خانه
712K

کافه نویسندگان

  • ۱۱:۲۸   ۱۳۹۶/۵/۱۰
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    ""این بخشی از داستانی هست که تو نوشتی :

    به هر حال غزل سعی کرد خوشبین باشه و سعید رو به قضایای روستا ربط نده ولی به خاطره اینکه دل خوشی هم از سعید نداشت پیام اخرش رو بدون جواب گذاشت .....
    با خودش فکر کرد امروز اولین کاری که میکنم اینه که یواشکی برم پیش 
    پوریا ...پسری که با غزل ارتباط داشت تا ببینم اینروزا متوجه چیزه مشکوکی از خدیجه نشده بود یا اصلا امکان داره که خودش ب این موضوع مرتبط باشه ...""

    منم فکر کردم پوریا پسری هست که با غزل ارتباط داره و اون پسر هاشم که با خدیجه ارتباط داره نیست. در واقع یه شخصیت به اسم پوریا به داستان وارد شد که از غزل خوشش میاد و غزل میخواد از طریق اون بفهمه رامین پسر هاشم چیزی میدونه در مورد مرگ خدیجه یا نه

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان