۱۶:۰۲ ۱۳۹۱/۱۱/۱۸
مادرش هم یه فرد افسرده و بیمار روانیه و خودشوشو هم از دستش کلافست .بیچاره مونده وسط نمیدونه چیکار کنه بالاخره خسته میشه .چون موقع ازدواج هم که تصمیم گرفتیم تهران زندگی کنیم پدر و مادرش گفتن نامزدی رو بهم میزنیم شوشو کوتاه نیومد خودش اون موقع گفت میخام از این خونه و گرگان فرار کنم . ولی نمیدونم چی شد با جادو جنبل مادرش دوباره برگشت اونجا و. باورتون میشه همه جای خونه دعا و جادو پیدا میکنم /؟