۱۳:۴۵ ۱۳۹۳/۴/۲۵

مدیر این مهدو بدن به من می دونم چیکارش کنم بی شرفای حرومخور من دخترم یه مهدی می رفت یه مستخدم خیلی مهربون داشت البته یه پیرزن بود باور کنید بچه ها بعضی وقتا بدبخت کم میاورد از بس جیش می شست برنگشته چیزی ریخته بود باید تمیز می کرد هنوز اون تموم نشده باید می رفت چیزی می خرید و بچه های کوچیکو که دوتا بودنو باید می خوابوند یا هم به بچه های نو پا غذا می داد بعضی وقتا عصبانی میشد و مثله اول صبح با بچه ها با ملایمت رفتار نمی کرد یه روز من باهاش صحبت کردم و گفتم که شاید دور تو این بچه ها زیادن ولی هر کدوم برا هر خا نواده یه جگر گوشه هستن حرفامو قبول داشت من خودم بارها قایمکی دیده بودم که چقدر بچه هارو می بوسید و به خودش فشار میداد چقد بهشون محبت می کرد بعد خودش تعریف می کرد میگفت مدیر مهد اندازه چار نفر ازم کار می کشه اما یک چارم اون حقوقو که باید بده میده منم مجبورم بیام خیلی براش دلم سوخت ، می گفت خیلی کم میارم و اگه هم نخواسته بدرفتاری کنم سعی می کنم جبران کنم (بدرفتاریش تند جواب دادن و اخم کردن بودا ) اکثر مهدا و اکثر مدارس ابتدایی این مسایل رایجه اما خوب
.
.
.
.
.
.
چه کنیم ساپورت خانما و
تو جوب افتادهای آمریکایی واجبترن دوستان عزیز لطفا درک مطلب بشید