فرک (Ferak) :
یعنی در واقع توی دام قدرت میفتی. درسته؟

آره تا حدی میفتم. البته نمیدونم دام قدرت کدوم بخشش بود، مافیای قضیه؟ یا امتحان کردن همه چی؟
من سعی میکنم سالی یک یا دو ماه رو کلا اختصاص بدم به تجربه مخصوصا مکان های مختلف و چیزهای مختلف. مثل این مستندسازا اما فقط لذتش رو ببرم. یعنی برم تو آمازون زندگی کنم، از برگهای عجیب غریبی که میکشن مثلا منم یه بار بکشم و ...
بعد برم آفریقا، چین، مثلا بیام ایران قلیون بکشم ببینم چیه
و ...
در مورد بیزینس هم، آخه نمیدونم این پوله از کجا اومده. اگه یه منبع انتها ناپذیره خوب هیچی خودم رو خسته نمیکنم. اما اگه مثلا صاحب مک دونالد شدم، بعد ببینم شبا بچه های KFC میان شیشه نمایندگی های منو میارن پایین، یا مثلا کارمندام رو تهدید میکنن یا یه جایی رو آتیش میزنن، اگه از طریق قانون نشه، زورم برسه از طرق دیگر هم ممکنه حالشون رو بگیرم. احتمالش بالاست. اما تقریبا غیرممکنه که من این چیزا رو شروع کنم.