۰۹:۱۰ ۱۳۹۳/۱۱/۲
گنجشکی باعجله و تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگشت!
پرسیدند: چه میکنی؟
گفت:در این نزدیکی چشمه آبی هست ...
نوک خود را پر از آب میکنم وآن را روی آتش میریزم.
گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است!!
و این آب فایده ای ندارد.
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که از من پرسیده شود:
زمانی که دوستت در آتش میسوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدهم : هر آنچه از من بر می آمد ...انجام دادم ...
و این پاسخی است که در روز قیامت به خداوند خواهم داد...
ما هم حجاب را رعایت میکنیم....
ویرایش شده توسط شایسته در تاریخ ۲/۱۱/۱۳۹۳ ۰۹:۱۱