بهار بدون ابر، بهار نیست...
عقربههای ساعت که حرکت نکنند، یعنی
زمان ایستاده. حالا همه دنیا و آدمهای دنیا در حرکت باشند؛ اما زمان در اینجا
ایستاده.
محاسباتش سخت نیست. مهمترین عاملش
در خانههای ما این است که یکی از اعضای خانواده پاییز شود، خدا نکند آن یک نفر
دختر خانواده باشد. دختر که پاییز شود؛ صدای خشخش راه رفتن روی فکرهایش به گوش
بابای خانه که برسد زمان میایستد؛ هرچند همه دنیا و آدمهای دنیا در حرکت باشند…
اصلا دخترها که همیشه بهارند. بهار هم طبیعتش در جنب و جوش
است و بدون رگبار نمیشود؛ بهار بدون ابر، بهار نیست…
اما نگذار رگبارت طوفان شود. نسیم شو؛
روی نگرانیهای مامان و بابا گذر کن، لبخند خدا را میبینی…
دختر بودن، همیشه بهار بودن، تمام مزهاش
به همین بالا و پایینهاست؛ به صبوری کردن در مقابل دنیاست!
یک لبخند بزن به آسمان، کمرت را صاف
کن، یک نفس عمیق بکش، بهترین بابای دنیا را صدا بزن و بلند شو!
مطمئن باش یک روز خوب در راه است!
همین حوالی است، کنار کتابخانهت یا دورن کیفت. همین اطراف است، یک روز خوب که
همهی ما همانی می شویم که خدا میخواهد. همرنگ خدا میشویم، بی رنگ بی رنگ!
تو فقط در حرکت باش و بهار…