خانه
542K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۲:۴۳   ۱۳۹۷/۳/۲۹
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    خب بچه ها بعد از خوندن  قسمتهایی که نقل قول کردم من و نوشان به نتایج زیر رسیدیم.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۹/۳/۱۳۹۷   ۱۶:۴۸
  • ۱۴:۲۹   ۱۳۹۷/۳/۲۹
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    خب بچه ها بعد از خوندنم قسمتهایی که نقل قول کردم من و نوشان به نتایج زیر رسیدیم.
    زیباکده

    سلام فرک جون خسته نباشی، پست نتیجه گیری رو حذف کردی؟

  • ۲۲:۱۴   ۱۳۹۷/۳/۲۹
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    خب بچه ها بعد از خوندنم قسمتهایی که نقل قول کردم من و نوشان به نتایج زیر رسیدیم.
    زیباکده

    سلام فرک جون خسته نباشی، پست نتیجه گیری رو حذف کردی؟

    زیباکده

    مهرنوش جون اول نوشتم بعد پاک کردم. فکر می کنم این چیزیه که خودتون باید با هم کنار بیاید و کلا از نقشی که تا حالا بازی کردم استعفا میدم و هیچگونه نقش میانجی، داور، ... نمیخوام داشته باشم. چون از فیدبکهایی که بعد از اینکه کلی وقت گذاشتم و سعی کردم بی طرف باشم متوجه شدم که راه رو دارم اشتباه میرم و اینکار در حد توانایی من نیست. امیدوارم زودتر به نتیجه برسید و من منتظرم تا زودتر قسمت مربوط به خودت رو بنویسی و مثل همیشه از خوندنش لذت ببرم. 

  • ۲۲:۲۰   ۱۳۹۷/۳/۲۹
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام بچه ها، ممنون فرک جون از حسن نیتت، من پیشنهاد می کنم که دو یا سه هفته وقفه ایجاد کنیم، مطمینم وقتی برگردیم داستان قشنگ تری خواهیم نوشت.
  • ۰۹:۲۷   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    ای بابا فرک چرا پاکش کردی کلی زحمت کشیده بودیم براش مشکلش کجا بود؟
  • leftPublish
  • ۰۹:۲۸   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    سلام بچه ها، ممنون فرک جون از حسن نیتت، من پیشنهاد می کنم که دو یا سه هفته وقفه ایجاد کنیم، مطمینم وقتی برگردیم داستان قشنگ تری خواهیم نوشت.
    زیباکده

    من موافق وقفه نیستم آخه چی شده که بخوایم وقفه ایجاد کنیم ما که تو کلیات موافقیم جزییاتم که قابل حله وقفه برای چی همین الان یه هفته ست وقفه ایجاد شده

  • ۰۹:۲۹   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    خب بچه ها بعد از خوندنم قسمتهایی که نقل قول کردم من و نوشان به نتایج زیر رسیدیم.
    زیباکده

    سلام فرک جون خسته نباشی، پست نتیجه گیری رو حذف کردی؟

    زیباکده

    مهرنوش جون اول نوشتم بعد پاک کردم. فکر می کنم این چیزیه که خودتون باید با هم کنار بیاید و کلا از نقشی که تا حالا بازی کردم استعفا میدم و هیچگونه نقش میانجی، داور، ... نمیخوام داشته باشم. چون از فیدبکهایی که بعد از اینکه کلی وقت گذاشتم و سعی کردم بی طرف باشم متوجه شدم که راه رو دارم اشتباه میرم و اینکار در حد توانایی من نیست. امیدوارم زودتر به نتیجه برسید و من منتظرم تا زودتر قسمت مربوط به خودت رو بنویسی و مثل همیشه از خوندنش لذت ببرم. 

    زیباکده

    کاش تو همین جا فید بک میدادین بهمون ببینیم مشکل کجاست

  • ۰۹:۴۸   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    نوشان : 
    زیباکده
    زیباکده

    کاش تو همین جا فید بک میدادین بهمون ببینیم مشکل کجاست

    زیباکده

    نوشان من ازت عذر میخوام که یک طرفه تصمیم گرفتم و نتیجه گیری که به کمک تو انجام داده بودیم رو حذف کردم.

    کلیت ماجرا تا اینجا که من متوجه شدم اینه:

    1- بهزاد انعطاف خوبی نشون داد و سر خیلی چیزها کوتاه اومد اما سر اینکه قبل از صلح تعداد نفرات ارتش اکسیموس برابر با 85 هزار سرباز پیاده(این عدد قابل تبدیل به سرباز سواره سبک و سنگین هست، طبق فرمول موجود) بیشتر از دزرتلند باشه اصلا موافقت نمی کنه و می گه اینجوری دلیل دزرتلند برای صلح ترس باید باشه اما توی توافق قبلی دلیل این بود که کشورها به این نتیجه می رسن که زورشون برابره وکسی زورش به اون یکی نمیرسه و در عین حال از شرایط جنگی هم خسته شدن-در این مورد من فکر می کنم بهزاد حق داره

    2- بهزاد موافقت کرد قبل از توافق صلح حداکثر ده تا 15 هزار نفر تعداد ارتش اکسیموس بیشتر باشه که با آزاد کردن 5 هزار اسیر میشه حدود 15 تا بیست هزار نفر بیشتر به علاوه که قدرت نیروی دریایی اکسیموس بیشتره اما چون توی این جنگ استفاده نمیشه اوکیه

    3- بهزاد می گه از این 85 هزار اضافی بودن اکسیموس مثلا 75 هزار اکسیموس به هر روشی-روشش برای بهزاد مهم نیست-کم بشه با گرفتن کتیبه-اینجوری رشد اکسیموس متوقف و کمبود دزرتلند جبران شه- با استفاده از جادوگر-خر تو خر شه و سربازای اکسیموسی همدیگرو بکشن یا هر جور دیگه- 

    4-مهرنوش میگه با هر روشی اگه اکسیموس 75 هزار سرباز از دست بده این فصل سیزن پیروزی اکسیموس نخواهد بود و این یک شکست بزرگه-فکر می کنم مهرنوش حق داره

    5- من دنبال راهی بودم که با کم کردن کشته های دزرتلند و به جاش کشته شدن ریورزلندیها- و کم کردن تلفات اکسیموس به نحوی که هر اکسیموسی 4 نفر رو بکشه یعنی نسبت یک به چهار- حمله میسالا به آرگون قبل از حمله باسمن به ریورزلند یعنی در حالیکه ریورزلند در کنار دزرتلند هست آرگون جنگ رو ترک کنه- ارسال سربازهای مستعمراتی برای کمک به آرگون و .... این تعادل قوا رو ایجاد کنم

    6- که هیچکدوم از پیشنهادات من رو مهرنوش جون نپذیرفت ، بعد از چندین بار ادیت کردن پیشنهادم آخر سر به این نتیجه رسیدم که این کاری نیست که از عهده من بربیاد و بچه ها خودشون دو تایی باید به یک نتیجه مشترک برسن

  • ۱۰:۰۳   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    خب من نظرمو میدم ( آخرین نظر ) تا بچه بیان و ببینیم چی میشه
    1- به جای 85 هزار سرباز اکسیموس که دزرت لند کم داره و توازن قوا رو از دست داده من بارها گفتم که فک میکنم جادوگر میتونه جبران کنه. قدرت جادوی جادوگر میتونه ، قدرت جادوی کتیبه رو خنثی کنه . نه از طریق اضافه کردن سرباز بلکه از هر طریقی که تو ذهن خوده بهزاده
    اینجوری مثلا اکسیموسها اول احساس برتری میکنن بعد با رو شدن جادوگر میترسن ( این طبق توافقمون هم هست) حالا بهزاد و مهرنوش باید بیان مشخصا به این آیتم رای بدن که اگر باهاش مخالفن علتش چیه؟

    2- دزرت لند نصف خاکه اکسیموسو که گرفته بود از دست میده ارتش اکسیموس تا وسطای کشورش پیشروی میکنن از اون ور سال گذشته مورد هجوم اکسیموسو ریورزلند قرار گرفته و یک سال هم معادنش دست اونا بوده
    من فک میکنم در کلیت ماجرا توازن هست لازم نیست حتما 75 هزارتا از ارتش اکسیموس کشته بشن ممکنه ترس از ناشناخته ها و مشکلات مالی عملا ناکارآمد بکنه این ارتشو
    در ضمن این فصل قرار نیست الزاما فصل پیروزی اکسیموس باشه چون فصل اول فصل پیروزی اکسیموس بود تقریبا بعد نکته مهم این وسط اینه که ما اگر بخوایم پیروز داشته باشیم صلحمون بی معنیه تو این فصل باید منطقا طرفین زورشون برابر باشه
    پس شد
    ارتش ریورزلند + ارتش دزرت لند + جادوی جادوگر= ارتش اکسیموس که خیلی زیاده+ ارتش آرگون که وسطای جنگ هم میره

    دیگه بقیه اش پرورش این ایده هاست که قشنگ و واقعی در بپرورونید و اینکه ترس ها و شکست ها و پیروزهای رو خوب دربیارید
  • ۱۱:۱۶   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام بچه ها من اومدم
  • leftPublish
  • ۱۱:۳۰   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    بچه ها من هر چی نگاه می کنم متوجه نمی شم که چجوری اکسیموس ها 85 هزار سرباز بیشتر دارن! اصلا این فرض که بقیه ی تحلیل ها بر مبنای اون نوشته شده از کجا اومده؟
    من خودمم اصلا دلم نمی خواد ارتشم 2 برابر ارتش یکی دیگه باشه و اصلا مبنای این محاسبه رو درک نمی کنم! لطفا برام توضیح بدید.
  • ۱۲:۰۲   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست

    سلام مهرنوش

    حساب کتابش ساده ست دیگه از روی جدولی که داریم. فرک گفت ما تو این فصل 15 هزار و شما 5 هزار کشته میدیم.

    https://www.zibakade.com/Topics/کافه-نویسندگان-TP22209-IX173/

    در شروع این فصل یعنی پایان مثلا فصل پیروزی ما شما 78 هزار پیاده نظام(که 8 هزارتاشون مستعمره ای هستن و میگی زورشون مثل سربازهای خودمونه) دارید و 35 هزار سواره نظام(که مثلا گفتی زورشون حدود 1.5 برابر سواره نظام ماست، میشه اینو عوض کرد و 1 به 1 در نظر گرفت).

    با ریتمی که در نظر گرفتیم. در پایان 12 ماه یعنی اوایل فصل بعد که صلح میشه، و حساب 5 هزار کشته(من گرفتم مثلا 3 هزار پیاده و 2 هزار سواره نظام) شما میشید 192 هزار پیاده(56 هزارتاش مستعمره ای) و 45 هزار سواره نظام.

    جمع کل عددیش میشه 237 هزار انسان(که حالا سواره ها رو بعدا توضیح میدم)

    ما در پایان فصل پیروز 60 هزار پیاده داریم(تازه مثلا ما قرار بود بزرگترین ارتش باشیم) و 66 هزار سواره نظام.

    با احتساب ریتم تولید و 15 هزار کشته بعد از 12 ماه میشیم، 98 پیاده نظام و 76 سواره نظام(من گرفتم 10 هزار پیاده و 5 هزار سواره کشته میدیم).

    پس مجموع تعداد کل انساهای نظامی ما میشه 174 هزار نفر.

    پس فاصله انسانیمون میشه 63 هزار نظامی.

    اگه بخوایم هر سواره نظام شما رو 1.5 برابر سواره نظام خودمون در نظر بگیریم، معادل 22 هزار پیاده زور شما بیشتر میشه که میشه 85 هزار نفر پیاده انگار شما بیشتر دارید. 

    اگر بخوایم تنه به تنه بریم، شما 94 هزار پیاده در پایان 12 ماه بیشتر دارید. و اگه اسب هاتون 1.5 برابر ما بخوایم در نظر بگیریم، 9 هزار اسب کمتر. 

    حالا اگه بخوای بگی این متوازنه، باید یه جای بنویسیم هر سواره نظام ما معادل 10 پیاده شما زور داره (یعنی سواره نظام خودتون معادل 15 پیاده) تا بدون هیچ تغییری توی سناریو سربازهامون برابر بشن. اگه منطقیه من با این یا هر روش دیگه ای موافقم.

    در پایان ما یه جادوگر از دست دادیم، یه دوره انحصار 1 ساله معدن فلز داشتیم و یه چپاول شمال کشور،  که اگه شما بخواید در مقابلش کتیبه از دست ندید، پس دیگه نمیشه که وارد خاک ما بشید. 

    این کلیت اعداد و ارقام، از دید من در تقابل متقابل. حالا ریورزلند و سیلورپاین چی میگن و شما چی میگید جای خود، آرگون ها هم که کسیو ندارن ازشون دفاع کنه پس اونا رو بیخیال، هر چیزی میشه ازشون ساخت.

    به هر حال من با هر فرمول، یا داستانی موافقم که سریع جمعش کنیم تموم شه اما توازن اتفاقات از بین نره. حتی اگه فکر میکنی هر اسب به 10 سرباز منطقی نیست، میتونی موقع صلح مثلا بگی مارگون ها که حمله کردن، یه عده زیادی از مستعمره ای ها شورش میکنن و میشن طرفدار اونا و با هم باهاشون میجنگیم(که اعتبار کشتن سربازهای شما به ما نرسه و احساس پیروزی شما حفظ بشه) و ... که از معادلات خارج بشن. هر طور که همه راضی هستن.

    به هر حال من تنها اصرارم اینه، ما یک فصل به شما حمله کردیم، خاک گرفتیم و آوارگی بوجود آوردیم. اما در پایان فقط همین برای ما موند. ارتش شما بزرگتر شد، 2 تا کتیبه دارید و مجیک تون رو قدرتمند نوشتید و ما یه مجیکمون کشته شد. این کلیت پیروزی ما در فصل قبل بر شماست. میخوام این توازن حفظ بشه.

  • ۱۲:۲۹   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    لوووووول!
    آهان پس این موضوع از این محاسبات پیچیده اشتباه سرچشمه گرفته!
    خوب حالا بیایم درستش کنیم، اول اینکه این تفاوت بزرگ از اینجابوجود میاد که ما این محاسبه رو بر اساس 12 ماه قراردادیم، درحالی که الان 3 ماه از شروع سال گذشته و تعداد اولیه با احتساب این سه ماه در جدول نوشته شده
    دوم اینکه ما حداکثر در 4 یا 5 ماه دیگه به صلح می رسیم پس این نرخ رشد تا اعلام آدرس کتیبه ی شما حداکثر 5 ماه باید محاسبه بشه
    سوم اینکه کشته شدن جادوگر شما از نظر نظامی کاملا فاید اهمیت هست و قدرت یک جادوگر هم عملا برای اعمال جادو کفایت می کنه چون ما 2 موقعیت فیزیکی نداریم و قدرت افکت جادو هم دست خودمون هست و هر جوری می خوایم می تونیم بنویسیم، پس من فکر نمی کنم اشاره به کشته شدن جادوگر در حالی که کوچکترین تغییری در قدرت جادو بوجود نیومده اهمیت در نظر گرفته شدن در بالانس رو داشته باشه
    موضوع بعدی اینه که در نهایت بعد از اینکه محاسبات دقیقتر رو انجام دادیم می تونیم به راحتی به یک ارتش غربی شما شامل مثلا 20 تا 30 هزار نفر یا هر عددی که لازم بود اشاره کنیم که هنوز در مرز ریورزلند موندن چون گودریان تا ارسال ارتش ریورزلند یا هر چیز دیگه ای کاملا به اونها اعتماد نداشت یا هر چیزی که به ذهنتون می رسه و موضوع بالانس به نظر من به راحتی قابل دست یافتن هست
    موضوع بعدی اینه که شما 70 هزار سواره نظام خودتون رو هم عرض پیاده نظام در نظر گرفتید؟ فکر نمی کنم اینطوری باشه و می تونیم در مورد اینا هم اگر لازم هست صحبت کنیم.
    موضوع آخر هم که من احساس می کنم چون یکم عصبانی و احساسی شدید نوشتید اینه که اتفاقات فصل اول رو در شمال کشورتون هم عرض اتفاقات فصل قبلی تو کشور ما نوشتید، که البته من پیشنهاد می کنم که کلا ازش صرف نظر کنیم، من از اول هم مایل نبودم وارد کشور شما بشم و به نظرم جنگ در همون محاصره اولین قلعه مرزی شما تموم بشه بهتره
    بعد هم ما کتیبه ها رو از ترس باسمون ها و در تنگنای نیاز به کمک غذایی و مالی معاوضه می کنیم.
    البته لطفا با یکمی توقف موافقت کنید که از این حال و هوا خارج بشیم.
  • ۱۲:۴۲   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    لوووووول!
    آهان پس این موضوع از این محاسبات پیچیده اشتباه سرچشمه گرفته!
    خوب حالا بیایم درستش کنیم، اول اینکه این تفاوت بزرگ از اینجابوجود میاد که ما این محاسبه رو بر اساس 12 ماه قراردادیم، درحالی که الان 3 ماه از شروع سال گذشته و تعداد اولیه با احتساب این سه ماه در جدول نوشته شده
    دوم اینکه ما حداکثر در 4 یا 5 ماه دیگه به صلح می رسیم پس این نرخ رشد تا اعلام آدرس کتیبه ی شما حداکثر 5 ماه باید محاسبه بشه
    سوم اینکه کشته شدن جادوگر شما از نظر نظامی کاملا فاید اهمیت هست و قدرت یک جادوگر هم عملا برای اعمال جادو کفایت می کنه چون ما 2 موقعیت فیزیکی نداریم و قدرت افکت جادو هم دست خودمون هست و هر جوری می خوایم می تونیم بنویسیم، پس من فکر نمی کنم اشاره به کشته شدن جادوگر در حالی که کوچکترین تغییری در قدرت جادو بوجود نیومده اهمیت در نظر گرفته شدن در بالانس رو داشته باشه
    موضوع بعدی اینه که در نهایت بعد از اینکه محاسبات دقیقتر رو انجام دادیم می تونیم به راحتی به یک ارتش غربی شما شامل مثلا 20 تا 30 هزار نفر یا هر عددی که لازم بود اشاره کنیم که هنوز در مرز ریورزلند موندن چون گودریان تا ارسال ارتش ریورزلند یا هر چیز دیگه ای کاملا به اونها اعتماد نداشت یا هر چیزی که به ذهنتون می رسه و موضوع بالانس به نظر من به راحتی قابل دست یافتن هست
    موضوع بعدی اینه که شما 70 هزار سواره نظام خودتون رو هم عرض پیاده نظام در نظر گرفتید؟ فکر نمی کنم اینطوری باشه و می تونیم در مورد اینا هم اگر لازم هست صحبت کنیم.
    موضوع آخر هم که من احساس می کنم چون یکم عصبانی و احساسی شدید نوشتید اینه که اتفاقات فصل اول رو در شمال کشورتون هم عرض اتفاقات فصل قبلی تو کشور ما نوشتید، که البته من پیشنهاد می کنم که کلا ازش صرف نظر کنیم، من از اول هم مایل نبودم وارد کشور شما بشم و به نظرم جنگ در همون محاصره اولین قلعه مرزی شما تموم بشه بهتره
    بعد هم ما کتیبه ها رو از ترس باسمون ها و در تنگنای نیاز به کمک غذایی و مالی معاوضه می کنیم.
    البته لطفا با یکمی توقف موافقت کنید که از این حال و هوا خارج بشیم.
    زیباکده

    161616

    مهرنوش متاسفانه همه حرف هایی که مینویسی اشتباهه. چون عصبی شدی و متن رو نمیخونی. هی مجبوریم توضیح بدیم به هم. 

    در مورد بند اولت : اینطور نیست، ما عددها رو نوشتیم بعد از جنگ، وقتی من محاسبه میکردم فقط 4 ماه آخری از سال که دارک اسلو کتیبه ها رو گذاشت، تا پایان فصل حساب کردم. (اما میتونیم عددها رو دستکاری کنیم هر طوری که دوست داری که دیگه این بحث ادامه پیدا نکنه)

    در مورد بند 2 : قرار نیست ما اواسط پاییز به صلح برسیم و تعداد کتیبه هامون از اواسط پاییز دقیقا برابر بشه. قراره زمان حمله باسمن ها تعداد کتیبه ها و ریتم تولید ارتش همه کشورها برابر بشه. اما اگه اینم میخوایم تغییر بدیم و اواسط پاییز همه کتیبه داشته باشن هم مشکلی ندارم اگه بقیه هم مشکلی ندارن.

    بند سوم : در مورد جادوگر ها اشتباه میکنی، ما هر تعداد جادوگر بیشتری که داشته باشیم، توی یک یا چند حمله میتونیم با شدت خیلی بیشتری تخریب در ارتش دشمن بوجود بیاریم. برای همین دستیابی به هر دو جادگر رو 3 سال زمان براش گذاشتم. اگه نه ما الان اگه مثلا 20 تا جادوگر داشتیم، کلا دیگه هیچ ارتشی نمیتونست به ما حمله کنه. در مورد اینکه تعداد جادوگرها تاثیری توی جنگ نداره داری اشتباه میکنی. من قبول ندارم که شما با کشتن یک جادوگر ما هیچی از لذت پیروزی ما کم نکردید. بلکه خیلی زیاد هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ توازن کم کردید که توی متن داستان هم مشخصه. کلا این بند رو نمیتونم موافق باشم. من جادوگر رو معادل کتیبه میدونم.

    چهارم اینکه ما زمانی که این جدول رو نوشتیم، قرارمون این بود که این کل ارتش های ماست و دیگه غرب و شرق و ... رو حساب نکردیم. اگه میخوایم الان جدول رو تغییر بدیم و جمعیت کل ارتش های همه رو یه جور دیگه بنویسیم که بالانس بشه، با اینم مشکلی ندارم. اما الان حرفت اشتباه هست. اینایی که نوشتیم کل ارتش های اقلیم هاست.

    در مورد سواره نظام هم حرف منو نخوندی. من گفتم سواره نظام رو یا باید معادل 10 نفر بگیریم که بالانس بشه. اگه مثلا معادل 1 نفر بگیریم فاصله میشه 85 هزار. نمیدونم معادل x نفر بگیریم، میشه فلان قدر. من پرسیدم معادل چند نفر بگیریم؟

    در مورد اون یکسال هم باشه مشکلی نیست. چون میگی اهمیتی نداره، ما توی زمان صلح انحصار یکسال چوب رو از شما میگیریم که این مشکل بی اهمیت حل بشه.

    منم موافقم. الان بحث هامون یه کم از منطق خارج شده و داره تبدیل به جدل میشه و سر و تهش مشخص نیست. حالا دست کم تا شنبه بریم فکر کنیم و با چندتا پیشنهاد منطقی و واقعی برگردیم.

    ویرایش شده توسط بهزاد لابی در تاریخ ۳۰/۳/۱۳۹۷   ۱۲:۵۱
  • ۱۳:۰۵   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بچه ها دیروز که من با نوشان در حال تقریبا چت بودیم از شدت ارسال و دریافت پیام. حرف خیلی جالبی زد و گفت مهرنوش و بهزاد واقعا دارن وارد جنگ میشن و این به خاطر علاقه به داستان و اقلیمشون هست و بعد گفت البته منم در مورد اقلیمم همین حس رو دارم. بچه ها من این علاقه رو به فال نیک می گیرم و نشونه خوبیه. از شما هم میخوام که یادتون باشه قبل از همه این اقلیمها و داستان بی آغاز بی پایان ما با هم دوست بودیم و کلی داستان خوب نوشتیم و این یکی از همه بهتر هم شده. این بحث هایی که اینجا می کنیم مثل پیش نویس داستان هست و نکته بعدی که آقای کینگ می گه رو الان در تاپیک مربوطه قرار میدم ببینید که چه جالبه.
    آره ما باید اینجا یه سری حساب کتاب ریاضی بکنیم جدول بندی کنیم تا وقتی میخوایم داستانمون رو بنویسیم منطقش درست باشه.
  • ۱۳:۱۰   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    مهرنوش : 
    لوووووول!
    آهان پس این موضوع از این محاسبات پیچیده اشتباه سرچشمه گرفته!
    خوب حالا بیایم درستش کنیم، اول اینکه این تفاوت بزرگ از اینجابوجود میاد که ما این محاسبه رو بر اساس 12 ماه قراردادیم، درحالی که الان 3 ماه از شروع سال گذشته و تعداد اولیه با احتساب این سه ماه در جدول نوشته شده
    دوم اینکه ما حداکثر در 4 یا 5 ماه دیگه به صلح می رسیم پس این نرخ رشد تا اعلام آدرس کتیبه ی شما حداکثر 5 ماه باید محاسبه بشه
    سوم اینکه کشته شدن جادوگر شما از نظر نظامی کاملا فاید اهمیت هست و قدرت یک جادوگر هم عملا برای اعمال جادو کفایت می کنه چون ما 2 موقعیت فیزیکی نداریم و قدرت افکت جادو هم دست خودمون هست و هر جوری می خوایم می تونیم بنویسیم، پس من فکر نمی کنم اشاره به کشته شدن جادوگر در حالی که کوچکترین تغییری در قدرت جادو بوجود نیومده اهمیت در نظر گرفته شدن در بالانس رو داشته باشه
    موضوع بعدی اینه که در نهایت بعد از اینکه محاسبات دقیقتر رو انجام دادیم می تونیم به راحتی به یک ارتش غربی شما شامل مثلا 20 تا 30 هزار نفر یا هر عددی که لازم بود اشاره کنیم که هنوز در مرز ریورزلند موندن چون گودریان تا ارسال ارتش ریورزلند یا هر چیز دیگه ای کاملا به اونها اعتماد نداشت یا هر چیزی که به ذهنتون می رسه و موضوع بالانس به نظر من به راحتی قابل دست یافتن هست
    موضوع بعدی اینه که شما 70 هزار سواره نظام خودتون رو هم عرض پیاده نظام در نظر گرفتید؟ فکر نمی کنم اینطوری باشه و می تونیم در مورد اینا هم اگر لازم هست صحبت کنیم.
    موضوع آخر هم که من احساس می کنم چون یکم عصبانی و احساسی شدید نوشتید اینه که اتفاقات فصل اول رو در شمال کشورتون هم عرض اتفاقات فصل قبلی تو کشور ما نوشتید، که البته من پیشنهاد می کنم که کلا ازش صرف نظر کنیم، من از اول هم مایل نبودم وارد کشور شما بشم و به نظرم جنگ در همون محاصره اولین قلعه مرزی شما تموم بشه بهتره
    بعد هم ما کتیبه ها رو از ترس باسمون ها و در تنگنای نیاز به کمک غذایی و مالی معاوضه می کنیم.
    البته لطفا با یکمی توقف موافقت کنید که از این حال و هوا خارج بشیم.
    زیباکده

    161616

    مهرنوش متاسفانه همه حرف هایی که مینویسی اشتباهه. چون عصبی شدی و متن رو نمیخونی. هی مجبوریم توضیح بدیم به هم. 

    در مورد بند اولت : اینطور نیست، ما عددها رو نوشتیم بعد از جنگ، وقتی من محاسبه میکردم فقط 4 ماه آخری از سال که دارک اسلو کتیبه ها رو گذاشت، تا پایان فصل حساب کردم. (اما میتونیم عددها رو دستکاری کنیم هر طوری که دوست داری که دیگه این بحث ادامه پیدا نکنه)

    در مورد بند 2 : قرار نیست ما اواسط پاییز به صلح برسیم و تعداد کتیبه هامون از اواسط پاییز دقیقا برابر بشه. قراره زمان حمله باسمن ها تعداد کتیبه ها و ریتم تولید ارتش همه کشورها برابر بشه. اما اگه اینم میخوایم تغییر بدیم و اواسط پاییز همه کتیبه داشته باشن هم مشکلی ندارم اگه بقیه هم مشکلی ندارن.

    بند سوم : در مورد جادوگر ها اشتباه میکنی، ما هر تعداد جادوگر بیشتری که داشته باشیم، توی یک یا چند حمله میتونیم با شدت خیلی بیشتری تخریب در ارتش دشمن بوجود بیاریم. برای همین دستیابی به هر دو جادگر رو 3 سال زمان براش گذاشتم. اگه نه ما الان اگه مثلا 20 تا جادوگر داشتیم، کلا دیگه هیچ ارتشی نمیتونست به ما حمله کنه. در مورد اینکه تعداد جادوگرها تاثیری توی جنگ نداره داری اشتباه میکنی. من قبول ندارم که شما با کشتن یک جادوگر ما هیچی از لذت پیروزی ما کم نکردید. بلکه خیلی زیاد هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ توازن کم کردید که توی متن داستان هم مشخصه. کلا این بند رو نمیتونم موافق باشم. من جادوگر رو معادل کتیبه میدونم.

    چهارم اینکه ما زمانی که این جدول رو نوشتیم، قرارمون این بود که این کل ارتش های ماست و دیگه غرب و شرق و ... رو حساب نکردیم. اگه میخوایم الان جدول رو تغییر بدیم و جمعیت کل ارتش های همه رو یه جور دیگه بنویسیم که بالانس بشه، با اینم مشکلی ندارم. اما الان حرفت اشتباه هست. اینایی که نوشتیم کل ارتش های اقلیم هاست.

    در مورد سواره نظام هم حرف منو نخوندی. من گفتم سواره نظام رو یا باید معادل 10 نفر بگیریم که بالانس بشه. اگه مثلا معادل 1 نفر بگیریم فاصله میشه 85 هزار. نمیدونم معادل x نفر بگیریم، میشه فلان قدر. من پرسیدم معادل چند نفر بگیریم؟

    در مورد اون یکسال هم باشه مشکلی نیست. چون میگی اهمیتی نداره، ما توی زمان صلح انحصار یکسال چوب رو از شما میگیریم که این مشکل بی اهمیت حل بشه.

    منم موافقم. الان بحث هامون یه کم از منطق خارج شده و داره تبدیل به جدل میشه و سر و تهش مشخص نیست. حالا دست کم تا شنبه بریم فکر کنیم و با چندتا پیشنهاد منطقی و واقعی برگردیم.

    زیباکده

    بهزاد خان شما درست می گید ولی مطمئن هستید که الان نوشته ی منو خوندید؟

  • ۱۳:۱۱   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    بچه ها دیروز که من با نوشان در حال تقریبا چت بودیم از شدت ارسال و دریافت پیام. حرف خیلی جالبی زد و گفت مهرنوش و بهزاد واقعا دارن وارد جنگ میشن و این به خاطر علاقه به داستان و اقلیمشون هست و بعد گفت البته منم در مورد اقلیمم همین حس رو دارم. بچه ها من این علاقه رو به فال نیک می گیرم و نشونه خوبیه. از شما هم میخوام که یادتون باشه قبل از همه این اقلیمها و داستان بی آغاز بی پایان ما با هم دوست بودیم و کلی داستان خوب نوشتیم و این یکی از همه بهتر هم شده. این بحث هایی که اینجا می کنیم مثل پیش نویس داستان هست و نکته بعدی که آقای کینگ می گه رو الان در تاپیک مربوطه قرار میدم ببینید که چه جالبه.
    آره ما باید اینجا یه سری حساب کتاب ریاضی بکنیم جدول بندی کنیم تا وقتی میخوایم داستانمون رو بنویسیم منطقش درست باشه.
    زیباکده

    آره بعیدم نیست 16

    درسته این بحث ها طبیعیه و در آخر فکر کنم باعث بشه چیزی که توی داستان میمونه منطقی تر و جذاب تر بشه. شاید نویسنده ها مجبور بشن داستان رو بچلونن که منطقش در بیاد و سوپرایزش برای خودمون کم باشه، اما نتیجه ش در کل بهتر میشه. البته با همه اینها من هنوز هم سوپرایزهایی با مهرنوش برای شما و با هر کدوم از شما برای دیگران دارم. ولی کتمان نمیکنم که همین الانم گودریان دستور کار روی ساخت هواپیماهای B2 و F22 رو به نیکلاس بوردو داده 4

  • ۱۳:۱۶   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 

    بهزاد خان شما درست می گید ولی مطمئن هستید که الان نوشته ی منو خوندید؟

    زیباکده

    دیگه در حد توانم. 4

    من در کل اینا رو میتونم بگم که برخلاف نوشته هات، این اعداد مال الان نیست و مال پایان فصل قبله، اعداد در توافق قبلی کل ارتش ها رو شامل میشد. اینکه شما با کشتن جادوگر انگار یه سرباز معمولی رو کشتید، همینطور که از چرخش توازن جنگ و شروع برتری شما به ما بر میاد گرفته تا مشکلات روحی و کاهش لذت و ... رو اصلا قبول ندارم و تعدادشون هر چی بیشتر باشه تاثیرگذارتر هستن، مثل کتیبه ها. در مورد ضریب زور هر اسب به پیاده هم توافق میکنیم و در زمان صلح ارتش ها رو برابر میکنیم. من میگم قرار نبود 5 ماه دیگه همه کتیبه ها رو بذارن و مجیک باسمن ها توی پاییز آزاد بشه و ...

    ولی میشه همه اینا رو با توافق همه اعضا تغییر داد که به توازن برسیم. حالا قطعا توی حرفهای همه مون ایراداتی هست، فکر کنیم شنبه بیایم درستش کنیم و ادامه بدیم.

  • ۱۳:۳۰   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بچه ها منم موافقم این بحث الان متوقف شه و شنبه دوباره با ایده های جالبتون برگردید. البته من از دوشنبه تا آخر هفته مسافرت هستم و دوست داشتم قبلش یک قسمت دیگه م که نصفش رو نوشتم پست کنم اگه داستان راه افتاد یکشنبه قسمت خودمو میذارم اگه نه که میره تا هفته بعد
  • ۱۳:۳۳   ۱۳۹۷/۳/۳۰
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    نکته رو گذاشتم توی تاپیک چگونه نویسنده شویم. آقای کینگ می گه پیش نویس داستان باید کاملا محرمانه بمونه اما چون داستان ما چند تا نویسنده داره باید اینجا بحث کنیم تا به نتیجه خوب و مشترکی برسیم.
    تا شنبه خداحافظ
    با آرزوی یک نتیجه خوب برای تیم ملی
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان