بهزاد لابی :
* سما * :
دعوت می کنم از : بهزاد - فرک - الهام - نوشان

شنیدستم به هر روی در زیباکده
توانست یابد شویی از دهکده
بگردد تا کُند بِرَندش تعیین
ز یخچال و گاز و یکی واش ماشین
چو بنوشت بخشی از داستان
به غیبت رود نشمرده زمان
به چالش ولی زود رساند خودش
تا ببینند همه ساعت پاریسش
که این نیک بانوی خوش رو و خندان ما
ندارد نامی بجز آنچه دانی، سما

خیلی خووووب بود بهزاد خان 
ولی چرا همه درباره جهیزیه می نویسن آاااخه ؟ 
قسمت داستانش خیلی خوب بووووود 
من همون چند قسمتی که نوشتم انقدر خفن بود واسه چند ماه بس بود. 
ولی دوباره می خوام بنویسم. 