elham khajoi :
fatemeh.g21 :
چرا هیچکی واسه من شعر نمیگه هان ؟؟؟؟؟ 
دعوت میکنم از: الهام خاجویی، مونا مونا، کژال، ارنینا، آهو، بهزاد لابی، فرک، محسن (حاجی) ، نیکی، نوشان، سما، بابای شنگول
اگه کسی دیگه ام نگفتم اونم اومد دعوته که شعر بگه در وصف فاطمه


فاطمه نگو خانم بگو،علاف بگو،
موی رنگ شده،ابرو کوتاه،زبون دراز،واه واه واه،
نه نقی جون نه تقی جون،نه علی و صابر جون،هیچ کس باهاش رفیق نبود،
تنها توی کافی شاپ نگاه میکرد به بشقاب،
باباش میگفت: فاطمه میری به شوهر؟،نه نمیرم نه نمیرم،
به پسرا دل میبازی،نه نمی دم نه نمی دم،
قلی جون با زانتیا ویبره میرفت تو کوچه ها،
قلی چرا ویبره میری؟،دارم میرم به سلمونی،
که شب برم به مهمونی،احمد آقا اسمال آقا با زانتیا نقطه چین،
یه کمی به من سواری میدی؟،نه که نمیدم،چرا نمیدی،واسه این که من قشنگم،درس خونم و زرنگم،
اما تو چی؟،نه کار داری نه مال داری،فقط هزار خیال داری،موی رنگ شده ،ابرو کوتاه،زبون دراز ،واه واه واه
در وا شد و قلی با ابهت اومد تو کوچه، حسن قدبلند، خوشتیپ، میای با من بریم بیرون؟
مامان قلی ،از اون بالا؛نگاه میکرد تو کوچه را،داد زد و گفت:اوی...دریده!
برو خونتون تو را به خدا ، پسرم قد بلندو خوشتیپه ،حسابی فرز وتیزه ،اما تو چی؟
نه قدبلندی؛نه مال داری ؛فقط هزار خیال داری ؛
موی رنگ شده ابرو کوتاه زبون دراز واه واه واه !!!!