نوشان :
ببین بهزاد من اصلا نمیخوام گذر سالیان بنویسیم نمیخوامم فرارو بنویسیم میخوام یه جریان هیجان انگیز از زندان افتادن توام با اتفاقات احتمالی از توی زندان و بنویسیم ماجرا ترکیبی از پلیسی معمایی و جامعه شناسیه ( من انقد تبلیغات کردم که الان خودمم میندازن زندان)
این که چرا افتاده و چی کاره بوده مهم نیست میتونیم اونم مشخص کنیم

خوب اگه به فرض رای بیاره این داستان، چجوری فلش بک بزنیم وقتی خودمونم نمیدونیم طرف چیکاره ست ژانرش چیه؟ مثلا من بخوام قتل بنویسم یکی بره سیاسی بنویسه اون یکی اقتصادی، اخلاقی و ... ؟! 
اون بخش توی زندان هم اگه طرف گوشه گیر باشه و خیلی با بقیه نپره یه جوره اگه بخواد بپره هم باید چندتا شخصیت بیاریم که اونجا یه زندگی کوچیک راه اندازی کنن. در کل اینا برام شفاف بشه بهتره اگه رای آورد (چون خیلی تبلیغ کردی گفتم شاید رای بیاره)
اما داستان فرک رو متوجه ش شدم خوبیش اینه که آدما میتونن تا سرحد مرگ یا هر چیزی درگیر اون داستان بشن و محدودیتی نداره. پای مسائل جنایی، معما، سوتفاهم، درگیری های فردی، اجتماعی و ... رو میشه توش باز کرد.
داستان خودمم که نگووو عالیه اما چون خاطر خواه نداشت هِچ 