
الهه(مامان النا) :
داماد پر رو ... تو سرت کجا گرمه که کار و زندگی ات زیاده و نمیتونی بیای
تو خجالت نمیکشی ...درسته من روشن فکرم اما دیگه روت رو خیلی زیاد نکن...
نذار اون روی مادر زنیم بالا بیاد ها


بابا من قبله ی عالمم باید هی برم به رعیت هام سرکشی کنــــــــــــــــــم، به قطعات پازلم سر کشی کنممممم نمیدونم ....
