مجله سرگرمی زیباکده

بچه ها تو این تاپیک هرچیزی که سرگرم کننده است رو می تونید بذارید





داستان . عکسهای باحال و...... کلی چیزای دیگه

انـیـشـتـیـن مـیـگه :
.
.
.
.
.
.
.
.
وقـتـی از دوستـت هـیـچ خـبـری نـیـسـت ، خـوشحـال بــاش ...
چــون حـتـما آنـقـدر حـالـش خـوب است ، کـه تـو از یـادش رفـتـی ... !

زندگی به من آموخت که
"هیچ چیز" از "هیچ کس"
بعید نیست

به رود گفتم چقدر زلالی ؟!!!!!!؟
گفت شششششششششش !
چیه ؟؟؟؟؟؟؟ صدای آبِ دیگه !!!
توقع داشتی حرف بزنه ؟؟؟
قیافه شو … لابد دانشجو هم هستی ؟!

بعضی ها مثه کبریت میمونن
خودشون ارزش چندانی ندارن ولی میتونن زندگیتو به اتیش بکشن.

چقداین سمت راستیا ملوسن

category= این گربه کدوم گوریه
morephine= باید بیشتر فین کنی
keyboard= کی برنده شد؟
misscall=دختر نابالغ
freezer=حرف مفت
already=گند زدی به همش رفت

هیچ لذتی اندازه ی این که یه بچه ی کوچولو دستشو دراز کنه طرفت که یعنی بقلم کنی نیس و حال نمیده!!! اصن یه لذت عجیبی داره!!!

دقت کردین تو فیلم های ترسناک طرف میخواد فرار کنه هیچ وقت ماشینش روشن نمیشه

سالها پیش در یکی از مدارس، پسربچه ای به نام جعفر همیشه با لباسهای چرک در مدرسه حاضر میشدهیچکدام از معلمان او رادوست نداشتند روزی خانم احمدی مادرش را به مدرسه خواند و درباره وضعیت پسرش با وی صحبت کرد اما مادر بجای اصلاح فرزندش تصمیم گرفت که به شهر دیگری مهاجرت کند، بیست سال بعد خانم احمدی بعلت ناراحتی قلبی دربیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت، عمل خوب بود، هنگام به هوش آمدن، دکترجوان رعنایی را در مقابل خود دید که به وی لبخند میزد میخواست از وی تشکرکند اما بعلت تأثیر داروهای بیهوشی توان حرف زدن نداشت با دست به طرف دکتر اشاره میکرد و لبان خود را به حرکت در می آورد انگار دارد تشکر میکند اما رنگ صورتش در حال تغییر بود کم کم صورتش در حال کبود شدن بود تا اینکه با کمال ناباوری در مقابل دکتر جان باخت ، دکتر ناباورانه و با تعجب ایستاده بود که چه اتفاقی افتاده است ، وقتی به عقب برگشت جعفر نظافتچی بیمارستان را دید که دوشاخه دستگاه کنترل بیماران قلبی را درآورده وشارژر گوشی خود را به جای آن زده است ، نکنه یه موقع فکر کردین جعفر دکتر شده و از این حرفا ، نه بابا اون الاغ رو چه به این حرفا !

توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت :
می خورم به سلامتی 2 بوسه !!

بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه ؟!!

گفت :

اولیش اون بوسه ای كه مادر بر گونه بچه تازه متولد شده ميزنه و بچه نمی فهمه !




دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش ميزنه و مادرش متوجه نمیشه ....