saba biology : همون دفتر خاطرات دیگه! که طراحی صفحاتش شبیه بهشت جاودان بود!!!نگهش داشتم هنوز!
الهه(مامان النا) : من دفتر خاطرات اون موقعم رو هنوزم دارم ....کلی میخندم وقتی میخونمش ........یادته با چه بدبختی عکس های فیلم هندی و خواننده ها رو جمع میکردیم؟؟؟
الهه(مامان النا) : آره صبا من اسفند 58 هستم ما بد بختی های جنگ رو بیشتر یادمونه تا بهزاد