۰۳:۱۲ ۱۳۹۳/۴/۱۹
ای ب داد من رسیده تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی تو منو دادی ب خورشید
اگه باشی یا نباشی برای من تیکه گاهی
میون اینهمه دشمن تو رفیقی جون پناهی
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من مخور که دوریت برای من شده عادت
ناجی عاطفه من شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدراون لحظه نداره که منو دادی نشونم
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من مخور که دوریت برای من شده عادت