خانه
33.8K

قرآن کتاب زندگی

  • ۲۳:۱۰   ۱۳۹۳/۳/۱۱
    avatar
    کاربر جديد|97 |44 پست
    بسم الله الرحمن الرحیم

    دوستان انشاالله تو این تاپیک می خواهیم راجع به قرآن صحبت کنیم و نکاتی رو که از قرآن میدونیم به هم یاد بدیم.

    اولین نکته ای هم که می خوام بگم راجع به همین آیه بسم الله الرحمن الرحیم است.

    می دونید که توی احادیث داریم اگر کاری با نام خدا شروع نشه ابتر می مونه. یعنی اون کار از بین میره و نتیجه و خروجی مورد نظرمون رو بهمون نمی ده.

    شاید یک دلیلش این باشه که رحمانیت خدا فراتر از ابن ترجمه مهربانیه که ما می کنیم. رحمانیت یعنی حیات بخشی، ایجاد جریانی از حیات که به واسطه اون موجودات موجود می شند. خوب حالا اگر چیزی شامل این رحمانیت نشه یعنی حیات نداره یعنی موجود نیست پس از بین می ره و اثر نداره.



  • leftPublish
  • ۱۲:۱۴   ۱۳۹۳/۴/۲۳
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست
    احتمالا سوره بعدی سوره ناس باشد انشاالله
  • ۱۲:۴۴   ۱۳۹۳/۵/۱۳
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره مبارکه فیل


    یکی از روش‌هایی که به فهم سوره های قرآن کمک می کند، مطالعه پس زمینه های مربوط به سوره‌هاست. این پس زمینه‌ها شامل آشنایی با فرهنگ و عادات مردم آن زمان (زمان نزول سوره و زمان مربوط به ماجرایی که در سوره آمده است)، مکی یا مدنی بودن سوره، بررسی شخصیت‌های مهم مطرح شده در سوره، وضعیت جغرافیایی و معیشتی مردم و ... است.

    همچنین مطالعه شأن نزول و احادیث ذیل سوره هم در فهم قرآن بسیار راه گشاست.


    برای فهمیدن بهتر سوره مبارکه فیل، داستان این سوره را به عنوان یکی از پس زمینه‌ها بررسی می‌کنیم. منبع این مطلب تفسیر المیزان است.

    همان طور که می‌دانید داستان اصحاب فیل در سال تولد حضرت رسول (ص) اتفاق افتاده است. یعنی 40 سال پیش از بعثت.

    در آن زمان پادشاهی در یمن حکمرانی می‌کرده به نام ابرهه که ظاهراً نصرانی بوده است. وجود خانه کعبه در مکه باعث شده بوده تا علیرغم بیابانی بودن مکه و فرهنگ پایین ساکنانش، مکه به یک قطب گردشگری و تجاری در آن زمان تبدیل بشود. چیزی که یمن با وجود سطح بالاتر فرهنگی و اجتماعی از آن بی نصیب بوده است. ابرهه برای حل این مشکل اقدام به احداث خانه ای مشابه کعبه در یمن می‌کند. البته خانه ای با مناره های طلا و تزئینات و .... . ولی این اقدام او ثمر بخش نمی‌شود و نمی‌تواند توجه بازرگانان را از مکه به یمن جلب کند.

    در این فضاها اتفاقات دیگری هم می‌افتد مثل بی احترامی یک فرد مکی به این خانه در یمن و ... که باعث می‌شود ابرهه تصمیم به تخریب کعبه بگیرد.

    لذا لشکر وسیعی جمع آوری میکند و نقطه قوتشان را هم در استفاده از فیل‌ها قرار می‌دهند. این لشکر به سمت مکه حرکت می‌کند (البته در مسیر هم اتفاقاتی می‌افتد) تا به نزدیکی مکه می‌رسد و در آنجا اسکان می‌کند تا در فرصت مناسب به مکه یورش ببرد و کعبه را نابود کند.

    مردم مکه که از این لشکر کشی خبردار می‌شوند به بالای بلندی‌های مکه می‌روند و با دیدن عظمت این لشکر و فیل‌های آن تصمیم به ترک مکه می‌گیرند. در این میان تنها دو نفر در مکه می‌مانند. عبدالمطلب رحمه‌الله که وظیفه سقایت (آب دادن) زایران کعبه را به عهده داشت (که مقام بزرگی در آن زمان بوده) و شخص دیگری که پرده دار کعبه بود.

    روایت شده که حضرت عبدالمطلب جد پیامبر کنار خانه کعبه می‌رود و دو دستش را بر چهارچوب در کعبه می‌گذارد و می‌گوید خدایا هر کس از چیزی که دارد دفاع می‌کند. این خانه هم برای توست. از آن دفاع کن. البته این نظر من است و هرچه تو حکم کنی پذیرفتنی است. (حضرت عبدالمطلب موحد بوده‌اند)

    در این هنگام به عبدالمطلب خبر می‌دهند که لشکر ابرهه 200 شتر آن حضرت را که در بیابان به چرا مشغول بودند توقیف کرده است. حضرت به سمت اردوگاه ابرهه حرکت می‌کنند و تقاضای ملاقات می‌کنند و چون بزرگ مکه بودند به ایشان اجازه داده می‌شود. عبدالمطلب مردی تنومند و جذاب و پر هیبت بوده و وقتی وارد چادر ابرهه می شود ابرهه نا خودآگاه ایشان را احترام زیادی می‌کند و تحت تأثیر ایشان قرار می گیرد.

    حضرت عبدالمطلب به ابرهه می‌گوید که لشکریانت 200 شتر من را مصادره کرده اند و من برای باز پس گرفتنشان آمده‌ام. در این هنگام ابرهه به ایشان می‌گوید به خدا وقتی وارد چادر شدی مبهوت و شیفته‌ات شدم اما با این حرف از چشمم افتادی. من آمده‌ام خانه کعبه را خراب کنم و تو که بزرگ مکه هستی به جای اینکه از من تقاضا کنی به مکه حمله نکنم به دنبال شترهایت آمدی.

    عبدالمطلب پاسخ می‌دهد که هر چیزی صاحبی دارد. من صاحب شترانم هستم و دنبال آن‌ها آمده‌ام این خانه هم خدایی دارد که خود از آن دفاع می‌کند. ظاهراً این حرف به شدت ابرهه را آشفته می‌کند اما از آنجا که آدم‌های نادان نادانند این اضطراب و تکان خوردن باعث تغییر نظرش نمی‌شود و همچنان طبق برنامه تصمیم می‌گیرند صبح به کعبه حمله کنند. اما شبی پر از ترس و اضطراب می‌گذرانند انگار می‌دانستند عاقبت شومی خواهند داشت.

    صبح با طلوع آفتاب پیش از اینکه این لشکر از جای خود حرکت کند در آسمان دسته‌هایی از پرنده های کوچک ظاهر می‌شود که هر کدام سه سنگ با خودشان داشتند (این سنگ‌ها که نامشان سجیل است ظاهراً ترکیبی از گل و سنگ بوده و همان است که بر سر قوم لوط هم باریده). این سنگ‌ها طوری بوده که همشان به هدف اصابت می‌کردند و وقتی به بدن افراد یا فیل‌ها می‌خورند بدن را سوراخ کرده و از آن طرف خارج می‌شدند. جوری که پیکرهای بی جان سربازان و فیل‌های ابرهه همه قطعه قطعه بودند (کعصف مأکول)

    تنها کسی که با بدن آش و لاش می‌تواند از مهلکه فرار کند خود ابرهه بوده که با همان وضعیت خودش را به یمن می‌رساند و به محض رسیدن به آنجا با همان متلاشی شدن بدن می‌میرد.

    در ادامه به تک تک آیه‌ها می‌پردازیم ان‌شاءالله

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۱۳/۵/۱۳۹۳   ۱۲:۴۶
  • ۱۸:۱۵   ۱۳۹۳/۵/۱۵
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏
    أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصحَْابِ الْفِيلِ
    اولین آیه این سوره مبارکه با سوال از پیامبر آغاز می‌شود. در این آیه از پیامبر سؤال می‌شود که آیا دیده ای خدا چگونه با اصحاب فیل رفتار کرد؟ البته مشخص است که منظور رویت با چشم نیست زیرا پیامبر در همان سال متولد شده‌اند. پس رویت در اینجا به معنی دانستن و یا دیدن آثار این واقعه است. اینکه خدا با اصحاب فیل چه کرده است باید مورد توجه پیامبر به عنوان رهبر جامعه و همه مومنان قرار گیرد. توجه به این داستان باعث دلگرمی مومنان به نصرت الهی می شود.
    عبارت اصحاب فیل نشان می‌دهد که لشکریان ابرهه تمام نقطه قوت خود را در داشتن و استفاده از فیل‌ها می دانستند لذا خدا آن‌ها را اصحاب فیل خوانده است.
    این سوره در عین اینکه دلگرمی برای پیامبر و مؤمنین است تهدیدی برای کفار و مشرکین نیز می باشد. خدایی که با دسته ای پرنده می‌تواند کعبه را حفظ کند حتماً قادر به حفظ دین خود است.
  • ۱۸:۱۸   ۱۳۹۳/۵/۱۵
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    أَ لَمْ يجَْعَلْ كَيْدَهُمْ فىِ تَضْلِيلٍ

    در ادامه آیه قبلی در این آیه خداوند فعل خود را مشخص می کند و اشاره می کند کاری که با اصحاب فیل کردم این است که مکرشان را بی نتیجه گذاشتم.
  • ۱۸:۲۵   ۱۳۹۳/۵/۱۵
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    وَ أَرْسَلَ عَلَيهِْمْ طَيرًْا أَبَابِيلَ

    همان طور که در داستان اشاره شد سپاه ابرهه تصمیم داشت با نیروی فیل‌ها کعبه را ویران کند اما خداوند با ارسال پرندگانی مانع این کار شد. 

    نکته جالب در اینجا این است که شاید سپاه ابرهه فکر می‌کرد که مثلاً مردم مکه در مقابلش دفاع کنند یا از قبایل دیگر افراد برای حفظ کعبه بیایند اما احتمالاً اصلاً در مخیله ش نمی‌گنجید که به وسیله پرندگان شکست بخورد.

    عموماً جریان‌های باطل این‌طوری هستند و از جایی که فکر نمی‌کنند ضربه می‌خورند.

    افراد با ایمان هم باید بدانند که در لحظه ای که فکر نمی کنند و از جایی که فکرش را هم نمی کنند انداد الهی می رسد. البته اگر اراده الهی به امداد باشد.

    همچنین تضاد بین فیل و پرنده هم جالب است. اینکه پرندگان فیل‌ها را شکست می‌دهند نشان می‌دهد پرنده یا فیل مهم نیست مهم این است که اراده چه کسی پشت سر جریان است خدا یا ابرهه؟

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۱۵/۵/۱۳۹۳   ۱۸:۲۶
  • leftPublish
  • ۱۸:۲۹   ۱۳۹۳/۵/۱۵
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    تَرْمِيهِم بحِِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ

    سجیل مخلوطی از گل و سنگ است و همان سنگ هاییست که قوم حضرت لوط هم با آن عذاب شدند. پرندگان با انداختن این سنگ ها بر سر سپاه توانستند موجب نابودی سپاه ابرهه شوند. خدا با ابزاری ابتدایی که همان سنگ است اصحاب فیل را شکست داد.
  • ۱۸:۳۹   ۱۳۹۳/۵/۱۵
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    فجََعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولِ

    عصف به معنی برگ زراعت است و عصف مأکول به معنای برگ زراعت خورده شده است. مثل غلاف خالی نخود فرنگی که نخود آن خورده شده. پس این تعبیر می‌تواند به این معنا باشد که با اصابت سنگ‌ها به سر اصحاب فیل جان از بدن آن‌ها بیرون شد و یک جسد بی روح از آن‌ها باقی ماند.

    عصف مأکول در تعبیر دیگر به معنای کاه است و در این آیه می‌تواند به متلاشی شدن بدن‌ها هنگام اصابت سنگ اشاره داشته باشد.

    در نتیجه گیری از این سوره می‌توانیم بگوییم انسان باید بداند که اختیار هستی در دست خداست و خدا با ساده‌ترین ابزارها می‌تواند سخت‌ترین کارها را بکند.

    باید بدانیم در زندگی ابزارها مهم نیستند بلکه آن چیزی که اهمیت دارد اراده خداست. این هم در زندگی فردی موضوعیت دارد هم در زندگی اجتماعی. انسان با مرور داستان اصحاب فیل ایمان خود به نصرت خدا را افزایش می‌دهد.

    می‌دانید در جنگ غزه نیروهای مقاومت اسم عملیات خود را "عصف مأکول" گذاشته بودند؟

    می‌شود که سنگ فلسطینی‌ها و موشک‌های آن‌ها بر گنبد آهنین اسرائیل پیروز شود فقط اگر خدا خواهد.

    برای پیروزی همه مسلمانان جهان و ایمان به پیروزی صلوات!
    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۱۵/۵/۱۳۹۳   ۱۸:۴۲
  • ۱۸:۴۳   ۱۳۹۳/۵/۱۵
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست
    اگر دوستانی از این پست ها استفاده می کنند و پیشنهادی دارند خوشحال میشم بشنوم.
  • ۱۹:۱۰   ۱۳۹۳/۵/۱۵
    avatar
    h
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    مرسی عزیزم خیلی خوبه داستان این سوره ها رو بدونیم.
  • ۱۴:۰۰   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست
    سلام

    انشاالله میخوام درباره سوره کوثر بنویسم. سوره پر خیر و برکت کوثر
  • leftPublish
  • ۱۴:۰۱   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏

    إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ

    فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ

    إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَُ


    معنی لغات:

    عطو: دادن چیزی به کسی براساس اقتضای نفس دهنده. یعنی بزرگی و عظمت دهنده باعث می شود چیز با ارزشی را به کسی بدهد بدون اینکه عوض یا پاداشی بخواهد یا منظور دیگری داشته باشد.

    کثر: مقابل کمی. کوثر مبالغه است، یعنی چیزی که خیلی خیلی خیلی زیاد است.

    صل: عبادت مخصوص، ستایشی زیبا و مطلق شامل تحیت و غیره

    رب: سوق شی به سوی کمالش و زدودن نقص ها از آن

    نحر:  ذبح حیوان (شتر) از گردن

    شنی: دشمنی همراه با کراهت و دوری جستنبتر: قطع در مقابل اتمام

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۲۱/۵/۱۳۹۳   ۱۴:۰۴
  • ۱۴:۰۲   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    **شادی**
    دو ستاره ⋆⋆|5100 |2321 پست
    ممنون عزیزم واقعا عالیه و استفاده میکنم
  • ۱۴:۰۸   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست
    ممنونم آهو جان
    ببخشید که من دیر به دیر و بی نظم مطلب میزارم
  • ۱۴:۱۰   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست
    انشاالله توضیحات سوره را تا عصر میگذارم
  • ۱۵:۱۴   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    آیه اول

    در آیه اول سوره مبارکه کوثر خداوند خبر از اعطای خیر کثیری به پیامبر می‌دهد. همه جای این آیه نشان دهنده عظمت این اعطا است. خود واژه اعطا که معنایش در بالا آمد و دادنی است که نشان دهنده بزرگی و عظمت دهنده و لیاقت گیرنده است. پس وقتی از واژه اعطا استفاده می‌شود نشان می‌دهد بزرگی چیز با ارزشی را به کسی بخشیده است.

    همچنین خداوند در این سوره از ضمیر جمع انا استفاده کرده است که این هم نشانه بزرگی و عظمت است.

    همچنین پیامبر (ص) دارای چنان مقام و عظمتی بوده که شایسته اعطای خیر کثیر از طرف خداوند شده و این علاقه خداوند به حضرت و شایستگی ایشان را می‌رساند. البته ضمیر ک در اعطیناک هم یک توجهی است که خداوند به پیامبر کرده است. (ما چه دانیم رابطه رسول الله با پروردگارش چه بوده، این قدر می‌دانیم که ایشان اشرف مخلوقات و محبوب خداوند است. یا رسول الله تو هم محبوب دل مایی...)

    خود کوثر هم که خیر کثیر است، این قدر کثیر که ازش معنای تمام نشدنی و بی نهایت استنباط می‌شود.

    در مورد واژه کوثر مصادیق زیادی گفته‌اند اما همان طور که میدانید مهم‌ترین مصداق کوثر سیده النساء العالمین حضرت فاطمه زهرا (س) و برکتی است که به واسطه فرزندان حضرت فاطمه در نسل پیامبر واقع شده است. با این حال که پیامبر فرزند پسر نداشتند اما نسل ایشان بزرگ‌ترین نسل است و افتخار هر کسی است که به حضرت رسول برسد و بعد از گذشت قرن‌ها در حالی که بقیه سلسله‌ها و خانواده‌ها حداکثر تا 4-5 پشت می‌توانند اجداد خود را بشناسند ذریه حضرت رسول شناخته شده و کثیر هستند. (سادات خانم‌ها قدر خود را بدونید)

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۲۱/۵/۱۳۹۳   ۱۵:۱۶
  • ۱۵:۱۴   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    آیه دوم:

    این اعطا این قدر عظیم است که در پی خود آثاری دارد. صل به معنای نماز یا عبادت زیبا است و نحر در یکی از معانی خود قربانی کردن است. در یک معنای ساده می‌توان گفت پیامبر به شکرانه این اعطا نماز شکر بخوان و قربانی کن. یک معنای دیگر نحر هم بلند کردن دست‌ها هنگام تکبیر گفتن در نماز است.

    در یک معنای ژرف‌تر می‌توانیم از معنای نحر این استفاده را بکنیم که کوثر به قدری پر خیر و برکت است که پیامبر نیازی به چیز دیگری ندارد و به واسطه آن می‌تواند از هر چیز دیگری قطع تعلق کند. یعنی چیزی به پیامبر داده شده که اگر از هر رابطه و شی دیگری قطع شود باز هم در خیر بی نهایت است.

    واژه رب را قبلاً گفته بودیم (سوره فلق). از معنای واژه رب می‌توان این‌طور استفاده کرد که کوثر و اتصال به آن و استفاده از آن باعث رشد و حرکت به سوی کمال و دری از نواقص است. چون خداوند پس از ذکر اعطای کوثر خودش را رب خوانده است. پس نشان می‌دهد که اعطای کوثر به پیامبر در جهت رشد و کمال ایشان و هر کسی است که به کوثر وصل شود.

    ضمیر ک پس از رب باز هم نشان از توجه خداوند به حضرت.
    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۲۱/۵/۱۳۹۳   ۱۵:۱۷
  • ۱۵:۱۵   ۱۳۹۳/۵/۲۱
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    آیه سوم:

    می‌دانید که سوره مبارکه کوثر در پاسخ كسى نازل شده كه رسول خدا (ص) را به اجاق كورى زخم زبان زد و اين زخم زبان هنگامى بود كه قاسم و عبد اللَّه دو فرزندان رسول خدا (ص) از دنيا رفتند. در این آیه خداوند در پاسخ به ان فرد به رسول خود می‌گوید که این دشمن تو است که ابتر و بدون نسل است (که در واقعیت هم همان طور شد اسم آن شخص عاصی ابن وائل بوده می‌توانید داستانش را از تفاسیر بخوانید.)

    ابتر به معنای بریده و قطع شده است و در اصطلاح به کسی می‌گفتند که فرزند ذکوری نداشته. 

    نکته جالب در این آیه این است که خداوند مخاطب خود را پیامبر گرفته است. یعنی مستقیم به آن شخص نگفته که تو ابتر می‌شوی بلکه به رسول خود گفته که دشمنت ابتر می‌شود. این هم یک جور تحقیر آن دشمن رسول خداست و هم از باب دلگرمی به حضرت است. پس در معنای ظاهر یعنی پیامبر آن کسی که به تو گفته اجاق کور خودش نسلش قطع می‌شود و در عوض به برکت حضرت زهرا و فرزندان ایشان به تو نسلی می‌دهم که مصداق خیر کثیر است.

    اما آیا معنای آیه فقط در همین داستان خلاصه می‌شود؟

    شأنی به معنای دشمنی است که از شدت کراهت از طرف خود دور می‌شود. پس دشمن پیامبر کسی است که این قدر از پیامبر متنفر است که همیشه سعی می‌کند از ایشان دور باشد. مگر در آیه اول نگفتیم که خیر کثیر به پیامبر داده شده است؟ پس کسی که از پیامبر دوری کند از این خیر کثیر بی بهره است، پس ابتر است.

    در ادامه جمع بندی از سوره ارائه می‌شود ان‌شاءالله.

    ویرایش شده توسط null در تاریخ ۲۱/۵/۱۳۹۳   ۱۵:۱۷
  • ۰۸:۲۳   ۱۳۹۳/۵/۲۲
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    جمع بندی سوره کوثر


    گفتیم که در این سوره خداوند خبر از عطای عظیمی به پیامبر می‌دهد. عطایی که از طرف خداوند بلند مرتبه به پیامبری داده می‌شود که ظرفیت دریافت چنین پاداشی را دارد. این عطای عظیم به نام کوثر معرفی شده و معنای آن خیر بی نهایت کثیر است و مهم‌ترین مصداق آن نسل پیامبر (ص) است. این عطا این قدر بزرگ است و این خیر این قدر کثیر است که گویا خیرات دیگر در مقابلش هیچ هستند (مقایسه بین بی نهایت و یک عدد). یعنی خداوند به رسول خود خیر بی نهایت داده است پس به هر کس دیگری هر چه داده باشد در مقابل این بی نهایت هیچ است. این خیر کثیر عامل رشد و کمال پیامبر و هر کس دیگری است که به آن متصل شود. در قبال این خیر کثیر پیامبر دستور به نماز خواندن و قربانی کردن شده است.

    حال کسانی که به دلیل تنفرشان از پیامبر دوری می‌کنند در حقیقت از این خیر کثیر دور می‌شوند و در نهایت راهی به سوی رشد و کمال ندارند چون گفتیم هرچه رشد و خیر بوده به پیامبر داده شده و آنچه در نزد بقیه است صفر است پس هر کسی از پیامبر دوری کرد به کمال نمی‌رسد و چون کمال غایت هر انسانی است پس کسی که به کمال نمی‌رسد ابتر است.
  • ۰۸:۲۳   ۱۳۹۳/۵/۲۲
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    رابطه سوره کوثر و اهل بیت (ع)

    گفتیم مهم‌ترین مصداق کوثر نسل پیامبر است. در میان نسل ایشان وجود نازنین یازده امام (غیر از حضرت علی (ع)) نگه‌دارنده شریعت ایشان و پیام آسمانی ایشان بوده و هستند (حضرت مهدی (عج)). اگر امامان نبودند شاید امروز نشانی از شریعت راستین حضرت باقی نمی‌ماند. پس خیر کثیر می‌تواند وجود مقدس اهل بیت باشند که ادامه دهنده راه رسول الله بودند. و هر کس از ایشان تنفر بجوید محکوم به ابتر بودن است.
  • ۰۷:۱۹   ۱۳۹۳/۵/۳۰
    avatar
    null
    کاربر جديد|97 |44 پست

    تکاثر


    می دونید که ما سوره ای داریم در قرآن به نام تکاثر و سوره ای به نام کوثر


    کوثر و تکاثر هر دو از ریشه کثر به معنای زیاد هستند اما به باب‌های مختلفی رفتند


    همه ما با بحث باب در عربی تا حدی آشنا هستیم


    می دونید که ریشه‌ها می تونند در باب‌های مختلف عربی صرف شوند و هر بابی معنای مخصوص دارد


    مثلاً همین کثر وقتی میشه کوثر به معنای خیر بسیار بسیار زیاد است و وقتی می‌شود تکاثر به معنای مسابقه در کثرت است.


    تکاثر بدین معناست که آدم‌ها در جمع کردن و کثیر کردن مال و مقام و ... با هم مسابقه بدهند. یک جوری همین چشم و هم چشمی خودمان


    بنابر این می‌بینید که کوثر و تکاثر هر چند مصدرشان یکی است اما معانی‌شان متضاد است


    کوثر خیر کثیر از طرف خداست و تکاثر مال اندوزی و مقام اندوزی دنیایی


    دوستان پیشنهاد می‌دهم خودتان سوره تکاثر را بخوانید و اگر سؤالی بود اگر بنده توانستم پاسخ دهم در خدمتم

     
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان