بعد از مدت ها سفر رویایی برامون جور شد و موقع رفتن دوستم فرک یه بسته بهم داد گفت : دوستم بهت خوش بگذره اینو توی سفر باز کن ، یادت باشه جاش نگذاری حتما با خودت ببرش !!
یه روز دل انگیز آفتابی کنار سواحل قناری یه خونه خصوصی گرفته بودیم و کنار ساحلش بودیم ، روی صندلی کنار ساحلی لم داده بودم و عینک ترندیولم به چشمم بود و مایو زارا تنم ! داشتم آفتاب میگرفتم که شوشو رفته بود دو تا نوشیدنی از یخچال بیاره ..
بسته ای که فرک بهم داده بود رو داشتم باز میکردم چند تا وسیله ی مختلف ..، وای خودای من روغن شاینی و رنگ دهنده نیوآآآ من یادم رفته بود کرم برای آفتاب گرفتن بگیرم هوورا شروع کردم روغن رو بخودم زدم که همسر از راه رسید و نشست و گفت بیا عزیزم نوشیدنی منم که خیلی تشنم بود خوشحال گفتم مرسی عزیزم میشه درشو باز کنی و شوشو گفت نـــــــــــــــه یعنی باید دو باره برگردم در باز کن بیارم که من یاد یه وسیله توی وسایلی که فرک بهم داده بود افتادم دوباره به بسته سر زدم و فکر میکنید چی دیدم ای خــــــــدا فرک تو دیگه کی هستــــــــــی!!