خواهر شوهر، عروس و ... خیلی چالشی تر به نظر بیان تا پدرزن، پدرشوهر، برادرشوهر و ...
اصولا وقتی اهل رقابت باشی و بخوای به همه بگی من برترینم و یکی بیاد که نظرها سمت اون جلب شه شروع می کنی به واکنش. معمولا مردها می تونن این واکنشهاشون رو در پرده تر انجام بدن این بازی بین مردها هم هست ولی اینقدر عیان نیست
- چه ورزشی رو دوست داری انجام بدی و کدوم رو تماشا کنی؟ شنا عااااااااااااشقشم-اسکواش-ژیمناستیک(دیگه برای شروع دیر شده)- تماشا کردن فوتبال (ازدواج نکرده بودم همه فوتبالایی که برادرام میدیدن الان جام جهانی) ژیمناستیک
- پیشرفت تو چه زمینه هایی برات مهم تره(مثلا کار، توانایی هاش شخصی، زندگی خانواده گیت و ... ) پیشرفت مهم ترین انگیزه و هدف زندگیمه- برام فقط تقدم تاخر داره اول از همه از لحاظ شخصی و درونی پیشرفت کنم
- میگی بچگیات با بازی های پسرونه گذشته مثلا چه بازی هایی رو خیلی دوست داشتی یا کلا از دیوار راست بالا میرفتی؟ قایم موشک دسته جمعی خیلی بهم می چسبید. دیدبان بودم زمان جنگ برادر بزرگم با دشمنهای خیالی یا واقعی- ماشین بازی با برادر کوچیکم  - هر بازی پسرونه ای فکر کنی انجام دادم فقط فوتبالم خیلی خوب نبود اکثرا توی یار کشی ها کسی منو انتخاب نمی کرد تماشاچی میشدم. کلا از دیوار راست بالا می رفتم کسی از در نمیرفت آخه. خونه همسایمون با ما اختلاف سطح داشت از حیاط ما به حیاط اونا از دیوار میرفتم مثل بقیه پسرا مگه از درم میشد رفت   

نوشان : 
فرک اهل هری پانر هستی؟ یه سوال هری پاتری به ذهنم رسید

نوشان : 
منم یهو به ذهنم رسید می خواستم یرم عکس واسه پروفایلم انتخاب کنم . فکرم رفت سر هری پاتر چه جالب
1. میخواستم بپرسم فک کن میخوان فیلم هری پاتر رو بسازن و تو بدون محدودیت گریم می تونی یه شخصیت و انتخاب کنی که بازیگرش باشی زن و مرد بودنش مهم نیست ( چون گفتی همیشه مثل هری بودم این محدودیت در انتخاب داری که شخصیت های اصلی رو نمیتونی انتخاب کنی) از شخصیت های فرعی یکی رو انتخاب کن که جاش بازی کنی مرد: فرد ویزلی زن: لونا لاوگود
2. اگه تو دنیای واقعی مون سحر و جادو داشتیم چی کاره میشدی؟ میرفتی تو وزارت سحر و جادو یا یه کار دیگه میکردی؟ چون اهل سیاست نیستم نه وزراتخونه نمی رفتم. سعی می کردم یه کاری توی هاگوارتز واسه خودم دست و پا کنم. یه کاری مثل کار هگرید که استقلالم حفظ شه . استاد دائمی نباشم. مثلا دست راست دامبلدور هماهنگ کننده - کارایی که می خواست به بهترین نحو انجام میدادم.
3.فک میکنی اگه دانش آموز هاگوارتز بودی کدوم درست خوب بود و شاگرد مورد علاقه کدوم استاد می شدی؟ وای چه سخت- درس پرواز (روی جارو)  تغییر شکل، افسون ها - فکر کنم مک گونگال از جدیت و پشتکارم خوشش میومد
4. اگه جای نویسنده کتاب بودی کدوم ماجرای فرعی رو این جوری که الان هست نمی نوشتی؟ ( فرررعی رو هااااا . ورنداری ولدومورت فرت بکشی تو کتاب 4) واقعا این کتاب بی عیب و نقصه. وقتی سیریوس بلک مرد حالی داشتم که غیرقابل وصفه اما اگه نذارم بمیره تاثیرگذاری داستان کم میشه. اما می شد فرد نمیره- حداقل جرج می مرد 

metalik : 
سلام اذر خانوم گل
نظرت راجع به مادر شوهرت چیه؟به نظرت صمیمی بودن بهتره یا دوری و دوستی؟مادر شوهرم یه خانم دوست داشتنیه که اگه نسبتی باهاش نداشتم هم دوسش داشتم. خیلی بستگی به اون آدم داره با بعضیها دوری و دوستی بهتره. من با اینکه خیلی دوسش دارم بازم خیلی از حریمها رو رعایت می کنم به جز خانواده درجه یک با بقیه همیشه وقت  حرف زدن یا کاری انجام دادن یه فیلتر چک کننده روم هست که همه چی اونجا بررسی میشه بعد از دهن خارج میشه یا کاری انجام میشه
قبل از ازدواج با همسرت دوست بودی؟اگه اره چندسال؟(سوالی که از همه میپرسم و هیشکی نگفته نه) من دوست بودم در مجوع 3-4 سال
یه خاطره خنده دار؟ با مامانم رفتیم سینما سالن رو اشتباه رفته بودیم من تا آخرای فیلم منتظر بودم نقش اول اون فیلمه بیاد و کلا ژانرها هم خیلی متفاوت بود
یه خاطره غم انگیز؟ مدیر قبلیم که خیلی خیلی دوسش داشتم مریض بود یه روز نیومد سرکار تا آخر وقت بهش زنگ زدم باهاش صحبت کردم روز بعد مسیج زدم جواب نداد فرداش بهم گفتن فوت کرده اولین بار بود در انظار عمومی گریه می کردم اونم با این وسعت اشک و هق هق
یه خاطره ای که فکرشو نمیکردی تو جمع تعریف کنی؟ خب خودت می گی  توی جمع نمیشه تعریف کرد یه چیزی اومد توی ذهنم بگم باز دیدم نمیشه بگم ولی یه خفیف ترش اینکه وقتی تصمیم گرفتم کنکور کاردانی به کارشناسی بدم کلا یک ماه تا کنکور وقت بود و فرک دستپاچه دست به کار شد و روزی 8 ساعت مفید توی کتابخونه شبانه روزی درس می خوندم. اونجا با یه مریم آشنا شدم که خیلی مذهبی بود و چادری بود و خیلی دختر ماهی بود. اوایل یه نخود کشمیش دعاخونده مامانش بهش داده بود روزی یه خورده می خورد و دعا و ... بعد که با من دوست شده بود مثل مهران مدیری نچفسکویی پرت می کردیم هوا می خوردیم.
یه سوتی که تو تاپیک سوتی ها نگفتی؟ تازه استخدام شده بودم عید اول بود مدیرعامل اومده بود واسه عید سر بزنه همه واحدها من نمی شناختمش بعد همکارم گفت پاشو آقای... من همینجوری نگاه کردم بهش نه سلام نه هیچی. وقتی رفت فهمیدم کی بود 
تا حالا ضایغ شدی؟واسمون تعریف کن؟ یه دفعه رفتم توی ساعت فروشی امگا نمی دونستم قیمتا اینجوری فضاییه ساعتی که می خواستم بخرم 31 میلیون بود. فروشنده فهمید من اشتباه اومده داغون شدم
تو بچگی لقب گذاشتن واست؟اگه اره چی؟ لقب نه ولی اسم مستعار خیلی
اینو هیچکی از من نپرسید که لقب بچگیمو بگم بهتون

* سما * : 

سلااااام منم اومدم  سلام دوستم خیلی خوش اومدی

من اولین باره میام اینجا. به نظرم جذاب اومد. گفتم منم چند تا سوال بپرسم  آفرین آفرین باشه بپرس

خوب فرک عزیز : بلی؟

* اگه برگردی عقب بازم همین رشته دانشگاهی رو انتخاب می کردی؟ اگه نه چه رشته ای؟ نه- توی دوتا زمینه علاقه دارم یکی هنر(که ممکن بود بین معماری-گرافیک-...یک رشته انتخاب کنم) یکی هم صنعت هوانوردی(مهندسی و تعمیرات هواپیما-ایمنی هوانوردی و...) خدا رو شکر الان کارم توی قسمت اول جا میشه

* در مورد شغل چی؟ اگه جوابت نه بود هم بگو چه شغلی رو انتخاب می کردی؟ از شغلم راضیم چون با اینکه به رشته تحصیایم تا حدی مرتبطه ولی اون قسمت هنری وجودم رو هم راضی می کنه. شغل دیگه اگه می خواستم انتخاب کنم توی صنعت هوانوردی بود

* تا حالا شده اصلا نتونی راجع به موضوعی تصمیم درست بگیری، تو این جور مواقع فکر می کنی بهترین کسی که می تونه بهت کمک کنه کیه؟ دو تا مشاور خیلی خوب دارم برادر کوچیکترم و همسرم

* اوقات فراغتت بیشتر ترجیح میدی چی کارا کنی؟ هم اگه تنها باشی رو بگو، هم اگه با همسرت باشی؟ خیلی طیف وسیعی داره و مربوط میشه به حالم اون موقعم، تنهایی: نقاشی-شنا-تغییر دکوراسیون منزل و... با همسر: فیلم دیدن-انجام بازیهای مثل بولینگ-پیاده روی- طبیعت گردی

* به نظرت می تونیم بگیم صفت های خوب و بد انسانی جنسیت داره؟ مثلا فقط زن ها حسودن؟ نه کاملا ولی ولی غیر مستقیم  جنسیت تاثیر میذاره مثلا مردها توی اقتصاد خانواده نقش پررنگ تر و مسئولیت بیشتری دارن برای همین توی اون رقابت احتمال زیرآب زدن و نقش بازی کردن رو بیشتر دارن مثلا توی کار آقا بیشتر توی این شرایط قرار می گیره که چون کارش پیش بره یه انگشتر عقیق بندازه دستش. خانمها هم جور دیگه

یا فقط مردا زیر آب می زنن؟ 

* روبروی این احساس ها بنویس کنار چه کسی بیشتر از همه اون حس رو داری؟

احساس امنیت: مامانم

احساس شادی: همسرم

احساس آزادی: همسرم

احساس آرامش: همسرم

احساس شیطنت: دختر داییم مهرنوش

احساس کسالت: توی جمعی که همه به مبحثی علاقه مند باشن و دربارش صحبت کنن که من هیچ علاقه ای ندارم

احساس پر انرژی بودن: قبلنا با یه دوست که در این حدش رو با هیچکس دیگه تجربه نکردم

احساس کم انرژی بودن: با یه دوست دیگه 

احساس عشق: در کنار همه اعضاء خانوادم 

(دیگه تو این سوال گزینه دیگه ای یادم نیومد.  اضافه کردن هر گزینه ای بلا مانع است )

* اگه یه حرفی رو نتونی به همسرت بگی به کی میگی؟ پیش نمیاد - هر چیزی در مورد خودم باشه می تونم بهش بگم

* کلا چند درصد با همسرت راحت هستی از یک درصد تا صد درصد؟ (منظورم از راحتی اینه که همه چیز رو بتونی بهش بگی، حتی چیزایی که تا حالا به هیچ کس نگفتی) هر چیزی که در مورد خودم باشه می تونم بهش بگم فقط توی یه مورد نمی گم که راز دیگری باشه یا یه راز خانوادگی- پس 99 درصد

* اصلا به نظرت آدم باید همه چیز رو به همسرش بگه؟ چه چیزایی رو باید گفت؟ چه چیزایی رو نباید؟ به نظرم قانون کلی نداره یه توافق دو نفره است مثلا هسر دوستم بهش گفته من نمی خوام هیچی از گذشته ات بدونم تو هم هیچی نپرس بعد سر این توافق کردن حالا دیگه باید به توافقشون پایبند باشن ولی در مورد خودم هر چیزی که مربوط به من میشه رو به همسرم می گم اونم همینطوره. خب جنبه اش رو هم باید داشته باشیم.

* چه هنری رو از همه بیشتر دوس داری؟ نقاشی و حرکات موزون 

* تو کارای روزمره، انجام چه کاری رو دوس نداری؟ یا کلا به نظرت بیهوده اس؟  ظرف شستن ولی بیهوده خب نیست

* همین الان با قوه تخیلت یه جمله بگو، یه جمله عجیب! یا یه کار عجیب که دوس داری بکنی ولی نمیتونی چون غیر واقعیه!  بعد از بارون از رنگین کمون رفتم بالا و از نزدیک رنگای شگفت انگیزش رو دیدم دستم رو توی رنگهایی که مثل یه بخار متراکم بود فرو می بردم از اون بالا شهر رو نگاه می کردم بعد مثل سرسره اومدم ازش پایین خیلی خوش گذشت 

* اگه به نقاشی علاقه داری بیشتر دوس داری چه سبکی رو تماشا کنی یا حتی خودت کار کنی؟ سبکای نقاشی رو خوب نمی شناسم اما رئال رو خیلی دوست دارم و نقاشیهای خیلی رنگی رنگی

* چه سبک فیلم و موسیقی می پسندی؟ فیلم های زندگی نامه ای - موسیقی که کلام عمیق داشته باشه موزیک گوش نواز و روحنواز گاهی چالشی و تامل برانگیز- گاهی شادی بخش

خوب فعلنی تموم شد  از سوالای خوبت متشکرم

بهزاد لابی : 
- اگه یه مدت فکر کنی همسرت مثل همیشه نیست(رفتاراش روحیاتش) ولی صبحتی نمیکنه چیکار میکنی؟ اوایل که ازدواج کرده بودیم خیلی بهش گیر میدادم ولی بعدا فهمیدم که توی اون مدت باید صبور باشم و قضیه رو به خودم ربط ندم و به صورت غیرمستقیم کمکش کنم به حالت اولیه برگرده. همه آداما یه دوره هایی اینطوری می شن.
- اگه یه روز کلی وقت بذاری و یه غذای به نظرت خفن درست کنی اما موقع خوردن همسرت خوشش نیاد و کلا ترجیح بده نخوره اون غذا رو چیکار میکنی؟ خیلی دلم میشکنه و کلا اینجور مواقع قیافم دیدن داره اما عقل می گه خب خوشش نیومده دیگه. زود حالت طبیعی پیدا می کنم و می گم می خوای از بیرون غذا بگیریم 
- حرف اطرافیانت چقدر روت تاثیر میذاره؟ اگه تاثیر میذاره فکر میکنی مثبته یا منفی و کلا باعث پیشرفتت شده یا پسرفتت؟! حرف آدمایی که دوستشون دارم و به نیت خیرشون اعتماد دارم خیلی روم تاثیر داره به حرفش خیلی فکر می کنم و تا به نتیجه نرسم ولش نمی کنم. حرف کسی که از روی بدجنسی چیزی بگه ناراحتم میکنه باز بهش فکر می کنم اگه درست بگه باز مثل پروسه بالا اگه غلط بگه ایگنور و دیگه ناراحتم نیستم اینکه درست می گه یا نه اکثرا در صحنه اتفاق میفته و راست آزماییش وقت گیر نیست ولی پروسه که گفتم اگه درست گفت طولانیه-باعث پیشرفت
- به نظرت کوه به کوه نمیرسه اما آدم به آدم میرسه؟ معمولا تاوان بالایی که کسی سرم آورده رو خودم سرش نمیارم ولی حتما سرش میاد. 
- تا حالا شده احساس کنی آب از سرت گذشته دیگه؟ چیکار کردی؟ آره توی دانشگاه-واحد مربوطه رو حذف کردم  
- مرغت چندتا پا داره؟ دو تا ولی بلده پاشو یه جوری جمع کنه که فقط یه پا داشته باشه ولی این کار رو معمولا نمی کنه مگر در مواجهه با مرغای یه پا 
- قسم ابولفضل یا دم خروس؟! دم خروس رو میکشم ببینم خروس بهش وصله بعد تصمیم می گیرم 

کژال : 

سلام فرک عزیز، اومدم   سلام دوست جونم خوش اومدی.

خسته نباشید...متشکرم

جاده چالوس؟ جاده فیروزکوه؟جاده هراز؟ واسه شمال رفتن کدوم رو انتخاب میکنی؟ جاده اش خیلی مهم نیست همسفر مهمه. جاده اونجاست که صداته هم عطر نفساته  البته چالوس و هراز رو بیشتر میریم. هر دو تاشم دوست دارم معمولا شب رو میریم. کلا جوابم اینه: اون جاده ای که کمتر توی ترافیک بمونیم و زودتر برسیم

دوست داری توو کدوم شهر شمال یه ویلا بهت بدن؟ خودم خیلی نظرم متفاوته اما چون همسر عاشق جنگلای نوره به خاطر اون نور

با همه  این کلمات یه جمله بساز:

عشق، سیم ظرفشویی، قابلمه، احساس، سوزن

وقتی سیم ظرفشویی با عشق قابلمه را بسابد؛ قابلمه پوستش کنده می شود ولی احساس سوزش و سوزن سوزن نخواهد کرد 

نظرتو راجع به این واژه ها بگو:

ایران: وطنم پاره ی طنم. اگر ایران به جز ویران سرا نیست. من این ویران سرا را دوست دارم 

کارمند: خوشبختی و بدبختیش دست خودشه

ثروت: تجمل و لذت

عشق: آفتاب روشنایی بخش و گرم کننده دلها

مسافرت: خوشی 

به نظرت معیارهای زیبایی ظاهری برای یه خانم از دید خانم ها چیه؟ چشم درشت - لب خوش فرم -صورت خوش فرم- پوست صاف و شاداب- قد متناسب- هیکل متناسب

معیارهای زیبایی ظاهری برای یه خانم از دید آقایون  چیه؟ عشوه - قد بلند و هیکل مد روز-رنگ پوست مد روز- لباس جلب توجه کننده و مد روز 

مامان مانیا : 
ی آهنگ خاطره انگیز؟ ی  یه دل می گه برم برم یه دلم میگه نرم نرم طاقت نداره دلم دلم بی تو چه کنم لا لا لا 
عطر خاطره انگیز... کنزو فلاور زنونه- دیویدف کول واتر مردونه
قشنگترین کارتونی که بچگیات میدیو دوسش داشتی   عااااشق کارتون بودم و هستم عاشق شخصیتهای دختر که رفتارای متفاوت و عجیب داشتن. ولی اگه بخوام دو تا فاکتور در دوران بچگیم و سریالی بودن رو در نظر بگیرم: آنشرلی - هایدی دختری از کوههای آلپ(این کارتون نبود) پس میشه آن شرلی
دوس داشتی اسمت چی بود؟ وقتی کوچیک بودم خیلی اسمای مختلفی رو دوست داشتم که اسمم باشه اما الان همین اسمم رو بیشتر دوست دارم توی دبستان دوست داشتم اسمم صنم بود اسم همکلاسیم بود. راهنمایی شیدا و ...
نظرت راجع به حس ششمت چیه؟ خیلی حس ششم قوی بود الانم بد نیست
مذهبی هستی؟ چقدر؟ نه - اصول انسانی، اخلاق اجتماعی، باورهای درونی و قلبی(دین اجتماعی رودوست ندارم به نظرم باید یه امر شخصی باشه)
چه اندازه به سیاست اهمیت میدی؟ اصلا - کلا سر در نمیارم خیلی سعی کردم بفهمم ولی  
مسافرت خارج از کشور رفتی ؟ کجا بوده؟ کجا دوس داری بری و ببینی؟ شهرهای مختلف ترکیه رفتم - دلم یه سفر دور اروپا می خواد
تا حالا حس ناامیدی مطلق بهت دست داده مطلق نه
چکار کردی؟ توی حالت خفیف ترش واسه خودم برنامه ریزی می کنم همه کارایی که دوست دارم رو انجام میدم حالم خوب میشه -به مرور زمان-
شادی برات ینی چی؟ یعنی اونچیزی که می خوام اتفاق بیفته اما چطورش خیلی زیاد مهم نیست. چند مثال : برم دور اروپا ولی کدوم هتل کدوم ایرلاین اهمیت کمتری داره-برم شنا کنم همین که تمییز باشه خوبه- همسرم با عشق هدیه بخره قیمتش اهمیت کمتری داره

بهزاد لابی : 
- آدم تعصبی هستی؟ روی چه چیزها، اشخاص یا ... تعصب داری؟تعصب توی ذهن من دو تا معنی داره یکی پا فشاری روی چیزی و حاضر نباشی نظرت رو راجع به اون چیز عوض کنی چون  اون رو باور کردی و حاضر نیستی باورت رو عوض کنی. اینجوری نیستم. یعنی به تجربه مهمتر از باور است است اعتقاد دارم و گفتم پیشرفت مهمترین هدف زندگیمه که اگه اینجور تعصب داشته باشم نمی شه بهتر شد. دومی به معنی جانبداری و حمایت بی قید و شرط که دارم روی خانوادم و کشورم
- اهل چه جور کتاب هایی هستی؟ روانشناسی-رمان-خودشناسی و دنیای درون
- کدوم هنر رو بیشتر دوست داری که داشتی، و از دنبال کردن کدوم هنر بیشتر لذت میبری؟ دوست داشتم  یک رقصنده حرفه ای بودم.  رقص باله-والس-تانگوی آرژانتینی(رقصهای دو نفره یا گروهی)  که بتونم مسابقه بدم و روی صحنه اجرا کنم. همون که جزو هنرهای هفتگانه هست. اینا که صورتی می کنم بیشتر دوست دارم دنبال کنم:

هنرهای هفتگانه عبارت‌اند از:
1- معماری
2- هنرهای دستی مانند:مجسمه سازی، شیشه گری و ...
3- هنرهای ترسیمی شامل: نقاشی و خطاطی و... 
4- ادبیات شامل شعر و داستان، نمایشنامه ، فیلمنامه و نثر 
5- موسیقی 
6- ورزش، رقص و حرکات نمایشی
7-هنرهای نمایشی:فیلم و سینما و تئاتر و ...

- فکر میکنی بتونی با یه هنرمند زندگی کنی؟ مثلا کارگردان باشه و روحیه هنری داشته باشه؟ مثلا نقاش و معمار و ... آره ولی از این هنرمندهایی که زندگیشون حاشیه داره مثل بازیگر و کارگردان و .. نه اصلا
- روحیاتی هست که وقتی در یکی میبینی تحسینش کنی اما نخوای خودت یا نزدیکانت اون روحیه رو داشته باشن؟ تا اینجا که فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید
- چه تیپی هستی از نظر لباسی، وقتی بیرون میری، مهمونی میری و ... اگه دست خودت باشه چه جور تیپهایی رو ترجیح میدی؟ تا قبل ازدواج خیلی تیپم اسپرت بود بعدش خانمانه رو هم امتحان کردم خوشم اومد الان برای هر جایی تیپ خودش رو می پوشم. مهمونی دوستانه نیمه رسمی لباس کوتاه - رسمی لباس بلند(معمولا) - دور همی معمولا شلوار- پیاده روی و پارک اسپرت- سینما و تئاتر و .. خانمانه شاد- الان تیپهای خانمانه رو برای خودم بیشتر دوست دارم
- کدوم یکی از لوازم آرایش رو از همه بیشتر دوست داری؟ همه - آرایش چشم -مداد چشم و ریمل
- از زیورآلات چطور؟ گردنبند
- اگه همسرت نویسنده بود و بعد یه کتاب سه جلدی در مورد عشق اولش مینوشت و خیلی هم مشهور میشد کتابش عکس العملت چی بود؟ اگه  قبل از ازدواج کل داستان رو برام تعریف کرده بود و می دونستم دیگه عشقی توی قلبش نسبت به نفر قبل وجود نداره و ازم اجازه گرفته بود که این کتابو بنویسه و چاپ کنه(و خیلی عجیبه اگه قبول کرده باشم) با حس مرموز درونم سعی می کنم کنار بیام و به خودم هی بگم خودت قبول کردی باجنبه باش ولی باز هم احتمال داره با بازخوردهایی که می گیرم متزلزل بشم.(خیلی خیلی شرایط سختیه-اصلا وارد این بازی نمی شم)

مامان مانیا : 
آذر جون حستو نسبت به این کلمه ها بگو
_ تیک تیک ساعت وقت خواب سوهان اعصاب - در روز صدای بک گراند قشنگ
_قطار سفر طولانی و خسته کننده
_ پل چوبی طبیعت زیبا
_ جاده در انتظار مقصد
_ غروب خورشید دلگیر
_آپارتمان زندگی روی دور تند
_ خونه جنگلی پیرمرد خسته خونه کهنه و مستهلک
_آدم برفی شادی برف بازی
_ موبایل دو روی متفاوت یک سکه
_ وای فای ارتباط
_ تا حالا به روزایی از آینده که مامان بزرگ میشی فکر کردی؟ چی در موردش فکرمیکنی؟ نه فکر نکردم-هیچ تصوری از نوه داشتن ندارم ههه
_ موسیقی دوس داری؟ سازی بلدی بزنی؟ بله زیاد-خیلی سال پیش کمی گیتار الان کامل یادم رفته
_ فک میکنی بدترین اتفاقی که تو زندگیت ممکنه بیافته چیه؟ اعتماد به خودم رو از دست بدم و دیگه نتونم روی خودم حساب کنم 
_پیاده روی یا رانندگی پیــــــــــاده روی - اگه مسیر کوتاهی رو با ماشین برم از روی تنبلیمه
_ اگه دنیای بعدی و تجربه بعدی از زندگی داشته باشی دوس داری تو چه جایی چه خانواده ای و چه شرایطی بدنیا بیایی دوست دارم توی یه جامعه آزاد به دنیا بیام. عشق و امنیت و آرمش و حمایت کافی از همه اعضا خانوادم دریافت کنم از لحاظ مالی هم ثروتمند متوسط باشیم
_ ی عکس از ی هدیه دوست داشتنی اگه داری برامون میاری؟ من هدیه ای که هدیه دهنده با سلیقه خودش ولی با شناخت خوبی که از من  داره واسم بگیره خیلی خوشحالم می کنه. یعنی حس کنم چقدر خوب سلیقه منو درک کرده. خب ولی یه دونه رو انتخاب کردن سخته ولی چشم