خانه
1.19M

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۳:۵۷   ۱۳۹۵/۶/۲۰
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    بابای شنگول : 
    شب بود ستاره ها در آسمان بی پروا سوسو می زدند گویا از نبود ماه و خورشید به وجد آمده بودند و فرصتی برای خودنمایی بیشتر پیدا کرده بودند...
    گرگ پیر در تاریکی شب در کنار دره عمیق به آسمان می نگریست و در فکری عمیق فرو رفته بود ...
    خاطرات عمر طولانی اش در ذهن پر تلاطم و طوفانی اش رژه می رفتند ...
    خوب به خاطر می آورد آن زمانی که تصمیم به آن کار بزرگ را گرفت ...
    و ای کاش هیچوقت این تصمیم را نگرفته بود ...
    ای کاش هیچوقت به در خانه شنگول و منگول و حبه انگور نرفته بود ...
    زیباکده

    15

    خیلی باحال بود

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان