این آقا و خانم تو مزرعه زندگی میکردن و با صاحبشون دیشب اومده بودن شب بازار! صاحبشون میخواست اونارو بفروشه چون دیگه پیر شده یودن!من ازشون خواهش کردم که برای همیشه بیان پیشه من و شوشو زندگی کنن.اونا هم که دیدن من عاشقشون شدن قیول کردن

خیلی دوسشون دارم

این بود داستانه دیشب

8500 ت خریدم
