بهزاد لابی :
از پِیَت دعوت کنم بانو، فرک و خیاط لباست(آهو)

توئی فرزند کوروش، خونِ ایرانی به رگ داری
تو ای بهزاد لابی، بی شوخی فرزند خشایاری؟!!
تو از پَستی، تو از زاری، تو از خواری گریزانی
تویی دل بسته ی اینجا، که تاجی را به سر داری
هزاران آفرین بر تو ، وزیرانی چنین داری
وزیر لابیستانند، چه خواهند و چه اجباری
چه از آب و چه از خاک و چه از آسمان گویم
نه بابا شوخی نیست ها! تو یک ارتش سالاری