سلام مهرنوش
حساب کتابش ساده ست دیگه از روی جدولی که داریم. فرک گفت ما تو این فصل 15 هزار و شما 5 هزار کشته میدیم.
https://www.zibakade.com/Topics/کافه-نویسندگان-TP22209-IX173/
در شروع این فصل یعنی پایان مثلا فصل پیروزی ما شما 78 هزار پیاده نظام(که 8 هزارتاشون مستعمره ای هستن و میگی زورشون مثل سربازهای خودمونه) دارید و 35 هزار سواره نظام(که مثلا گفتی زورشون حدود 1.5 برابر سواره نظام ماست، میشه اینو عوض کرد و 1 به 1 در نظر گرفت).
با ریتمی که در نظر گرفتیم. در پایان 12 ماه یعنی اوایل فصل بعد که صلح میشه، و حساب 5 هزار کشته(من گرفتم مثلا 3 هزار پیاده و 2 هزار سواره نظام) شما میشید 192 هزار پیاده(56 هزارتاش مستعمره ای) و 45 هزار سواره نظام.
جمع کل عددیش میشه 237 هزار انسان(که حالا سواره ها رو بعدا توضیح میدم)
ما در پایان فصل پیروز 60 هزار پیاده داریم(تازه مثلا ما قرار بود بزرگترین ارتش باشیم) و 66 هزار سواره نظام.
با احتساب ریتم تولید و 15 هزار کشته بعد از 12 ماه میشیم، 98 پیاده نظام و 76 سواره نظام(من گرفتم 10 هزار پیاده و 5 هزار سواره کشته میدیم).
پس مجموع تعداد کل انساهای نظامی ما میشه 174 هزار نفر.
پس فاصله انسانیمون میشه 63 هزار نظامی.
اگه بخوایم هر سواره نظام شما رو 1.5 برابر سواره نظام خودمون در نظر بگیریم، معادل 22 هزار پیاده زور شما بیشتر میشه که میشه 85 هزار نفر پیاده انگار شما بیشتر دارید.
اگر بخوایم تنه به تنه بریم، شما 94 هزار پیاده در پایان 12 ماه بیشتر دارید. و اگه اسب هاتون 1.5 برابر ما بخوایم در نظر بگیریم، 9 هزار اسب کمتر.
حالا اگه بخوای بگی این متوازنه، باید یه جای بنویسیم هر سواره نظام ما معادل 10 پیاده شما زور داره (یعنی سواره نظام خودتون معادل 15 پیاده) تا بدون هیچ تغییری توی سناریو سربازهامون برابر بشن. اگه منطقیه من با این یا هر روش دیگه ای موافقم.
در پایان ما یه جادوگر از دست دادیم، یه دوره انحصار 1 ساله معدن فلز داشتیم و یه چپاول شمال کشور، که اگه شما بخواید در مقابلش کتیبه از دست ندید، پس دیگه نمیشه که وارد خاک ما بشید.
این کلیت اعداد و ارقام، از دید من در تقابل متقابل. حالا ریورزلند و سیلورپاین چی میگن و شما چی میگید جای خود، آرگون ها هم که کسیو ندارن ازشون دفاع کنه پس اونا رو بیخیال، هر چیزی میشه ازشون ساخت.
به هر حال من با هر فرمول، یا داستانی موافقم که سریع جمعش کنیم تموم شه اما توازن اتفاقات از بین نره. حتی اگه فکر میکنی هر اسب به 10 سرباز منطقی نیست، میتونی موقع صلح مثلا بگی مارگون ها که حمله کردن، یه عده زیادی از مستعمره ای ها شورش میکنن و میشن طرفدار اونا و با هم باهاشون میجنگیم(که اعتبار کشتن سربازهای شما به ما نرسه و احساس پیروزی شما حفظ بشه) و ... که از معادلات خارج بشن. هر طور که همه راضی هستن.
به هر حال من تنها اصرارم اینه، ما یک فصل به شما حمله کردیم، خاک گرفتیم و آوارگی بوجود آوردیم. اما در پایان فقط همین برای ما موند. ارتش شما بزرگتر شد، 2 تا کتیبه دارید و مجیک تون رو قدرتمند نوشتید و ما یه مجیکمون کشته شد. این کلیت پیروزی ما در فصل قبل بر شماست. میخوام این توازن حفظ بشه.