مامان رهام و دنیز :
ههههه ی داستان عاشقی دیگه هم از عاشقی همکاره شوهرم بگم... ادم دلش کباب میشهههه...
مادر اون اقا عکس دوتا دخترو میبره میگه از کدوم خوشت میاد بگیریم برات ؟اقاهه یکیشونو نشون میده میگه این... مادرش میره میاد میگه اون ازدواج کرده ... اقاهه هم میگه پس اینیکی رو بگیرید ..اوناهم اونیکی رو براش میگیرن...
داستان عاشقانه ای بود نه؟؟؟؟


اخیییییی خیلی دلم سوخت چقد غم انگیز 