۰۱:۱۶ ۱۳۹۳/۵/۸

وقتی خداوند به ابراهیم دستور داد به جای فرزندش اسماعیل، قوچش را قربانی کند ولی ابراهیم تقاضا کرد خداوند اجازه بدهد که او با دست خود فرزندش را ذبح کند تا به قلب او همان رنجی وارد شود که به قلب پدری وارد می شود که عزیز ترین فرزندش را ذبح میکند. تا در نتیجه درجه اهل ثواب نسبت به مصیبت ها بالاتر رود.
خداوند به ابراهیم وحی فرمود: آن پدر نزد تو عزیزتر است یا خودت را بیشتر دوست می داری؟ ابراهیم عرض کرد: او را بیشتر از خودم دوست می دارم. سپس خداوند فرمود: فرزند او را بیشتر دوست می داری یا فرزند خودت را؟ ابراهیم فرمود: فرزند او را. خداوند فرمود: ذبح اسماعیل با دست خودت بیشتر غم و رنج دارد یا کشته شدن فرزند آن پدر به دست دشمنان. ابراهیم فرمود: کشته شدن فرزند آن پدر به دست دشمنان مرا بیشتر اندوهناک می کند. لذا خداوند به ابراهیم وحی کرد: ای ابراهیم! عده ای گمان می کنند از امت محمّد هستند و در آینده حسین فرزند محمّد را خواهند کشت و به او و اهل بیتش ظلم و ستم خواهند کرد. آن طایفه با انجام این کار مستوجب خشم من خواهند شد. ابراهیم از شنیدن این واقعه گریه کرد. پس خداوند به ابراهیم وحی فرمود: ای ابراهیم! تو این اندوه خود را که اگر فرزندت را ذبح می نمودی تبدیل به اندوه برای قتل حسین نمودی، لذا من برای تو بالاترین درجه ی ثواب را در برابر صبر در مصیبت ها لازم کردم.