خانه
330K

داستان های واقعی و عبرت انگیز

  • ۱۳:۳۵   ۱۳۹۳/۹/۲۰
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    واقعأ چقدر فقير هستيم





    روزي يک مردثروتمند،پسربچه کوچكش رابه يک ده بردتابه اونشان دهدمردمي که درآنجازندگي ميکنندچقدرفقيرهستند.


     آنهايک روزويک شب رادرخانه محقر يک روستايي به سربردند . 


    درراه بازگشت ودرپايان سفر،مردازپسرش پرسيد : نظرت درموردمسافرتمان چه بود؟


    پسرپاسخ داد «عالي بودپدر» 


    پدرپرسيد:  آيابه زندگي آنها توجه کردي؟ 


    پسرپاسخ داد:   فكرميکنم 


    پدرپرسيد :چه چيزي ازاين سفريادگرفتي؟


    پسرکمي انديشيد وبعد به آرامي گفت:فهميدم که مادرخانه يك سگداريم وآنها چهارتا.


     مادرحياط مان فانوسهاي تزئيني داريم وآنهاستارگان رادارند


      حياط مابه ديوارهايش محدود ميشوداماباغ آنها بي انتهاست 


    درپايان حرفهاي پسر،زبان مردبندآمده بود پسراضافه کرد


      متشكرم پدرکه به من نشاندادي که  (((ماواقعأچقدرفقيرهستيم)))

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان