دلداده :
نگران نباش هیچ وخ یه همچین اتفاقی نمیوفته
ببا من هنوز بچم مامانم هنوز داره ترو خشکم میکنم
جات خالی اومدم سالاد درست کنم هنوز اولیشو نبریدم دستمو بریدم 8.5 قطره خون از دست دادم
حالا اون هیچی چرا الان بای یه همیچین اتفاقی میافتاد ناخونمم بریدم
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا

اوه اوه پس دیگه عمرا هیچکی نمیاد تو رو بگیره. تو دبه که هستی، دست و پا چلفتی هم که هستی، کم خونی هم که پیدا کردی، ناخونتم که زشت شده. اوه اوه اوه
نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد کاکلی، هیچکی باهات رفیق نبود ...