خانه
712K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۰:۵۱   ۱۳۹۶/۶/۹
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    شاردِل فرمان حمله را صادر کرد

    کافه نویسندگان

    لابِر فرمانده سواره نظام ریورزلند

    کافه نویسندگان

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۹/۶/۱۳۹۶   ۱۰:۵۳
  • ۱۱:۰۵   ۱۳۹۶/۶/۹
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    باراد: شاه پیشین ریورزلند، پدر شاردِل
    باراد کینگدم: نام پایتخت ریورزلند پس از فرمانروایی ملکه
    شاردِل: ملکه کنونی ریورزلند
    موناگ: مشاور اصلی ملکه، دوست و مشاور شاه پیشین
    کیموتو تِکُمو: مردی از قاره کهن و سرزمین باسمُن که در گذشته فرمانده نیروی دریایی باسمُن بود و اکنون یکی از مشاوران مورد اعتماد ملکه و فرمانده کل نیروی دریایی ریورزلند است.
    باسمُن: نام سرزمینی در قاره کهن که فرمانروایی خونریز و مستبد دارد
    لابِر: فرمانده سواره نظام ریورزلند
    فابیوز: فرمانده پیاده نظام ریورزلند
    ----------------------
    حمله ریورزلند به دزرت لند با ارتش 50 هزار نفری
  • ۱۱:۴۲   ۱۳۹۶/۶/۹
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    دوستان عزیز من چند پیام به صورت ناشناس دریافت کردم که به مسئله ای مشترک معترض بودند، از اونجا که افتخار دادین و رسیدگی به امور نویسندگان رو به من سپردین بر خود واجب دونستم اینجا مطرح کنم.
    همونطور که در ابتدا اشاره کردم به داستان به طور کلی نگاه کنید و به سرزمینی که دربارش می نویسید وابسته نشید یعنی سعی نکنید بنویسید که سرزمین شما خیلی از همه بهتره یا ثروتمندتره یا ....
    به شکل بازی به داستان نگاه نکنید که همه فکرتون این باشه که در نهایت سرزمین شما پیروز یا برتر باشه، بچه ها این یک داستانه لطفا داستان گونه بنویسید و فقط به جملات خبری اکتفا نکنید.
    در کنار جنگ، پر کردن سیلوها، تجارت و ... داستانهای دیگه هم در حال شکل گیری باشه یعنی به داستان جزئیات اضافه کنید.
    در نهایت از طرف خودم می گم که واقعا داستان سختی هست که با همکاری همه بسیار خوندنی و جالب شده و من شخصا از خوندنش لذت می برم با اضافه کردن جزییات و ظرایف داستانمون رو زیباتر کنیم.
    در ضمن زندگی در سرزمینهاتون رو متوقف جنگ ما نکنید به هر حال این جنگ در بیرون از مرزهای شماست. همینطور که الان در اطراف هر کشوری میتونه جنگ باشه ولی زندگی همسایه ها خیلی تحت تاثیر نیست. من و بهزاد با هم هماهنگیم و این جنگ به زودی به سرانجام میرسه.

    سپاسگزارم
  • ۱۱:۰۶   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    بروبکس چرا نمینویسین
  • ۱۱:۲۹   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    الان بهزاد باید بنویسه با این حمله ای که بهش شده میخواد چیکار کنه و
    مهرنوش بگه با این جنگ در نزدیکی مرزهاش چجوری برخورد میکنه
    ------
    در ضمن بگم من قصدم این نیست که یه جنگ بزرگ به وجود بیاد، البته آخر آخر داستان دلم میخواد که مثلا ما چهار اقلیم متحد شیم برای انجام کاری ، مثلا حمله به قاره کهن یا ...
    البته دیروز با برادرم صحبت کردم گفتش که اگه قصدت ایجاد یه جنگ بزرگ نبوده نباید می گفتی با یه لشکر 50 هزار نفری حمله کردی
  • leftPublish
  • ۱۲:۱۵   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    خوب میبینم که چشم بد به دزرت لند دارید
    بذار ببینم اکسیموس ها میخوان چیکار کنن، منم بعدش مینویسم دارم براتون
  • ۱۲:۴۰   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    دوستان عزیز من چند پیام به صورت ناشناس دریافت کردم که به مسئله ای مشترک معترض بودند، از اونجا که افتخار دادین و رسیدگی به امور نویسندگان رو به من سپردین بر خود واجب دونستم اینجا مطرح کنم.
    همونطور که در ابتدا اشاره کردم به داستان به طور کلی نگاه کنید و به سرزمینی که دربارش می نویسید وابسته نشید یعنی سعی نکنید بنویسید که سرزمین شما خیلی از همه بهتره یا ثروتمندتره یا ....
    به شکل بازی به داستان نگاه نکنید که همه فکرتون این باشه که در نهایت سرزمین شما پیروز یا برتر باشه، بچه ها این یک داستانه لطفا داستان گونه بنویسید و فقط به جملات خبری اکتفا نکنید.
    در کنار جنگ، پر کردن سیلوها، تجارت و ... داستانهای دیگه هم در حال شکل گیری باشه یعنی به داستان جزئیات اضافه کنید.
    در نهایت از طرف خودم می گم که واقعا داستان سختی هست که با همکاری همه بسیار خوندنی و جالب شده و من شخصا از خوندنش لذت می برم با اضافه کردن جزییات و ظرایف داستانمون رو زیباتر کنیم.
    در ضمن زندگی در سرزمینهاتون رو متوقف جنگ ما نکنید به هر حال این جنگ در بیرون از مرزهای شماست. همینطور که الان در اطراف هر کشوری میتونه جنگ باشه ولی زندگی همسایه ها خیلی تحت تاثیر نیست. من و بهزاد با هم هماهنگیم و این جنگ به زودی به سرانجام میرسه.

    سپاسگزارم
    زیباکده

    فرک جون اتفاقا من نظر دیگه ای دارم، به نظر من پرداختن به حاشیه ها در هر سرزمین دوباره مثل داستان های قبلی که نوشتیم داستان رو از هیجان میندازه و تموم کردنش رو سخت می کنه، به نظر من هر کس طبیعتا روی بهتر کردن سرزمین خودش تمرکز کنه ولی به صورت منطقی نه اینکه مثلا ما داریم سواره نظام می سازیم یکی باروت رو اختراع کنه، یک جور متوازن، بعد بصورت چرخشی با هم توافق کنیم که مثلا یک امپراتوری یک نبوغ انجام بده و مثلا چیزی بدست بیاره و بعد مثلا یکی اشتباه یا خیانت کنه و چیزی از دست بره همینطور برای همه تکرار بشه که هیچ کس پیروز نباشه تو داستان ولی همیشه صحنه ی داستان پر از هیچان باشه

    اگر قرار باشه به حواشی بپردازیم اینقدر زیاد هست که مثل سریال های ترکیه ای با هزار قسمت هم تموم نمی شه 4

  • ۱۲:۴۲   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    من یک قسمت با مشاوره ی قایم مقام جنگی خودم "شوشو" نوشتم
  • ۱۲:۵۱   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست

    کافه نویسندگان

     سرزمین شرق: سرزمین آفتاب معروف به ~~EXIMUS~~

    نام امپراطوری : EXIMUS

    نام شاه: اکسیموس هفتم شاه هزار خورشید

    جادو : پرنده ی دانا

    جمله معرف امپراطوری : Long Live Eximus

    وزیر اعظم: عالیجناب تایرل

    فرمانده ی کل ارتش امپراتوری اکسیموس: سر جان از خانواده ی گالیان

    رییس مجلس سنا: لرد بایلان

    لرد وریس از اشراف زادگان با نقوذ و بزرگ خاندان پایتخت نشین وریس از اعضای کانسیل فرماندهی اکسیموس

    لرد بالین از کانسیل فرماندهی و سناتور ایالت شمالی

    کانسیل فرماندهی: شورای مشورتی عالی فرمانروایی اکسیموس

    دارک اسلو استار: پسر باهوش و قدرتمند شاه هزار آفتاب که 3 سال هست که خبری از وی شنیده نشده.

  • ۱۳:۱۲   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    آفرین فرک جون که اون نقشه ی امپراتوری ها رو گذاشتی
    بدون نقشه واقعا نوشتن خیلی سخت می شد
  • leftPublish
  • ۱۳:۵۷   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    زیباکده
    فرک (Ferak) : 
    دوستان عزیز من چند پیام به صورت ناشناس دریافت کردم که به مسئله ای مشترک معترض بودند، از اونجا که افتخار دادین و رسیدگی به امور نویسندگان رو به من سپردین بر خود واجب دونستم اینجا مطرح کنم.
    همونطور که در ابتدا اشاره کردم به داستان به طور کلی نگاه کنید و به سرزمینی که دربارش می نویسید وابسته نشید یعنی سعی نکنید بنویسید که سرزمین شما خیلی از همه بهتره یا ثروتمندتره یا ....
    به شکل بازی به داستان نگاه نکنید که همه فکرتون این باشه که در نهایت سرزمین شما پیروز یا برتر باشه، بچه ها این یک داستانه لطفا داستان گونه بنویسید و فقط به جملات خبری اکتفا نکنید.
    در کنار جنگ، پر کردن سیلوها، تجارت و ... داستانهای دیگه هم در حال شکل گیری باشه یعنی به داستان جزئیات اضافه کنید.
    در نهایت از طرف خودم می گم که واقعا داستان سختی هست که با همکاری همه بسیار خوندنی و جالب شده و من شخصا از خوندنش لذت می برم با اضافه کردن جزییات و ظرایف داستانمون رو زیباتر کنیم.
    در ضمن زندگی در سرزمینهاتون رو متوقف جنگ ما نکنید به هر حال این جنگ در بیرون از مرزهای شماست. همینطور که الان در اطراف هر کشوری میتونه جنگ باشه ولی زندگی همسایه ها خیلی تحت تاثیر نیست. من و بهزاد با هم هماهنگیم و این جنگ به زودی به سرانجام میرسه.

    سپاسگزارم
    زیباکده

    فرک جون اتفاقا من نظر دیگه ای دارم، به نظر من پرداختن به حاشیه ها در هر سرزمین دوباره مثل داستان های قبلی که نوشتیم داستان رو از هیجان میندازه و تموم کردنش رو سخت می کنه، به نظر من هر کس طبیعتا روی بهتر کردن سرزمین خودش تمرکز کنه ولی به صورت منطقی نه اینکه مثلا ما داریم سواره نظام می سازیم یکی باروت رو اختراع کنه، یک جور متوازن، بعد بصورت چرخشی با هم توافق کنیم که مثلا یک امپراتوری یک نبوغ انجام بده و مثلا چیزی بدست بیاره و بعد مثلا یکی اشتباه یا خیانت کنه و چیزی از دست بره همینطور برای همه تکرار بشه که هیچ کس پیروز نباشه تو داستان ولی همیشه صحنه ی داستان پر از هیچان باشه

    اگر قرار باشه به حواشی بپردازیم اینقدر زیاد هست که مثل سریال های ترکیه ای با هزار قسمت هم تموم نمی شه 4

    زیباکده

    بهزاد و نوشان شما هم لطفا نظر خودتون رو در این باره بگید ممنون

  • ۱۴:۳۷   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    من نظرم اینه که اون بخشی که مهرنوش میگه تا حدی طبیعی هست. یعنی حالا که ما داریم یه اقلیمی رو پر و بال میدیم در عین حال بهش علاقه مند هم میشیم. اما خوب این رو باید مدیریت کنیم. نباید صفت های خوب رو همه رو به خودمون اختصاص بدیم و جوری بنویسیم که همه اتفاق های مثبت برای یک اقلیم بیفته.
    اما به نظر من هر کسی برای اقلیم خودش هم فن های خوب بزنه اوکیه. اما زمان دار و هر کسی توی فن زدن زمان خودش دستش کامل باز باشه. یعنی اگه الان ریورزلند اومد یک شهر ما رو گرفت و اتفاقاتی که میفته رو مینویسه. یا مثلا اکسیموس اگه موفق شد و اون بالا رو گرفت و تونست معامله خوبی با دزرت لند بکنه برای بازگشت، بعدا که نوبت اونا میشه که ضربه بخورن، نخوان باز نحوه ضربه خوردنشونم انتخاب بکنن و بذارن داستان شناور پیش بره.
    برای همین من میگم سر چیزهای اصلی که گفتیم همچنان کاملا با هماهنگی پیش بریم(مثلا ارتش یک کشور رو کامل شکست دادن، کشتن نفرات اصلی فرماندهی و ...). اینا باید با موافقت جمع، مخصوصا صاحب اقلیم پیش بره. اما با یه توازن کاملا منصفانه ای هر کسی بتونه ایده های خودش رو پیش ببره.
    یعنی من الان اگه نمیام به اکسیموس و ریورزلند اعتراض کنم که چرا ریختید تو کشور من، وقتی نوبت قدرت من شد، دیگه به روش خودم جبران کنم و برعکس.
    همینطور چندتا جنگ بزرگ هم اگه داشتیم، چون هر جنگی پیروز و شکست خورده داره، از قبل باید روی تعداد شکست ها و پیروزهای بزرگ توافق کنیم و آخر بازی یه کمی نقشه با اینی که هست متفاوت شده باشه اما بازم اوضاع 4 اقلیم مساعد باشه. و مثلا اگه ارتباط من با رودخونه قطع بشه(به فرض)، ارتباط فلانی هم با دریا، یا اون یکی با معادن و ... کامل قطع میشه و الاآخر.
    طولانی شد پس لپ کلام : با مساوات و متعادل پیش بریم اما جزیات رو هماهنگ نکنیم و با ایده خودمون باشه. کلیات مثل کشتن نفرات برتر و ... اما باید هماهنگ بشه.
  • ۱۷:۲۶   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست

    سرزمین جنوب : سرزمین بیابان و طوفان => بهزاد لابی

    نام امپراطوری : Desert Land(دِزِرت لند)

    خاندان اصلی : گودِریان ها. Guderian (s) Family

    نام پادشاه : کینگ رومِل Romel

    کافه نویسندگان

    پرچم دزرت لند :

    کافه نویسندگان

    جادو : شیروز

    جمله معرف امپراطوری : روح یا کوه، هر چیزی سایه خودشو داره. 

    پایتخت : دِیمانیا DayMania

    *****************************************************************

    مشاور اعظم : مارتین لودویک لیدمَن Martin Lodwick Leadman

    مشاور عملیاتی : اِروین مونتانا Ervin Montana

    فرمانده کل ارتش : کارشان شابین Karshan Shabine

    فرمانده زبده یک لشکر امنیت داخلی : سِر سالوادور  Sir Salvador

    فرمانده یاغی هایی که به حکومت مرکزی پیوست : سالین دوسِل Saline Docell

    معاون ارشد خزانه داری در روابط بین الملل : شارلی درومانیک charlie Dromanic

    ****************************************************************

    درومانی : یکی از شهرهای مرکزی دزرت لند که سالهاست یاغی ها در اطراف این محل حضور دارند و مشکلاتی با مردم شهر بوجود می آوردند.

    ماستران : یکی از شهرهای مرزی دزرت لند با ریور لند که چند شورشی اجیر شده آنجا را به آتش کشیده بودند که خسارات زیادی زد اما شهر به خوبی باز سازی شده است.

  • ۱۷:۳۱   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست

    شارلی درومانیک، یک اشراف زاده اصلی از درومانی بود. پدر او سالها مشاور اصلی پادشاه قبلی دزرت لند در امور مالی بود. شارلی از معماران اصلی  این خرانه داری در دوران جدید و به شکل جدید بود و معاون ارشد خزانه دار در امور بین الملل بود. زنی شجاع، خوش گذران کنجکاو و با شناخت وسیعی از تمدن ها و مردم کشورهای دیگر، خوش صحبت و مستقل بود.

    کافه نویسندگان کافه نویسندگان کافه نویسندگان
  • ۱۷:۵۸   ۱۳۹۶/۶/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست

    مسیر حمله ی ارتش شمالی اکسیموس: 

    کافه نویسندگان

  • ۰۹:۰۲   ۱۳۹۶/۶/۱۲
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 

    فرک جون اتفاقا من نظر دیگه ای دارم، به نظر من پرداختن به حاشیه ها در هر سرزمین دوباره مثل داستان های قبلی که نوشتیم داستان رو از هیجان میندازه و تموم کردنش رو سخت می کنه، به نظر من هر کس طبیعتا روی بهتر کردن سرزمین خودش تمرکز کنه ولی به صورت منطقی نه اینکه مثلا ما داریم سواره نظام می سازیم یکی باروت رو اختراع کنه، یک جور متوازن، بعد بصورت چرخشی با هم توافق کنیم که مثلا یک امپراتوری یک نبوغ انجام بده و مثلا چیزی بدست بیاره و بعد مثلا یکی اشتباه یا خیانت کنه و چیزی از دست بره همینطور برای همه تکرار بشه که هیچ کس پیروز نباشه تو داستان ولی همیشه صحنه ی داستان پر از هیچان باشه

    اگر قرار باشه به حواشی بپردازیم اینقدر زیاد هست که مثل سریال های ترکیه ای با هزار قسمت هم تموم نمی شه 4

    زیباکده

    من فک میکنم اگه فقط بخوایم راجع به جنگ و صلح بنویسیم اتفاقا اصلا هیجان انگیز نیست هیجان و کشش داستان اونجاست که خواننده که ممکنه نفر پنجمی باشه رو با نوشته هامون به شخصیت ها علاقه مند کنیم تا به اتفاقها هم کشش پیدا کنه اگه من مثلا اسپروس و خوب معرفی نکنم خواننده هم به مرگ و زندگیش علاقه ای نداره و اگر این اتفاق واسه همه اقلیم بیوفته دیگه چه اهمیتی داره این اقلیم پیروز باشه بازنده باشه چیزی کشف کنه یا نکنه جزئیات به نظر من اگر به اندازه باشه تو جذابیت داستان کمک میکنه سریالها ترکیه ای اگه میبینی انقد نچسب و مزخرفه به خاطر حواشی نیست به خاطر اینه که هزارتا اتفاق میوفته تو یه قسمت که همشم قابل پیش بینی و تکراریه

    ما اگه خلاقیت به خرج بدیم و یه کم بیشتر از خبرگویی به داستان پردازی رو بیاریم داستانمون پرکشش تر میشه واسه یه خواننده غیر از خودمون

  • ۰۹:۱۴   ۱۳۹۶/۶/۱۲
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست

    من کلا حرفم اینه که یه ذره شخصیت پردازی کنین همین طوری فقط شخصیت هارو وارد داستان نکنین الان این شارلی خانم مثلا بهش پرداخته شده ولی شخصیت نپرداخته تو تمام اقلیم ها زیاد هست خب خیلی ها واقعا لازم نیست هش پرداخته شه ولی به یکی دو نفر بپردازین به نظرم جالبتره

    ویرایش شده توسط نوشان در تاریخ ۱۲/۶/۱۳۹۶   ۰۹:۱۵
  • ۰۹:۲۵   ۱۳۹۶/۶/۱۲
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 

    شارلی درومانیک، یک اشراف زاده اصلی از درومانی بود. پدر او سالها مشاور اصلی پادشاه قبلی دزرت لند در امور مالی بود. شارلی از معماران اصلی  این خرانه داری در دوران جدید و به شکل جدید بود و معاون ارشد خزانه دار در امور بین الملل بود. زنی شجاع، خوش گذران کنجکاو و با شناخت وسیعی از تمدن ها و مردم کشورهای دیگر، خوش صحبت و مستقل بود.

    کافه نویسندگان کافه نویسندگان کافه نویسندگان
    زیباکده

    ایشون همسر آینده اسپروسه؟ 37

  • ۰۹:۳۱   ۱۳۹۶/۶/۱۲
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    من نظرم به نوشان نزدیک تره، چون این یک داستان هست بدون جزئیات غیرجنگی کاملا کسل کننده میشه حتی برای خودِ من.
    توی خیلی کتابها به جنگ پرداخته شده اما جنگ بستر داستان بوده و جزییات زیبا که روش سوار شده داستان رو خوندنی کرده.
    به هر حال اگه به توافق نرسیدیم من تا حدی که برای شماها که دوست ندارین کسل کننده نشه به اقلیم خودم جزییات و شخصیت پردازی اضافه می کنم
  • ۰۹:۳۴   ۱۳۹۶/۶/۱۲
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بچه ها من ساعت ناهارم میام می نویسم.
    نوشان تو اگه تونستی قبل از من بنویس.
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان