من شما را به چالش دعوت میکنم!

درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

فقط چند مورد :

1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

دوستان خوبم چطورید؟
همگی یهویی غیب شدید چالش بعدی رو نمی خواهید انتخاب کنید عزیزان؟

به ترتیب: دایاموند، بهزاد، دیبا...
کی چالش بعدیو میگه؟؟

خوب اصلا خودم چالش رو انتخاب میکنم، تا ببینیم که بعدا چی میشه چون زمان داره میگذره. بچه هایی که لایک کردن، ببخشید پیام انصرافمو پاک کردم.
و چالش این دور :

اینجا خیلیامون اسم مستعار داریم. بعضیا هم اسم خودشون با اسم مستعارشون قاطی شده. توی دنیای واقعی چی؟ کسیو توی گوشیتون با اسم مستعار سیو کردین؟ یا به اسم مستعار صداش کنین؟ یا دوستا یا فامیل هستن کسایی که شما رو به اسم مستعار صدا بزنن و توی گوشیشون سیو کنن؟ با جزییات بگید

سلام چالش بامزه ای هست یاد چن نفر افتادم که بابام روشون اسم مستعار گذاشته
مثلا یکی از فامیلمون رو گذاشته بی بی سی ( ممد آقا بی بی سی) ( علی بی بی سی) و... کلا اعضای اون خانواده نام بی بی سی رو گرفتن علتش اینکه که آقای خونه از بس رادیو بی بی سی گوش میداده اینو روش گذاشته و جالب اینکه مامان بزرگمم یاد گرفته اونا رو به این اسم میخونه
ولی خب تو گوشیامون اسم اصلیشون رو سیو کردیم
یکی دیگه ام هست اونم بازم بابام روش اسم گذاشته پسر همسایمونه، اسمشو گذاشته جودی ابوت
حالا چرا نمیدونم والا

ولی خب کسی روی ما اسم مستعار نذاشته و اگرهم گذاشته ما نمی دونیم و خبر نداریم ولی اونهایی که ما اسم مستعار گذاشتیم روشون همه فامیل میدونن ( از بس مامان بزرگم لو میده ودهنش لق شده)

وای خدا نکشتت بهزاد یاد چه چیزایی افتادم

امیر:لیلا امیری خواه یک شباهت پیش از حد به پسرا ومخفف کردن حتی معلما امیر صداش میکنن

مزاحم رتبه2: خوب من مزاحمامو رتبه بندی میکنم ایشون تو مزاحمت رتبه 2 هستش

مومیایی:چون خیلی ازش بدم میاد وشنیه مومیایی بهش میگم مومیایی

زامبی: یکی از دوستام که هرچی میزنیمش دردش نمیگیره کلا نه خنثی براهمین بش میگیم زامبی

واسه خودم

وزق: چشمای خیلی درشت

تپلی:اینم بدون شرح

سردسته:اینم بدون شرح

خب اگه چالش قبلی ، چالش آهو جون و فرشته جون بود، این یکی چالش مختص منه. چون من به این کار یعنی دادن لقب به دیگران خیلی علاقه دارم.
من قبلا بعضی از شماره ها رو با اسم مستعار صاحبشون سیو کرده بودم ولی سر کار چند بار که توی یه جلسه یا جایی بودم که موبایلم روی میز بود و اون اسم دیده میشد، رفتم همه اسامی رو به اسم اصلی تغییر دادم.
کلا وقتی با یکی خیلی راحت باشم و اونم اهل شوخی باشه، اسمهای مستعار یکی بعد از دیگری به اون آدم تعلق پیدا می کنه که بسته به اتفاقی که افتاده اون اسم به اسامی قبلی اون آدم اضافه میشه. در این حالت خودِ طرف هم از اسم مستعار خودش خبر داره اما مدل دیگه اینه که به افرد اسامی میدم ولی طرف خودش خبر نداره، مثل اسمهایی که به رئیسم، همکارام و ... میدم و دوستام فقط میدونن اون کیه.
دو تا از خاطراتشم بگم. رئیس قبلیم فامیلش دادبخش بود و من بین بچه ها/همکارام که باهاشون صمیمی بودم. بهش میگفتم دَدی (پدر) بعد یه دفعه یکی از دوستام رفته بود باهاش حرف بزنه سوتی داده بود گفته بود که فلانی(یعنی من) گفته با دَدی هماهنگ کردم. این همکارم از آدمای قدیمی اونجا بود و با دَدی خیلی راحت و صمیمی بود ، خلاصه قضیه لو رفته بود و من چند روزی سعی می کردم باهاش چشم تو چشم نشم .
یه دفعه هم با دو تا از دوستام رفته بودیم این بادی/یه دستگاهیه که میزان عضله، چربی و .. رو اندازه می گیره و فرم بدنت رو تحلیل می کنه/ ما اینو از نت برگ خریده بودیم و توی توضیحاتش نوشته بود توسط پزشک انجام میشه. من و دوستام که رفتیم دیدیم چند تا دختر توی رنج بیست تا بیست و پنج سال اونجان و روپوش سفید پوشیدن. بعد من یواش به دوستام گفتم پس دکتر کو؟ خلاصه این دخترا شنیدن و از اون لحظه تصمیم گرفتن که نقش دکتر رو بازی کنن و اینقدر بچه بودن که قضیه تابلو بود ولی چون انجام این تست نیاز به تخصص پزشکی نداشت ما هم به روی خودمون نیووردیم ولی اینا حسابی توی نقش فرو رفته بودن و هی همدیگه رو دکتر صدا می کردن. نوبت دوستم شد یکیشون به اون یکی گفت خانم دکتر شما کار ایشون رو انجام میدین بعد اونم گفت بله خانوم دکتر . ما هم به هم نگاه می کردیم و ریز می خندیدیم. آخرای کار سه تاییمون بود که یکیشون با اضطراب و هیجان زده اومد تو و کلا قضیه خانم دکتر انگار یادش رفته بود. داد زد: مریم، نسترن، گلی ،... خانم دکتر داره میاد.... اینام سکته کرده بودن از توی اتاقا دوییدن بیرون و منظم دست به سینه نشستن روی صندلیاشون... کار ما که تموم شده بود و داشتیم می رفتیم بیرون که خانم دکتر واقعی اومد.... از اون روز من این دوتا دوستم رو خانم دکتر صدا می کنم. اونام به من میگن خانم دکتر و وقتی سه تایی باهم میشینیم حرف میزنیم خیلی خانم دکتر تو خانم دکتر میشه.
خب اسمهای مستعار خودم رو یکی از برادرام ، دوستای نزدیکم و همسرم بهم دادن که پر کاربردترین آنها عبارتند از:
فری، فرفری، فرک، آبایی، رادی، آذی، خانم دکتر، همزاد و....

سلام بچه ها
من اقامون اسم مستعار نداره ولی تو گوشیم اسمشو ذخیره کردم : باباش
مادرشوهرمو ذخیره کردم :( م ) آره فقط یک ( میم ) خالی.
اسم خاله ی کوچیکم چشم قپلی گزاشتم خودشم میدونه
لقب خودمم لنگ درازه 😕😕

سلام بچه ها
چندین سال اسم داداشم و تو گوشیم داداش گلم ......جون سیو کرده بودم چند ماه پیش دعوامون شد قهر کردم باهاش فرداش با اینکه قهر بودم زنگ زدم حالشو بپرسم چشمم خورد به اسمش پاک کردم فقط اسمشو نوشتم عروب که اومد باهام اشتی کرد خدایی تقصیر منم بودا ولی اون اومد منت کشی منم فرداش که دوباره اومدم زنگ بزنم بهش دوباره اسمشو تغییر دادم شد....‌داداش جونم .اون جا خالیا اسمشه.دبیرستانی که بودیم به پسر محلمون منو دختر خالم میگفتیم دمپایی سفید .از وقتی که یادمون میومد این با دمپایی سفید نو وتمیز تو خیابون میکشت تازه تک پسر بود و پولدار ولی با دمپایی میکشت باباش اینطوری نمیکشت .یه بار من تنها داشتم میرفتم خونه یه دفعه این اومد جلوم شماره بده بیچاره فکر میکرد من میخندم بهش خوشم میاد ازش وقتی اومد جلو من از ترس اینکه نکنه مامانم بفهمه یا همسایه ها ببینن ترسبدم و یه سوتی دادم و با سرعت رفتم تا یه ماه میگفتم خدایا این الزایمر بگیره یادش بره وقتی میخواستم برم بیرون نگاه میکردم که این نباشه
بچه بودم بهم فری و حمید میگفتن
مرسی بهزاد از این چالشی که گذاشتی یاد دمپایی سفید افتادم

عاقا سلااام ، من برگشتم به صفحه چالش ، امدوارم هرچه زودتر به دوران اوج خودم برگردم

من معمولا کسی رو به اسم مستعار سیو نمیکنم ولی یکی از دوستام انقدر خط عوض کردو من هم به شکل های زیر اسمشو سیو کردم : 

sepide

Sssepide

Sepiiiiiiide

Sepideeeeee

Sepid

بعد که دوباره خطشو عوض کرد اسمشو 

Gav

سیو کردم 

خودشم اعتراف کرد که  خواهرش به همین دلیل گوسفند سیوش کرده . 

حالااااا هرچقدر که من عادت ندارم کسیو به ام خاصی صدا کنممم، بقیه عادت دارن منو هرچ دوست دارن صدا کنن

یکی از دوستام به من میگه فلفل دلمه ای 

یه سری از دوستام منو به عنوان جغد میشناسن ، ویکیشون منو جغدی سیو کرده ، چون عاشق جغدم . خونم تو ایران پر مجسمه و عروسک جغد بود ، عکسشو بعدا براتون میزارم ، هرکی جغد میبینه میگه نداااا، تازه عکساشم برام میفرستن.

در بین عده ی کثیری از دوستان هم به نام حلزون شهرت دارم 

چون هم کارامو اهسته انجام میدم و هم کف دستام عرق میکنه و رد به جا میزاره 

تامااام 

بچه ها همه تون خیلی جالب بود اسم های مستعار زندگیتون
فرک چقدر اسم مستعار داری و اطرافت دارن
دیبا سوتیتم تعریف کن، ببینم چیکار کردی با دمپایی سفید!

گاو رو خوب اومدی فلفل دلمه ای

ن دیگه اون تو دفتر خاطرات پاک شد

نه دیگه اگه پاک شده بود، تیترشم پاک میشد. اتفاقا معلومه که هست. نکنه موهاتو همونجا تیغ زدی و یه کف گرگی زدی بهش؟ 

خیلی بدی ....چه اشتباهی کردم که ماجرای کچلیمو تعریف کردم

ههه خوبه دیگه تو هم اسم مستعار پیدا کردی. دیبا کچل 

وای خدایا خودتی کچل

خوب کچل، سوتیتو میگفتی 

یه راز بود ماله بیست سال پیش ،تازه بیشتر تموم شد رفت چه اشتباهی کردم گفتم خب شد این چالشو گذاشتی

ولی منو بقیه دوستان همگی خیلی دوست داریم رازت رو بدونیم و بخنیدم. چالش باید چالش برانگیز باشه دیگه. بگو ببینم چه کردی دیبا.

ببین اون الزایمر من از خدا خواسته بودم اون بگیره من گرفتم یادم نمیاد ..ببخشید شما؟؟؟