من خودم توي چالش شركت نكردم
واقعا نمي دونم كدوم رو بگم يا كدومش براتون جالبه
به تبع من كه زمان دانشجويي خارج از شهرم بودم و يا مدتهاس هر روز در مسير خانه تا كار در رفت و آمدم ازين موارد زياد ديدم
ولي يه سوال خيلي برام پيش اومده كه آقايون گزينشون رو براي متلك گفتن چطوري و با چه ديدگاهي انتخاب مي كنن يعني يه نفر بايد چه خصوصياتي داشته باشه كه مورد طعنه و متلك آقايون قرار نگيره يا بگيره
من خودم چون مدتها عرض كردم توي مسير در رفت آمدم براي همين خيلي وقتها تنهام و سرم پايينه و شايد اصلا موردي براي جلب توجه نباشه چون اولا فوق العاده ساده و خيلي خيلي خيلي بد اخلاقم و به قول يكي از اقوام خيلي اخم مي كنم بيرون كه هستم ولي متاسفانه هميشه مورد توجه و عنايت خيلي از آقايون قرار گرفتم گروه سني خاصي هم نداره از 15سال بوده تا 70-80سال
ولي يه مورد اين اواخر برام پيش اومد رو براتون ميگم زمستون پازسال بود مثل هر روز عصر داشتم از سر كار برميگشتم (من هر روز مسيري رو پياده بر ميگردم چون طول رو نشسته هستم مقداري پياده روري دارم هر روز ) سرم پايين بود و توي حال و هوا و فكراي خودم بودم كه يه آقا پسر تقريبا 24-25 ساله گفت ببخشيد خانم منم سرم رو بالا كردم و ببينم مشكل چي هست ديدم گفت واااااي چشمات ...
سگ داره (عذر ميخوام كه عين كلمات رو عنوان ميكنم)منم اعتنايي نكردم و به راهم ادامه دادم كه ديدم اين آقا ول كن نيس و همچنان دنبال من دنبال من راه افتادن خلاصه براي همين كلا مسيرم رو عوض كردم و خواستم از خيابون رد بشم كه ديدم دقيقا وسط خيابون يك نفر داره كيف من رو ميكشه و سعي داره چيزي رو توي كيف من هل بده نگاه كردم ديدم خود اون آقا پس هستن حالا ماشين داره مياد جاده لغزنده بود بخاطر بارندگي و ايشون كيف منو بكش من كيفم رو بكش خلاصه شماره رو توي كيف من گذاشتن و من همون لحظه كاغذ رو در آوردم و از كيفم انداختم بيرون و به راهم ادامه دادم ...
چشمتون روز بد نبينه فردا اون روز باز ايشون رو توي مسير ديدم تقريبا همون جاي ديروزي باورتون نميشه از اين ور خيابون به اون ور خيابون داد ميزد نامرد چرا زنگ نزدي خيلي نامردي خيلي نامردي و اين جريان براي چند روز ادامه داشت ...
تا اينكه من چند روز اصلا پياده روي هم نمي كردم